شریعت در سه نسبت تعریف میشود: خدا، خلق و خود. مناسک اولیه مانند نماز و روزه به طور نمونه مربوط به رابطه ما با خداست، احکام اجتماعی مانند ارث و دیه و قصاص مخصوص رابطه مردم با یکدیگر است که تخته بند زمان و مکان است و سومین رابطه احکام شخصی است که شبهمناسک و احکام تربیتی-اخلاقی را در بر میگیرد، نظیر نگفتن دروغ و نخوردن گوشت خوک. عبادات مربوط به نسبت انسان و خداست، تعاملات اجتماعی مربوط به نسبت میان انسانهاست و شبهمناسک که مربوط به نسبت انسان با خود است.
احکام دسته اول احکام عبادی هستند امروز «فروع دین» خوانده میشوند: نماز، روزه، حج، جهاد و امر به و نهی از منکر و زکات. احکام اجتماعی ذیل سه عنوان کلی میتوان تقسیم کرد: ۱- زن و خانواده و ۲- قوانین کیفری و مجازاتها (حدود و دیات) و امر قضاوت. ۳- معاملات ( از قبیل عقود و ایقاعات و احکام همانند ازدواج و طلاق و ..). احکام دسته سوم نیز مربوط به شبهمناسک مأکول و مشروب و منکوح (خوردنیها، آشامیدنیها، و امور جنسی) و احکام اخلاقی-تربیتی نظیر ناپسندی تفرعن، لزوم مشورت و... میباشند. در این نوشتار به مبحث دسته نخست از احکام اجتماعی یعنی احکام کیفری پرداخته میشود.
حدود و دیات و قضاوت
حسن یوسفی اشکوری پیرامون احکام کیفری در شریعت مینویسد: "بخش مهمی از احکام اجتماعی و شرعی اسلام قوانین کیفری و جزایی است که به حدود و دیات و تعزیرات شهره شدهاند. این نوع مقررات، که بخش اندکی از آنها در قرآن آمده، بعدها از طریق نقل انبوهی از روایات نبوی (و در شیعه روایات امامان دوازاده گانه نیز) و طرح و تثیبت اجتهاد، در فقه راه یافته و به تدوین و تنظیم یک مجموعه حقوقی تقریبا کاملی منتهی شده که اکنون در منابع فقهی و از جمله در رسالههای عملی فقیهان و مجتهدان شیعی معاصر تحت عناوین مختلف دیده میشوند. قابل تأمل این که در قرآن فقط برای چهار جرم مجازات مشخص تعیین شده است (سرقت: مائده، ۳۸، زنا: نور، ۲، قصاص، بقره، ۷۸ و محاربه: مائده، ۳۳) اما بعدها و در طول قرون متمادی و متوالی هم پیرامون همین چند حکم جزایی ساده و هم در باره انبوه مسائل و موضوعات حقوقی و قضایی هزاران حکم قضایی از سوی راویان حدیث نقل و ثبت شده و یا از سوی مجتهدان تبدیل به فتوا شده و غالبا به اجرا در آمدهاند. بررسی دقیق تاریخی نشان میدهد که تقریبا تمام یا اکثر قریب به اتفاق احکامی که به احکام شرعی و اسلامی شهره شدهاند و امروز تحت همین عنوان خوانده میشوند، در گذشته اعراب وجود داشته و مردمان به آنها عمل میکردهاند و البته شمار قابل توجهی از این نوع مقررات در جوامع دیگر از جمله ایران ساسانی و در دین زرتشتی نیز رایج بودهاند. به هر دلیل این شمار احکام نیز در نهایت مورد تأیید شارع اسلام قرار گرفته و با حذف و اضافههایی گاه مهم و اثرگذار در متن شریعت اسلام همچنان به حیات خود ادامه داده است. در تداوم سنن مدنی عصر جاهلی و از جمله سنن حقوقی و جزایی آن، مفهومی به نام «سنت نبوی» پدید آمده و همین سنت نبوی در دوران تدوین فقه دستمایه اصلی حقوق و فقه اسلامی و از جمله مقررات جزایی قرار گرفته است".
در ادامه نشان داده میشود که این چهار مجازات (سرقت: مائده، ۳۸، زنا: نور، ۲، قصاص، بقره، ۷۸ و محاربه: مائده، ۳۳) که در قرآن آمده است در سراسر جهان باستان مجازات عرفی رایج میان کشورهای مختلف بوده است.
بخش نخست: قطع ید دزد
احکام در قرآن متاثر از عرف و آداب و رسوم و زمینه و زمانه زندگی مردم باستان بوده است. یکی از این حوزههای احکام، احکام کیفری قرآنی است. در ادامه به بررسی حکم کیفری و مجازات دزد در جهان باستان در تمدنهای باستان پرداخته میشود. در اکثر این تمدنها مجازات اعدام و یا قطع دست برای سارق وجود داشته است. بنابراین حکم قطع ید نه حکمی تاسیسی که حکمی امضایی بوده است. امضای عرفی که میان مردم باستان برای مجازات دزد وجود داشته است. همین حکم هم شروطی داشته که تمامی آن شروط در هنگام انجام جرم باید وجود داشته باشند.
"مجازاتهای دزدی در جهان باستان به شدت تحت تأثیر فرهنگ، دین و قوانین هر جامعه قرار داشت. در زیر به برخی از مجازاتها در تمدنهای مختلف اشاره میشود:
▎1. مصر باستان
- دزدی در مصر باستان به شدت مجازات میشد. مجازات معمول شامل قطع دست یا اعدام بود. همچنین، دزدان ممکن بود به کارهای سخت یا بردگی محکوم شوند.
▎2. بینالنهرین
- در کد حمورابی، دزدی مجازاتی سخت داشت و بسته به نوع و میزان دزدی، مجازاتهایی مانند جریمه مالی یا حتی اعدام تعیین شده بود. برای مثال، اگر کسی دزدی میکرد و دستگیر میشد، ممکن بود به طور مستقیم به اعدام محکوم شود.
▎3. یونان باستان
- در یونان باستان، دزدی به شدت ناپسندیده بود و مجازات آن میتوانست شامل اعدام یا تبعید باشد. همچنین، دزدان ممکن بود به کارهای سخت و مشقتآور محکوم شوند.
▎4. رم باستان
- در رم باستان، دزدی میتوانست به مجازاتهای سختی مانند اعدام یا کار اجباری منجر شود. همچنین، دزدان ممکن بود به زندان فرستاده شوند یا جریمههای سنگینی پرداخت کنند.
▎5. چین باستان
- در چین باستان، دزدی یکی از جرایم جدی محسوب میشد و مجازات آن میتوانست شامل اعدام یا قطع دست باشد. همچنین، در برخی موارد، دزدان ممکن بود به کارهای اجباری محکوم شوند.
▎6. هند باستان
- در هند باستان، دزدی مجازاتی سنگین داشت و بسته به نوع دزدی، مجازاتها میتوانست شامل اعدام یا جریمههای مالی باشد. همچنین، در برخی موارد، دزدان ممکن بود به کارهای سخت محکوم شوند.
▎7. آشور و بابل
- در این تمدنها، دزدی مجازاتی سخت داشت و معمولاً شامل اعدام یا قطع اعضای بدن بود. همچنین، قوانین مشخصی برای جبران خسارت وجود داشت.
▎8. قبایل و جوامع ابتدایی
- در بسیاری از قبایل ابتدایی، دزدی ممکن بود به انتقام شخصی منجر شود و خانواده قربانی حق داشتند تا دزد را مجازات کنند.
▎نتیجهگیری
مجازاتهای دزدی در جهان باستان معمولاً شدید و سختگیرانه بودند و نشاندهنده نگرش جوامع به مالکیت و نظم اجتماعی بودند. این مجازاتها برای جلوگیری از دزدی و حفظ امنیت جامعه طراحی شده بودند".
اما امروز چه باید کرد؟ عرف عقلای زمان در سراسر جهان را پیرامون سرقت به عنوان مجازات در نظر گرفت. مجازات دوران باستان متعلق به زمینه و زمانه آن دوران بود و در دوران مدرن باید تدابیری مطابق عصر مدرن اتخاذ نمود.
بخش دوم: قصاص جان
در بخش پیشین نشان داده شد که یکی از مجازاتهای حکم سرقت در چهارگوشه جهان در دوران باستان قطع ید بوده است و قرآن نیز به عنوان کتابی محصول آن دوران این مجازات عرفی را امضا کرده است. در این بخش اثبات میشود که قصاص جان نیز مانند سایر احکام اجتماعی امری عرفی بوده است که توسط شارع تأیید شده است.
"قصاص ابزاری تحلیلی بود که در جامعه عرب قبیله ای پیش از اسلام برای جلوگیری از خصومت های خونی یا جنگ های جاری در درگیری های بین قبیله ای استفاده می شد. قصاص به شرط برابری اجتماعی انجام می شد، با توجه به اینکه مقتول زن باشد، مرد، بی برده، نخبه یا عادی باشد، فردی از قبیله قاتل معادل کشته شده اعدام می شود. مثلاً فقط کنیز را می توان برای کنیز کشت و زن را برای زن. قصاص یا نهادهایی شبیه به آن، درمیان جوامع انسانی بیسابقه نبودهاست، حتی در قدیمیترین قوانین بر جای مانده از تمدنهای کهن شرقی و غربی، میتوان نمونههایی از «مقابله به مثل» را در نظامهای کیفری پیدا کرد. ویل دورانت در تاریخ تمدن مینویسد: در بسیاری از قبایل اولیه، کشته شدن شخص الف توسط شخص ب سبب میشد که فرزندان شخص الف یا دوستش ج، شخص ب را به قتل میرساندند و پس از آن ج را پسران ب یا دوستش د بکشند و این عمل تا آخر حروف الفبا ادامه پیدا میکرد.اصل انتقام در تمام طول تاریخ حقوق و قانون وجود داشته و اثر آن در قانون قصاص حقوق روم، قوانین حمورابی و شریعت موسی (چشم در مقابل چشم) دیده میشود و به آسانی میتوان تأثیر آن را در قوانین جزایی که امروزه در بعضی از کشورهاست را مشاهده کرد".
یوسفی اشکوری پیرامون مجازات قصاص در عربستان باستان مینویسد: " در حوزه مجازاتها یکی از مهمترین قوانین قانون قصاص بود که در میان اعراب وجود داشت و ظاهرا تمام قبایل به آن عمل میکردند. به ویژه «قصاص نفس» که به شکلی با قبیله و تشخص واحد آن ارتباط داشت. در آن ایدئولوژی تمام قبیله یک «تن» بود و از این رو اگر تجاوزی به حریم آن قبیله صورت میگرفت، تمام افراد و اعضای آن مورد تجاوز قرار گرفته بودند و عکس آن نیز صادق بود. در این تفکر و سنت اگر مثلا فردی از یک قبیلهای خارج از نظامات جنگ و سنن پیمانها و مانند آن به جفا کشته میشد، قتل تمام قبیله تلقی میشد و او میشد «ثار» (به معنای قتیل و انتقام خواه) قبیله و تا زمانی که این ثار پاسخ در خور نیافته و به طور مشخص انتقامش از قبیله قاتل ستانده نمیشد، او چون مرغی بر فراز قبیله پرواز میکرد و خون و انتقام میطلبید.[12]در مقابل نه تنها قاتل مسئول این ثار بود بلکه هر یک از افراد قبیله قاتل نیز مسئول بود و در واقع در هر دو سو افراد نماینده کل قبیله شمرده میشدند. در این میان قصاص نفس اهمیت فوق العاده داشت. چرا که تا این انتقام از طریق قصاص از قبیله قاتل ستانده نمیشد، نقار بین دو قبیله و اختلاف و غالبا جنگ و خونریزی از دو سو ادامه پیدا میکرد و چه بسا دهها سال طول میکشید. جنگ و جدال دو قبیله بزرگ یثرب در آستانه ظهور اسلام یعنی اوس و خزرج یکی از این جنگهای مشهور است که البته به عوامل دیگر ارتباط داشت.[13] اما اسلام در این زمینه تحول مهمی ایجاد کرد. اسلام اصل قصاص نفس را امضا کرد و آن را «حیات برای جامعه» (بقره، ۱۷۹) دانست اما در عین حال محوریت ثار و روح و تشخص واحد قبیله را به شدت برانداخت و به عنوان اجرای عدالت و استیفای حق مقتول فرد فقط به ولی دم اجازه داد که در صورت تمایل و یا اصرار بر قصاص نفس منحصرا شخص قاتل را مجازات کند و جانش را بستاند نه دیگری را (اسراء، ۳۳). در اسلام «فرد» است که مسئول است و محور حق و عدل است نه نژاد و قبیله و انتقام و لذا فرد در برابر فرد و به تعبیر جوادعلی «قتل قاتل به جای قتیل». خونخواه فقط ولی دم است نه قبیله و رئیس قبیله و حتی اعضای دور و نزدیک خانواده. هر چند پس از درگذشت پیامبر تفکر ثار و ثارات در اشکال مختلف ادامه پیدا کرد. چنان که پس از قتل خلیفه عثمان حامیانش (البته حامیان سیاسی و خاندانش) به رسم سنت جاهلی فریاد بر آوردند: یا ثارات عثمان.[14]هر چند بعدتر هم گاه همین اصطلاح با تغییری ماهوی مورد استفاده قرار گرفت. چنان که در فرهنگ شیعی امام حسین «ثارالله» و «فرزند ثارالله» خوانده شد.[15]و حتی در دوران معاصر این اصطلاح و مفهوم مورد استفاده برخی متفکران نواندیش مسلمان سنی هم هم نیز قرار گرفته است[16]اما به هرحال اسلام توانست خشونت بی مهار اعراب را در زمینههای مختلف از جمله قوانین جزائی و کیفری بسیار محدود بکند. در واقع با تأمل در زمینههای تاریخی شأن نزول آیات الاحکام مربوط به حدود و دیات، به روشنی میتوان دریافت که روح و جهتگیری این شمار احکام، که امروز (از ناحیه بسیاری از مخالفان و خرده گیران بر اسلام) خشونت آمیز و یا مولد خشونت تفسیر میشوند، در واقع مهار و کنترل خشونت بیپایان عرب جاهلی و نظام قبایلی بود. اسلام با تکیه بر تشخص فرد در برابر تشخص کل قبیله، دایره اعمال خشونتهای انتقام جویانه و شخصی را گرفت و یا بسیار محدود کرد. از این منظر میتوان گفت حکم قرآنی چشم در برابر چشم، گوش در برابر گوش، بینی در برابر بینی و دندان در برابر دندان (مائده، ۴) و یا قصاص آزاد در برابر آزاد (حُرّ و عبد) و یا زن در برابر زن و مرد در برابر مرد (بقره، ۱۷۸)، به انگیزه ممانعت از سنت جاهلی و قبیلهای رایج بود که با تکیه بر حق ثار در برابر یک چشم ممکن بود صدها چشم در بیاید و یا در برابر یک گوش صدها گوش بریده شوند و...کاربرد آیات و واژگانی که در این مورد به کار رفته مؤید همین تحلیل و تفسیر است. مثلا وقتی میگوید «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا بمثل ماعتدی علیکم...» (بقره، ۱۹۴)، در مقام تحدید خشونت است نه توسعه آن. از این رو در همانجا از عفو و گذشت و احسان یاد میکند و صریحا توصیه میکند که گذشت و نیکویی اولی است و موجب رضای خالق است. فحوای کلام این است که اگر مورد تعدی قرار گرفتید و حاضر به احسان و عفو نشدید و همچنان به هر دلیل تشنه انتقام و قصاص هستید، حداکثر به اندازه همان تجاوز حق پیدا میکنید و نه بیشتر و به روشنی میگوید در قتل «اسراف» و زیاده روی نکنید. این دعوی میتواند بدان معنا باشد که همان حکم قصاص (قصاص نفس و یا قصاص اجزای دیگر بدن)، که عینا برگرفته از حقوق یهودی است، اصالت و اعتبار ذاتی و جاودانه ندارند. از منظر تاریخی در آن روزگار، این نوع احکام تا حدود زیادی مهار کننده خشونت بود[17]و در عمل نیز توانست خشونت رایج در میان اعراب جاهلی را در حد قابل توجهی محدود کند[18]، اما هیچ دلیلی ندارد که در زمان دیگر و در فرهنگ و سنت دیگر باز هم مهارکننده خشونت باشد و حتی خود خشن تلقی نشود و به هرحال نیازی به بدیلی عادلانهتر و انسانیتر و مفیدتر نداشته باشد."
همانطور که آمد این حکم مانند حکم قطع ید نه حکمی ابدی الهی فرازمانی و فرامکانی که حکمی عرفی بوده است که توسط شرع نیز امضا شده است. بنابراین امروز هم میتوان به جای قطع ید سارق و قصاص مقتول از راهحلهای عرفی جهان مدرن برای کیفر این مجرمان استفاده نمود.
اتهام خشونت به قرآن و پیامبر اسلام، از روی دچار شدن به خطای زمانپریشی است که رخ میدهد. محمد فرزند زمانه خود بود و احکام اجتماعی قرآن تختبند زمان و مکان نزول و بخشی از عرف مردم آن دوران که با اصلاح و تأییداتی امضا شد. اما مجازاتهای قاتل در سایر نقاط جهان در دوران باستان چگونه بود؟
"مجازاتهای قاتل در جهان باستان به شدت تحت تأثیر فرهنگ، دین و قوانین هر جامعه قرار داشت. در زیر به برخی از مجازاتها در تمدنهای مختلف اشاره میشود:
▎1. مصر باستان
- در مصر باستان، مجازات قتل میتوانست شامل اعدام باشد. این مجازات معمولاً به شکل مرگ به وسیله تیغ یا آتش انجام میشد. همچنین، خانواده قربانی ممکن بود حق داشته باشد تا انتقام بگیرد.
▎2. بینالنهرین
- در کد حمورابی، یکی از قدیمیترین مجموعههای قانونی، مجازات قتل به شدت تعیین شده بود. مجازات اصلی "چشم برای چشم" بود، به این معنا که قاتل باید همانند عمل خود مجازات شود. همچنین، در برخی موارد، ممکن بود جریمههای مالی نیز تعیین شود.
▎3. یونان باستان
- در یونان باستان، مجازات قتل میتوانست شامل اعدام باشد، اما همچنین ممکن بود قاتل به تبعید محکوم شود. در برخی موارد، خانواده قربانی حق داشتند تا انتقام بگیرند.
▎4. رم باستان
- در رم باستان، مجازات قتل معمولاً اعدام بود. روشهای اعدام شامل صلب کردن، گردن زدن و سوزاندن بود. همچنین، قانون روم اجازه میداد که خانواده قربانی اقدام به انتقام کنند.
▎5. چین باستان
- در چین باستان، مجازات قتل میتوانست شامل اعدام باشد و روشهای مختلفی مانند قطع سر یا سوزاندن وجود داشت. همچنین، خانواده قربانی ممکن بود حق انتقام داشته باشد.
▎6. هند باستان
- در متون هندو، مجازات قتل میتوانست شامل اعدام باشد. همچنین، در برخی موارد، قاتل ممکن بود به تبعید یا جریمه مالی محکوم شود.
▎7. آشور و بابل
- در این تمدنها، مجازات قتل معمولاً اعدام بود و ممکن بود به شکلهای مختلفی مانند سوزاندن یا سنگسار انجام شود.
▎8. قبایل و جوامع ابتدایی
- در بسیاری از قبایل ابتدایی، قتل معمولاً موجب انتقام شخصی میشد و خانواده قربانی حق داشتند تا قاتل را بکشند.
▎نتیجهگیری
مجازاتهای قاتل در جهان باستان به شدت تحت تأثیر قوانین اجتماعی و فرهنگی هر جامعه قرار داشت و معمولاً شامل اعدام یا انتقام شخصی میشد. این مجازاتها نشاندهنده نگرش جوامع به عدالت و نظم اجتماعی بودند".
بخش سوم: محاربه
در بخشهای پیشین نشان داده شد که یکی از مجازاتهای حکم سرقت در چهارگوشه جهان در دوران باستان قطع ید بوده است و قرآن نیز به عنوان کتابی محصول آن دوران این مجازات عرفی را امضا کرده است. همچنین اثبات شد که قصاص جان قاتل نیز مانند سایر احکام اجتماعی امری عرفی بوده است که توسط شارع تأیید شده است. در این فرسته به حکم کیفری قرآنی محاربه پرداخته میشود.
"محاربه بهمعنای سلاح کشیدن به روی مردم، به قصد ترساندن آنان. از دیدگاه قرآن کسی که با دزدی بر سر گردنههای بیرون از شهر یا داخل شهر با تهدید اسلحه، مردم را بترساند و به جان و مال آنها تجاوز کند، مانند این است که با خدا و رسول خدا به جنگ برخاسته است. مجازات محاربه جزء حدود است و در قرآن، در آیه ۳۳ سورهٔ مائده، بیان شده است. در شأن نزول آیه چنین نقل کردهاند که جمعی از مشرکان خدمت پیامبر اسلام آمده و مسلمان شدند، اما آب و هوای مدینه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بیمار شد. چنین نقل کردهاند که پیامبر اسلام برای بهبودی آنها دستور داد به خارج «مدینه» در نقطهٔ خوش آب و هوائی از صحرا که شتران زکات را در آنجا به چَرا میبردند، بروند و ضمن استفاده از آب و هوای آنجا از شیر تازه شتران به حدّ کافی استفاده کنند، آنان چنین کردند و بهبودی یافتند، اما به جای تشکر از پیامبر چوپانهای مسلمان را دست و پا بریده، چشمان آنها را از بین بردند، سپس دست به کشتار آنها زدند، شتران زکات را غارت کرده و از اسلام بیرون رفتند. بر طبق تفاسیر قرآن نیز، این آیه در مورد «قطاع الطریق» دزدان مسلح سرگردنه بود که به راهزنی کاروانها میپرداختند و با اقدامات مسلحانه جامعه را ناامن میکردند. بعدها مورد استناد خلفای اسلامی قرار گرفت تا با استناد به آن، مجازات محاربه را به مخالفان خویش نیز گسترش دهند. مجازات محارب مانند احکام قطع ید سارق و قصاص قاتل نه حکمی ابدی الهی فرازمانی و فرامکانی که حکمی عرفی و جهانشمول در دوران باستان بوده است که توسط شرع نیز امضا شده است. بنابراین امروز هم میتوان به جای حکم محارب از راهحلهای عرفی جهان مدرن برای کیفر این مجرمان استفاده نمود. در ادامه نگاهی میشود به مجازات محارب در جهان باستان.
"مجازات محاربه و سلب امنیت در کشورهای مختلف جهان باستان به شدت متفاوت بود و تحت تأثیر فرهنگ، دین و قوانین هر جامعه قرار داشت. در زیر به برخی از این مجازاتها در تمدنهای مختلف اشاره میشود:
▎1. ایران باستان (هخامنشیان)
- مجازات: محاربه و سلب امنیت معمولاً با مجازاتهای سنگین مواجه میشد. این مجازاتها شامل اعدام، قطع دست یا پا، و تبعید بود.
- دلیل: حفظ نظم و امنیت عمومی و جلوگیری از هرگونه شورش یا ناامنی.
▎2. روم باستان
- مجازات: در روم، محاربه به عنوان یک جرم جدی تلقی میشد و مجازاتهایی چون اعدام، کار اجباری در معادن، و گاهی اوقات سوزاندن زنده وجود داشت.
- دلیل: حفظ قدرت سیاسی و اجتماعی و جلوگیری از تهدیدات علیه امپراتوری.
▎3. یونان باستان
- مجازات: در شهرهای یونانی، مجازات برای محاربه میتوانست شامل تبعید یا اعدام باشد. در آتن، مجازات مرگ برای کسانی که به سلب امنیت عمومی متهم میشدند رایج بود.
- دلیل: تأکید بر دموکراسی و حفظ امنیت شهروندان.
▎4. مصر باستان
- مجازات: در مصر، محاربه و سلب امنیت معمولاً با مجازاتهایی چون اعدام یا قطع اعضای بدن همراه بود. فرعون به عنوان نماینده خدا، به شدت بر این مسائل نظارت داشت.
- دلیل: حفظ نظم اجتماعی و احترام به قدرت سلطنت.
▎5. چین باستان
- مجازات: در چین، محاربه به شدت مجازات میشد. مجازاتها شامل اعدام، قطع اعضای بدن، و کار اجباری بود.
- دلیل: حفظ اتحاد و نظم در جامعه.
▎6. هند باستان
- مجازات: در هند، مجازات محاربه بسته به طبقه اجتماعی و نوع جرم متفاوت بود. گاهی اوقات مجازات شامل اعدام یا تبعید بود.
- دلیل: رعایت اصول اخلاقی و اجتماعی.
▎7. آشور و بابل
- مجازات: در این تمدنها، محاربه معمولاً با مجازاتهای سختی مانند اعدام یا قطع اعضای بدن مواجه میشد.
- دلیل: تأکید بر قدرت سلطنت و نظم اجتماعی.
در کل، مجازاتهای مرتبط با محاربه و سلب امنیت در جهان باستان عموماً سخت و شدید بودند و هدف آنها حفظ نظم اجتماعی و قدرت دولت بود".
بخش چهارم: زنا
چهارمین حکم کیفری قرآن در سوره نور است که مربوط به زنا میباشد. این حکم مجازاتی نیز مشابه مجازات عرفی در سایر نقاط جهان در دوران خود بوده است. در ادامه احکام کیفری مربوط به زنا در جهان باستان نشان داده شده است.
"مجازات زنا در کشورهای مختلف جهان باستان به شدت متفاوت بود و تحت تأثیر فرهنگ، دین و قوانین هر جامعه قرار داشت. در زیر به برخی از این مجازاتها در تمدنهای مختلف اشاره میشود:
▎1. ایران باستان
- مجازات: زنا به عنوان یک جرم جدی تلقی میشد و مجازاتهایی چون اعدام، تبعید یا تنبیههای شدید وجود داشت.
- دلیل: حفظ نظم اجتماعی و خانواده.
▎2. روم باستان
- مجازات: در روم، زنا معمولاً با مجازاتهایی چون طلاق، تبعید و حتی اعدام مواجه میشد. زنان متأهل که مرتکب زنا میشدند، ممکن بود به شدت مجازات شوند.
- دلیل: حفظ آبرو و نظم اجتماعی.
▎3. یونان باستان
- مجازات: در آتن، زنا به شدت محکوم میشد و مجازاتهایی مانند طلاق و تبعید وجود داشت. مردان متأهل نیز ممکن بود تحت فشار اجتماعی قرار بگیرند.
- دلیل: احترام به خانواده و حفظ نظم اجتماعی.
▎4. مصر باستان
- مجازات: زنا در مصر معمولاً با مجازاتهایی چون اعدام یا تنبیههای جسمی مواجه بود. زنان مرتکب زنا ممکن بود به شدت مجازات شوند.
- دلیل: حفظ نظم اجتماعی و احترام به خانواده.
▎5. چین باستان
- مجازات: در چین، زنا به عنوان یک جرم جدی تلقی میشد و مجازاتهایی مانند اعدام یا قطع اعضای بدن وجود داشت.
- دلیل: تأکید بر خانواده و نظم اجتماعی.
▎6. هند باستان
- مجازات: در هند، مجازات زنا بسته به طبقه اجتماعی و نوع جرم متفاوت بود. گاهی اوقات مجازات شامل اعدام یا تبعید بود.
- دلیل: رعایت اصول اخلاقی و اجتماعی.
▎7. آشور و بابل
- مجازات: در این تمدنها، زنا معمولاً با مجازاتهای سختی مانند اعدام یا تنبیههای شدید مواجه میشد.
- دلیل: تأکید بر قدرت سلطنت و نظم اجتماعی.
در کل، مجازاتهای مرتبط با زنا در جهان باستان عموماً سخت و شدید بودند و هدف آنها حفظ نظم اجتماعی، خانواده و ارزشهای فرهنگی هر جامعه بود".
در این نوشتار چهار حکم کیفری قرآن را که در عربستان باستان نازل شده است، با احکام عرفی کیفری سایر نقاط جهان باستان برای آن چهار جرم سنجیده شد و نشان داده شد که این احکام در چهارگوشه جهان در آن دوران اجرا میشدهاند که با جرح و تعدیلاتی به منظور تحدید خشونت در آن دوران پر از خشونت توسط شارع امضا شدهاند.
بنابراین بخش کیفری از احکام اجتماعی شریعت و فقه تخته بند زمان و مکان بوده و عرف عقلای زمان خویش بودهاند که با جرح و تعدیلاتی توسط شارع امضا شدهاند و امروز دیگر منسوخ شدهاند.
امروز باید این احکام را مطابق عرف عقلای زمان در جهان مدرن در چهارگوشه جهان بومیسازی کرد و اجرا نمود. چنانچه مقصود شارع چنین بوده است. احکام پیشین در زمانه خویش در سراسر جهان عادلانه و منصفانه شناخته میشدهاند و امروز باید احکامی عادلانه و منصفانه به باور عصر مدرن برای مجازاتها انتخاب نمود.