
احکام وجوهات شرعی، احکامی اقتصادی هستند اما با این وجود جزو احکام عبادی طبقهبندی میشوند. خالصسازی اموال و دگریاری اقتصادی در اسلام عبادت واجب است. به باور محسن کدیور "انفاق (زکات، خمس، صدقه، نحله …) دومین رکن عملی اسلام و پس از نماز مهمترین عبادت است". وجوهات شرعی در اسلام شامل: خمس، زکات، فطریه، صدقه، رد مظالم، کفارات، نذورات، موقوفات، تبرعات و امور خیریه، و قربانی است. وجوهات واجب شامل زکات، خمس، فطریه، کفارات و ردمظالم میشود، در حالی که سایر وجوهات به عنوان مستحب شناخته میشوند.
شاخه لیبرال نوگرایی دینی در پس از انقلاب، در واکنش به جریان اسلام فقاهتی که قصد اسلامی کردن همه عرصهها را داشت، از آن ور بام افتاد و اسلام را علاوه بر سیاست از بعد اقتصادیاش نیز تهی ساخت: "برای اصلاح دین دو راه وجود داشت: این که بگوییم دست و پای دین این قدر دراز نیست. یا این که بگوییم اصلا دین در حوزه اجتماعی دست و پا ندارد. در عمل برای این که به نسخههای خندهداری مانند «اقتصاد اسلامی» مصباحها جواب بدهیم، گفتیم اسلام اصلا ربطی به اقتصاد ندارد. فرمول ذاتی و عرضی را میشد دو جور به کار برد: این که بگوییم ذاتی دین روح عدالت است و باید جوهره آن را در اقتصاد به کار بست، یا این که بگوییم اصلا اقتصاد ربطی به «جوهر دین» ندارد. احکام فقهی اقتصادی اسلام عرضی تاریخ و جغرافیای جزیره العرب بوده است و اکثرا امضایی؛ ذاتی نه این جنبههای اقتصادی و فقهی دین، که گوهر تجربه معنوی مستتر در آن است. در عمل، این نحوه کاربست دوم از تفکیک ذاتی و عرضی غالب شد. نتیجه نهایی اعمال این فرمول به تدریج این شد: اقتصادی عرضی است، اجتماعی عرضی است، سیاسی عرضی است. در نهایت، برای گوهر اصلی دین فقط حوزه تجربههای معنوی شخصی ماند: که یعنی ذاتی روانشناسی است. اما چرا گوهر حقیقی دین نمیتواند همان قدر که تجربه شخصی معنوی است، عدالت اقتصادی ای هم باشد که تجسم تاریخی (و عرضی) آن منع ربا شده است؟ چرا نمیتوانست عدالت سیاسی ای باشد که تجسم تاریخی (و عرضی) آن جنگ با ملاء مکه – که «اموال شان را بین همدیگر دست به دست میکنند» – بوده است؟ و چرا نمیتوانست گوهر یک آیین تعاون و همکاری اجتماعی بین مومنان اش باشد برای کمک به همدیگر و دستگیری از یکدیگر در مصائب و مشکلات؟ چرا جنبه اجتماعی توحید – هم به معنای الاهیاتی آن در نفی طاغوتهایی که دنبال قدرت و تفوق دنیوی بر مردم اند، و هم به معنای سیاسی آن یعنی وحدت قبائل متفرق و متنازع برای ساخت ملت/امت-دولت/امام – نمیتوانست گوهر دین باشد و از ذاتیات ساخت اجتماعی-سیاسی دین به حساب بیاید؟ دین فربهتر از ایدئولوژی است و قطعا جنبههای عارفانه و شاعرانه و شخصی-معنوی دارد، اما دین فربهتر – و انداموارتر – از نسخه انعزالی ای از معنویت است که کاری با جامعه ندارد و در خانقاه وجود خود فرورفته و گوشه گرفته است. روح اجتماعی دین به اندازه روح شخصی آن حیاتی است. مولوی – یا مسیح خیالی – ممکن است پیامبران عشق و محبت و معنویت شخصی باشند، اما اگر پیام دین شان راهی به حیات اجتماعی و دردها و مسائل انضمامی جامعه نبرد، محتوم به فقر ساختاری و مرگ ارگانیک اند (به آن نشان که همه اشکال مسیحیت برای حفظ حیات اجتماعی خود نیازمند تعریف جامعهمحور ارزشهای مسیحی مانند محبت و خیر جمعی بودهاند). روشنفکری دینی نیز اگر جنبههای شخصی و روانشناختی معنویت را با کارکردهای اجتماعی و سیاسی دین همراه نکند و روح اصلاح دینی را در کالبد نیازها و مسائل جامعه متجسد نکند، محکوم به انتزاع و در نهایت حذف از صحنه اجتماعی است". الهیات دوبُنی از همان جلد نخست این دفتر در پی احیای دین اجتماعی بود. در این نوشتار به اهمیت احکام وجوهات شرعی در دگریاری برای تحقق عدالت و همبستگی اجتماعی پرداخته میشود.
فلسفه وجوهات شرعی
فلسفه وجوهات شرعی در اسلام بر پایه اصولی استوار است که به نیازهای مادی و اهداف معنوی و اجتماعی توجه دارد. این وجوهات نه تنها به عنوان تکالیف مالی بلکه به عنوان ابزاری برای تحقق عدالت، تقویت همبستگی اجتماعی و تقرب به خداوند طراحی شدهاند. در زیر به فلسفه هر یک از این وجوهات شرعی اشاره میشود:
۱. خمس
خمس یکی از مالیاتهای شرعی است که به درآمدهای مشخص تعلق میگیرد. فلسفه خمس شامل موارد زیر است:
• عدالت اقتصادی: توزیع ثروت بین نیازمندان و کاهش فاصله طبقاتی.
• حمایت از جامعه اسلامی: خمس به عنوان منبع مالی برای حمایت از فقرا و فعالیتهای دینی و فرهنگی استفاده میشود.
• تطهیر مال: پرداخت خمس به مال فرد برکت میدهد و آن را از هر گونه آلودگی به حقوق دیگران پاک میکند.
۲. زکات
زکات یک واجب مالی است که بر داراییهای مشخصی مانند طلا، نقره، محصولات کشاورزی و دام تعلق میگیرد. فلسفه زکات عبارت است از:
• رفع فقر: زکات به عنوان ابزاری برای کمک به فقرا و نیازمندان عمل میکند.
• تطهیر نفس: پرداخت زکات روحیه سخاوت و دوری از دنیاپرستی را تقویت میکند.
• تقویت همبستگی اجتماعی: زکات باعث ایجاد پیوندهای عاطفی و اقتصادی بین اقشار مختلف جامعه میشود.
۳. کفارات
کفارات جریمههای مالی یا عملی هستند که برای جبران برخی تخلفات شرعی واجب میشوند. فلسفه کفارات شامل:
• جبران خطا: کفارات به عنوان راهی برای توبه و جبران اشتباهات فردی عمل میکنند.
• آموزش مسئولیتپذیری: پرداخت کفارات به فرد یادآوری میکند که هر عمل او پیامدهایی دارد و باید مسئولیت آن را بپذیرد.
• کمک به نیازمندان: بسیاری از کفارات به صورت کمک مالی به فقرا انجام میشود.
۴. رد مظالم
رد مظالم به معنای بازگرداندن حقوق دیگران یا جبران ظلمهایی است که فرد مرتکب شده است. فلسفه آن عبارت است از:
• تحقق عدالت: رد مظالم تضمین میکند که حقوق از دسترفته افراد به آنها بازگردانده شود.
• پاکسازی وجدان: جبران ظلمها به فرد آرامش درونی میدهد و او را از احساس گناه رها میکند.
• تقویت اخلاق: این عمل به فرد یادآوری میکند که باید در رفتار خود با دیگران منصف و عادل باشد.
۵. نذورات
نذورات تعهدات مالی یا عملی هستند که فرد به صورت داوطلبانه برای تقرب به خداوند انجام میدهد. فلسفه نذورات عبارت است از:
• تقویت ایمان: نذر نشاندهنده تعهد فرد به خداوند و تقویت رابطه معنوی با اوست.
• کمک به جامعه: بسیاری از نذورات به صورت کمک مالی یا خدماتی به نیازمندان انجام میشود.
• تشکر از نعمتها: نذر راهی برای ابراز شکرگزاری نسبت به نعمتهای خداوند است.
۶. موقوفات
موقوفات اموالی هستند که فرد آنها را برای استفاده عمومی یا اهداف خیریه وقف میکند. فلسفه موقوفات شامل:
• تامین نیازهای عمومی: موقوفات منابع مالی پایداری برای پروژههای اجتماعی و خیریه فراهم میکنند.
• تقویت فرهنگ و علم: موقوفات میتوانند به تأسیس مدارس، کتابخانهها و مراکز فرهنگی کمک کنند.
• پایداری اجتماعی: با ایجاد منابع مالی پایدار، موقوفات به کاهش فقر و افزایش رفاه عمومی کمک میکنند.
با توجه به این فلسفهها، وجوهات شرعی نه تنها به عنوان تکالیف دینی بلکه به عنوان ابزارهایی برای تحقق عدالت اجتماعی و همبستگی در جامعه اسلامی عمل میکنند.
- تداوم خیر: وقف باعث میشود که منافع اموال به صورت دائمی به جامعه برسد.
- حمایت از امور عامالمنفعه: موقوفات معمولاً برای ساخت مساجد، مدارس، بیمارستانها و سایر مراکز عمومی استفاده میشوند.
- تقویت روحیه بخشش: وقف نشاندهنده روحیه سخاوت و دوری از وابستگی به مال دنیاست.
۷. فطریه (یا زکات فطره): یکی از وجوهات شرعی در اسلام است که در پایان ماه مبارک رمضان و قبل از نماز عید فطر پرداخت میشود. این وجوه شرعی به عنوان یک تکلیف مالی برای مسلمانان واجب شده و فلسفه و اهداف عمیقی در پس آن وجود دارد.
فطریه به عنوان یک واجب مالی، اهداف متعددی را دنبال میکند که هم به جنبههای فردی و هم به جنبههای اجتماعی مرتبط است:
۱. تطهیر نفس و جبران نواقص روزه
- فطریه به عنوان یک عمل تطهیری برای جبران نواقص و لغزشهای احتمالی در روزهداری در نظر گرفته میشود.
- پرداخت فطریه باعث پاکسازی روح و تقویت روحیه تقوا در فرد میشود.
۲. کمک به نیازمندان
- فطریه به عنوان یک کمک مالی به فقرا و نیازمندان، به رفع نیازهای آنها در آستانه عید فطر کمک میکند.
- این کار باعث میشود که حتی نیازمندان نیز بتوانند در شادی عید فطر مشارکت کنند.
۳. تقویت همبستگی اجتماعی
- فطریه به عنوان یک ابزار برای ایجاد پیوندهای عاطفی و اقتصادی بین اقشار مختلف جامعه عمل میکند.
- این کار باعث کاهش فاصله طبقاتی و افزایش احساس مسئولیت اجتماعی در بین مسلمانان میشود.
۴. شکرگزاری از نعمتها
- پرداخت فطریه به عنوان یک عمل شکرگزاری نسبت به نعمتهای خداوند، به ویژه نعمت سلامتی و توانایی انجام روزه، در نظر گرفته میشود.
۵. آمادهسازی برای عید فطر
- فطریه به عنوان یک عمل معنوی، فرد را برای ورود به عید فطر با روحیهای پاک و آماده میکند.
فطریه به عنوان یکی از وجوهات شرعی در اسلام، نه تنها یک تکلیف مالی، بلکه یک عمل معنوی و اجتماعی است که به پاکسازی نفس، کمک به نیازمندان و تقویت همبستگی اجتماعی کمک میکند. این عمل به مسلمانان یادآوری میکند که در کنار عبادتهای فردی، مسئولیتهای اجتماعی خود را نیز باید جدی بگیرند و در رفع نیازهای جامعه مشارکت کنند. پرداخت فطریه در آستانه عید فطر، نشاندهنده روحیه سخاوت، مسئولیتپذیری و شکرگزاری نسبت به نعمتهای خداوند است.
موارد مصرف وجوهات شرعی در اسلام به گونهای طراحی شدهاند که هم به نیازهای فردی و هم به اهداف اجتماعی و معنوی توجه داشته باشند. این وجوهات در جهت رفع فقر، تقویت همبستگی اجتماعی، پیشبرد اهداف اسلامی و کمک به نیازمندان استفاده میشوند. هر یک از این وجوهات مصارف مشخصی دارند که در منابع دینی به طور دقیق بیان شدهاند.
عدم پرداخت وجوهات شرعی در اسلام، عواقب متعددی دارد که هم جنبههای فردی و هم جنبههای اجتماعی و اخروی را در بر میگیرد. از نظر فردی، این عمل به عنوان گناه محسوب میشود و ممکن است باعث از دست دادن برکت مال، عدم قبولی اعمال و عذاب اخروی شود. از نظر اجتماعی، عدم پرداخت وجوهات شرعی میتواند به گسترش فقر، تضعیف همبستگی اجتماعی و کاهش منابع حمایتی منجر شود. بنابراین، پرداخت به موقع و دقیق وجوهات شرعی نه تنها یک تکلیف دینی، بلکه یک مسئولیت اخلاقی و اجتماعی است که به بهبود وضعیت فردی و جمعی کمک میکند.
مالیات دینی و عرفی
مالیاتهای دینی (مانند خمس و زکات) بیشتر بر پایه اصول شرعی و اهداف معنوی استوار هستند، در حالی که مالیاتهای عرفی بر پایه قوانین دولتی و اهداف مادی و اقتصادی تعریف میشوند. هر دو نوع مالیات به نوعی به توزیع عادلانه ثروت و تأمین نیازهای جامعه کمک میکنند، اما ماهیت، روش اجرا و اهداف آنها متفاوت است. در برخی موارد، فقها معتقدند که اگر مالیاتهای عرفی به اندازهای باشند که بخش عمدهای از اهداف خمس و زکات (مانند کمک به فقرا و تأمین نیازهای عمومی) را پوشش دهند، ممکن است بتوان بخشی از خمس و زکات را کاهش داد یا از پرداخت آن معاف شد.
ساختار سنتی دریافت وجوهات
مهدی خلجی درباره سیر دریافت وجوهات شرعی در ایران مینویسد: "مهمترین نقطهء عطف پیدایش آن دولت صفویه است؛ دولتی که برای اولین بار تشیع را به ایدئولوژی رسمی حکومت بدل کرد. بحث های بین علمای شیعی در آن زمان زیاد است. برای ده قرن علمای شیعه می گفتند حکومت نامشروع است. یعنی حکومت مذهبی نداریم؛ حکومت دنیوی است، چون فقط امام معصوم می تواند حکومت مذهبی داشته باشد. در غیاب امام معصوم هر حکومتی، حکومت غیرمذهبی ست و چون غیرمذهبی ست نمی تواند وارد امور مذهبی شود. از جمله چون امام معصوم یک سری اختیارات ویژه دارد، بدون وجود امام نمی شود از آن اختیارات استفاده کرد. مثلاً، «خمس» سهم امام است یعنی فقط امام معصوم می تواند آن پول را بگیرد. حال که امام نیست باید چه کار کرد؟ بسیاری از فقها اعتقاد داشتند که باید این پول را دفن کرد تا زمانی که امام برگردد و آن را در بیاورد و در جهت حکومت جهانی اش استفاده کند. فقیه حق نداشت پول را از مؤمن بگیرد.در زمان صفویه می بینند که اگر بخواهند یک نهاد مقتدر اجتماعی بسازند که با دولت یک مناسبات ویژه ای داشته باشد، باید منابع مالی داشته باشند. در آنجا شروع کردند به مشروعیت دادن به خمس گرفتن از سوی فقیه. یعنی کسی به نام «شیخ علی کرکی» یک مفهوم جدید را وارد فقه می کند که مفهوم نیابت است و می گوید درست است که امام معصوم نیست اما فقیه، نایب امام معصوم است، بنابراین اختیارات امام به فقیه منتقل می شود؛ و از جمله می تواند خمس بگیرد. این رخداد بسیار بزرگی بود که راحت اتفاق نیفتاد. بحث شدیدی بین فقها بود. آنها که پرهیزگار بودند و معتقد بودند که فقها نباید به سلاطین نزدیک شوند حتی اقامهء نماز جمعه حرام بود. در همان زمان ِ صفویه بعضی معتقد بودند که می توان به نیابت از امام نمازجمعه را برگزار کرد". "خلجی به بحث میان سید حسین حلی و محقق کرکی اشاره داشت که حلی معتقد بود روحانیون باید از حکومت استقلال مالی پیدا کنند در حالی که محقق کرکی که عالمی درباری بود چنین باوری نداشت و عملاً از شاهان صفوی کمک مالی میگرفت. همچنین حلی، معتقد به نقض فتوای بقای تقلید بر میت بود یعنی به باور او در هر زمانهای مقلدین باید از مجتهد زنده تقلید میکردند (که در تقابل با رسم درباره صفویان میشد که تقلید باورهای محقق کرکی بود). ناگفته نماند که بحث «تقلید» عملاً از زمان صفویان در میان شیعیان امامی باب گردید".
مرجعیت، که شکل فعلی رهبری مذهبی بر جوامع شیعه است، در دهه ۱۸۳۰ میلادی، هنگامی بنیان گذاشته شد که محمد حسن نجفی در شهر نجفِ عراق، اولین مرجع فراملی شیعیان شد. نجفی یک شبکه جهانی از پیروان ایجاد کرد که از طریق آن وجوهات و درآمد موقوفات دينی را دریافت میکرد و نمایندگانی در شهرهای شیعی در کشورهای مختلف، از عراق تا هند، داشت.
در قرن شانزدهم، مجتهدین شیعه نظریه جدیدی تدوین کردند که رابطه میان رهبر مذهبی شیعه با پیروان آن را توضیح میداد و بر مبنای آن هر مؤمنی باید یا خود به بالاترین سطح اجتهاد برسد و یا آنکه از فرد زندهای که به چنین درجهای رسيده باشد، «تقلید» کند. نظریه «تقلید» با یک نظریه مهم دیگر در مذهب شیعه پیوند یافت که به فقهای شيعه اجازه میداد به نمایندگی از دوازدهمین امام معصوم شیعیان، که در غیبت است، وجوهات دينی دریافت کنند. پیروان شیعیان دوازده امامی باور دارند که اين امام غايب در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و حکومت عادلانهای در سراسر جهان برپا خواهد ساخت. پس از به میان آمدن مرجعیت بود که شکل جدیدی از رهبری دينی شیعه به وجود آمد که به سلطنت مشروعیت میبخشید و از سوی آن محافظت میشد اما از سلطنت استقلال مالی داشت.
از آن زمان به بعد، مراجع بلندپایهترین مقام دينی در تشيع بودهاند و جمع بزرگی از شیعیان عمدتاً در مسائل فقهی از آنها پیروی میکنند. در اسلام کلاسیک هيچ توجیه الهیاتی برای وجود یک صنف روحانی وجود ندارد، اما دستگاه روحانیت امروز نهاد اصلی دينی در دنیای اسلام و به ويژه در میان شیعیان است. چنانکه محمد ارکون، از محققان اخیر دوره مدرن اسلام، میگفت: «اسلام از منظر الهیاتی پروتستان است و از دید سیاسی کاتولیک.» در مقایسه با نظام پاپی و روحانیت کاتولیک، مرجعیت شیعه نهادی نوپاست که حدود ۲۰۰ سال پیش به وجود آمده است. تفاوت دیگر مرجعیت و نظام پاپ کاتولیک این است که نیازی نیست مرجعيت تنها در انحصار يک مرجع تقلید واحد باشد. اما مهمترین تفاوت این دو در این نکته است که ولايت و اتوریته مرجع تقلید، برخلاف پاپ، شخصمحور است و تشکیلات ندارد.
پیش از سالهای ۱۸۳۰ میلادی، رهبری شیعی يکسره محلی بود. هر منطقه فقهايی داشت که مردم از آنها تقلید میکردند، وجوهات دینی خود را به آنها میپرداختند و از آنها توصیههای فقهی و مذهبی دریافت میکردند. دنیای مدرن، بخصوص مخابرات و حمل و نقل جدید، رهبری محلی در تشیع را به یک نهاد فراملی تبدیل کرد.
سازمانهای مردمنهاد وجوهات
مانند بانکهای اسلامی که مطابق موازین اسلامی در جهان بانکداری نموده و اموال مسلمانان را سرمایهگذاری میکنند و مانند اوراق اسلامی صکوک در بازار سرمایه، برای دینداران مدرن که نمیخواهند به روشهای سنتی وجوهات خویش را بپردازند میتوان سازمانهایی مردمنهاد و مدرن مانند سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (Decentralized Autonomous Organizations) برای توزیع عادلانه وجوهات
تشکیل داد که تمامی اموال مشمول وجوهات را مطابق فرمولها و نصابهای شرعی محاسبه نموده و گزارش مصارف آن را نیز به پرداختکنندگان به صورت شفاف ارائه کنند تا فساد مالی ناشی از سوءاستفاده از وجوهات شرعی . چیزی تحت عنوان اقتصاد اسلامی وجود ندارد، اما مسلمانان باید مطابق توصیهها و احکام اقتصادی اسلام، زندگی اقتصادی خویش را سامان دهند. این ساماندهی لزوما نیاز به تأسیس حکومت دینی یا مدیریت آن توسط نهاد مرجعیت ندارد و مسلمانان در هر جای جهان میتوانند با تأسیس نهادهای اقتصادی اسلامی زندگی اقتصادی خویش را با توجه به دیدگاههای کارشناسان فقهی سامان دهند. برخی فقها (مانند آیتالله صانعی) معتقدند پرداخت مستقیم به مستحقین جایز است و نیازی به واسطهگری مرجع تقلید نیست. در بسیاری از موارد (مثل زکات)، قرآن و روایات مصارف را مشخص کردهاند و نیازی به دخالت نهاد متمرکز نیست. برخی مراجع (مانند آیتالله سیستانی) به مقلدان اجازه میدهند بین پرداخت به دفتر مرجع یا مصرف مستقیم حق انتخاب داشته باشند.
استفاده از تکنولوژی برای سرعت و شفافیت
برای ایجاد نهادهای مدرن و کارآمد جهت توزیع وجوهات شرعی (مانند زکات، خمس، صدقات و انفاقات) بدون وابستگی به ساختار سنتی، میتوان از روشهای نوین مدیریتی، فناوریهای دیجیتال و الگوهای سازماندهی اجتماعی استفاده کرد. این امر نیازمند ترکیب اصول دینی با فناوریهای نوین، شفافیت و مسئولیتپذیری اجتماعی است. با بهرهگیری از ابزارهایی مانند دیجیتالیسازی، هوش مصنوعی و مشارکت جامعه، میتوان این تکالیف شرعی را به شکلی کارآمدتر و همسو با نیازهای جهان امروز اجرا کرد.
در این نوشتار نشان داده شد که برای دین مدنی مدرن، وجوهات شرعی چگونه کارکردهایی میتواند داشته باشد و چگونه میتواند در جامعه به صورت شفاف، عادلانه و منصفانه توزیع و مصرف شود تا به مقاصد شارع نزدیکتر باشد.