️در جلد نخست از دفتر فلسفه دین مکتب دوبنی (احیای دین اجتماعی) به بازخوانی سنت نواندیشان دینی متقدم (پیش از انقلاب) جهت احیای دین اجتماعی در مکتب نواندیشی دینی پرداخته شد و سنتزی از رویکرد نواندیشان متقدم و متاخر ایرانی به نام الهیات دوبُنی ارائه شد. در جلد دوم (طرحوارهای از الهیات دوبنی) نیز طی سه فصل به مباحث دینشناسی، الهیاتشناسی و خداشناسی پرداخته شد.
️در جلد سوم از این دفتر (موحدچندساحتی و معنای کیهانی ۱) به مباحث انسانشناسی و هستیشناسی پرداخته شد. در جلد چهارم (موحدچندساحتی و معنای کیهانی ۲) به دلواپسیهای غایی آدمی و نسبتهای میان انسان و هستی، خدا و هستی و در نهایت انسان و خدا و هستی پرداخته شد.
️در چهار جلد نخست از این دفتر به مسأله عرفان و سلوک و مسائل الهیاتی و فلسفی در الهیات دوبنی پرداخته شد و راه و رسم تجرباندیشی و معرفتاندیشی در این الهیات مورد بررسی قرار گرفت. در جلد پنجم تا هفتم به مسأله کنش دینی و علوم ناظر بر آن یعنی فقه و اخلاق پرداخته میشود. در جلد پنجم پیدایش و تکامل شریعت مورد بررسی قرار گرفت، در این جلد (جلد ششم) به بحران شریعت در جهان مدرن، پیامدها و راهکارهای حل این بحران پرداخته میشود و در نهایت جلد هفتم به اجتهاد و اصلاح ساختاری در فقه و شریعت برای روزآمد کردن آن اختصاص داده میشود.
️در جلد پنجم به چگونگی پیدایش شریعت و سیر تکاملی آن در طول تاریخ و تأثیراتی که از روان، جامعه پیامبر و قدرت گرفته است اشاره میشود. در این جلد نشان داده شد که اسلام ابتدا یک جنبش دینی بوده است، سپس در مدینه و طی امارت پیامبر به یک قدرت اجتماعی-سیاسی و پس از جنگهای رده و فتوحات بدل به یک دین نهادین شد. سپس در پایان دوران خلافت راشدین و پس از جنگهای داخلی مسلمانان موسوم به فتنه اول تا پایان فتنه دوم و با تشکیل امپراطوری اموی تبدیل به یک دین دولتی میشود.
️شریعت در تمامی این مراحل طی شده از یک جنبش دینی که در آن هنوز چیزی تحت عنوان شریعت وجود نداشت تا یک دین دولتی که شریعت در آن به استخدام دستگاه خلافت درمیآید تطور یافته و در این مسیر از وضعیت ذهنی و روانی پیامبر، از وضعیت عرف و آداب و رسوم عربستان باستان، وضعیت خشونتبار قرن نخست اسلام و حکومتهای استبداد دینی اموی و عباسی و فهم فقیهان از تمامی این دورانها تاثیر پذیرفته و به شمایل امروزی درآمده است. شمایلی که امروز بخشهایی از آن در تضاد با جهان مدرن قرار گرفته است.
در جلد پنجم سیر پیدایش و تکامل شریعت مورد بررسی قرار گرفت، در این جلد (جلد ششم) به بحران شریعت در جهان مدرن، پیامدها و راهکارهای حل این بحران پرداخته میشود و در نهایت جلد هفتم به اجتهاد و اصلاح ساختاری در فقه و شریعت برای روزآمد کردن آن اختصاص داده میشود.
جلد این کتاب مزین تصویر میرزا یوسفخان مستشارالدوله، پدر روشنفکری دینی ایران و حتی نوگرایی دینی در جهان اسلام است که در پی آشتی دین و تجدد بود. جنبش اسلامگرایی اما قائل به ناسازگاری دین و تجدد بود و در جهان اسلام فرداست شد. حال ما باید با عواقب این ناسازگاری مواجه شویم.
️در جلد ششم و کتاب پیشِ رو به بحرانهای شریعت در مواجهه با جهان مدرن، عواقب این بحران و پاسخهای نوگرایانه و بنیادگرایانه از سوی جنبش اسلامگرایی و جنبش اصلاح دینی به این بحران پرداخته میشود.
جنبش اصلاح دینی در دوران معاصر از دوران پیشامشروطه تا به امروز در کنار سایر جنبشهای اجتماعی ایران (زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان، حقوق بشر و..) به عنوان یکی از جنبشهای زیرمجموعه ابرجنبش اجتماعی گذار از سنت به مدرنیته و استبداد به دموکراسی در دوران معاصر، برای گذار مسالمتآمیز از سنت به مدرنیته و استبداد به دموکراسی در ایران کوشیده است. این تلاشهای فکری و عملی از دوران پیشامشروطه تا امروز ادامه یافته است.
میرزا یوسف خان مستشارالدوله، نخستین روشنفکر دینی و متفکر ایرانی بوده است که رساله یک کلمه را پیش از انقلاب مشروطه درباره حکومت قانون و حاکمیت ملی نوشته است. این رساله به باور پژوهشگران نخستین متن آشنایی ایرانیان با مدرنیته و ارزشهای جهان جدید و تطبیق آن با سنت و شریعت بود. اندیشههای مستشارالدوله در شکلگیری انقلاب مشروطه و عصر مشروطیت نقشی اساسی داشت. به تعبیر فریدون آدمیت در ايران میرزا اولين نويسندهای است که گفت: "منشأ قدرت دولت، اراده جمهور ملت است”. آن هم ۳۶ سال پیش از انقلاب مشروطه.
سپس در دوران مشروطه افرادی چون سید جمال اسدآبادی و آخوند خراسانی تلاش کردند با سازگاری دین با مشروطیت و دموکراسی و تلاش برای پیروزی مشروطیت راه را برای مشروطه هموار کنند. این رویکرد مقابل رویکرد مشروعهخواهانی چون شیخفضلالله نوری بود. در این دوران چالش تضاد دین با مشروطیت و حاکمیت ملی بود که برجسته بود که متکفران این دوران در پی اثبات سازگاری میان این دو بودند.
در دوران پهلوی اول دومین روشنفکر دینی ایران پس میرزا یوسف خان مستشارالدوله، یعنی میرزا ابولحسن خان فروغی ظهور کرد و شاگردانی چون یدالله سحابی، مهدی بازرگان و علی شریعتی تربیت نمود که خود بدل به روشنفکران دینی نامدار نسل خود شدند. در این دوران تضاد علم و دین برجسته میشد که متفکران این دوران در پی اثبات وفاق این دو بودند.
در نهضت ملی، تلاشهای بازرگان، طالقانی، نخشب و محمد تقی شریعتی موجب شد تمامی نوگرایان دینی و هواداران و پیروان آن به حمایت از دکتر مصدق و دموکراسیخواهی برخیزند. این رویکرد مقابل رویکرد اسلامگرایانی چون مجتبی نواب صفوی بود که ادامه دهنده راه شیخ فضلالله نوری بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد، نوگرایان دینی به رهبری سیدرضا زنجانی بدنه اصلی نهضت مقاومت ملی علیه کودتا را تشکیل دادند. در دوران جنبش انقلابی که منجر به پیروزی انقلاب ۵۷ شد، نقش شریعتی، طالقانی و بازرگان انکارناپذیر است. جنبش نوگرایی دینی همچون انقلاب مشروطه و نهضت ملی، در شکلگیری انقلاب جمهوریت نیز نقشی اساسی ایفا میکند. در این دوران چالشهایی چون تضاد دین و ملیت، دین با مبارزه و دین با عدالت مطرح است که متفکران این عصر در پی اثبات سازگاری این دو بودند.
پس از انقلاب ۵۷، اختلافات میان مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی با آیتالله خمینی رخ مینماید که همان اختلاف نوگرایان دینی با اسلامگرایانی چون شیخفضلالله نوری در دوران مشروطه و سید مجتبی نواب صفوی در دوران نهضت ملی است. نوگرایی دینی در دهه شصت به محاق میرود و در دهه هفتاد نقشی اساسی در شکلگیری جنبش اصلاحات ایفا میکند. دو حلقه کیان به محوریت عبدالکریم سروش و شاگردان و همفکرانش و ایرانفردا به محوریت عزتالله سحابی و شاگردان و همفکرانش نقش اساسی در این راستا ایفا میکنند.
پس از دوران اصلاحات نیز این تلاشهای نظری و پشتوانهسازی تئوریک و همراهی با مردم در دوران جنبش سبز و دوران اعتراضات پسادی ۹۶ تا جنبش مهسا نیز توسط رهبران جنبش اصلاح دینی و کنشگران آن در ایران ادامه داشته است. در این دوران چالشهایی چون تضاد دین با دموکراسی، دین با حقوقبشر، دین با برابری جنسیتی و مسائلی از این دست مطرح بوده که نوگرایان دینی در پی اثبات سازگاری این دو با یکدیگر بودهاند.
دکتر محسن کدیور جریانات اسلامی معاصر را به دو شاخه سنتی و نوگرا تقسیم میکند. او همچنین خود جریان اسلام سنتی را به سه گروه سنتی کلاسیک، نوسنتی و بنیادگرا تقسیم میکند. اسلام سنتی کلاسیک اسلام غیرسیاسی است. اسلام سیاسی/اسلامگرایی اما خود به دو گروه سنتی و نوسنتی تقسیم میشود. نواب صفوی پدر اسلامیسم شیعی در ایران است و آیتالله خمینی بزرگترین نماد اسلامگرایی در جهان تشیع.
آیتالله خمینی دو دسته شاگرد باورمند به اسلامگرایی داشت. دسته نخست را بنیادگرایانی چون مصباح یزدی، مؤمن قمی و محمد یزدی تشکیل میدادند که امروز مراد عقیدتی-سیاسی اصولگرایان هستند و دسته دوم را طیف نوسنتی شامل چون بهشتی، منتظری، مطهری و صانعی تشکیل میدادند که مراد عقیدتی-سیاسی اصلاحطلبان محسوب میشوند.
این دو دسته جزو هیچ گروهی از جریان نوگرایی دینی محسوب نمیشوند و قلمداد کردن ایشان در جریان نوگرایی دینی خطاست. جریان نوگرایی دینی جریانی است که توسط مستشارالدوله در پیش از انقلاب مشروطه شروع شد، توسط ابوالحسن فروغی امتداد یافت و سپس توسط بازرگان، شریعتی و همراهان، شاگردان و پیروانشان بسط پیدا کرد و بعد از انقلاب توسط سروش، سحابی، پیمان، اشکوری، بازرگان پسر، ملکیان، شبستری و همراهان، شاگردان و پیروانشان حیات خود را ادامه داده است. این جریان برخلاف دو گروه یاد شده پسااسلامگرا است و به تفکیک نهاد دین از نهاد دولت باور دارد. در ادامه و در فصول این کتاب به این تفاوت پرداخته میشود.
دستاورد جنبش اصلاح دینی در یک صد سال اخیر، دینی معنابخش و با خرافات و تحریفات کمتر، سازگار با حقوق بشر و ارزشهای جهان جدید، سازگار با دموکراسی و حاکمیت ملی و رواج دموکراسیخواهی میان مومنان بوده است. هرچند تلاشهایش مانند سایر جنبشهای اجتماعی در ۱۰۰ سال اخیر به علت ممنوعیت و محدودیت و سانسور چنان که باید و شاید به بار ننشسته است.
در فصل نخست از این کتاب به جنبش اصلاح دینی، تفاوت این جنبش با جنبش اسلامگرایی و روش دینپیرایی در اسلام سخن گفته میشود. در فصل دوم به بحران فقه و شریعت در جهان مدرن و پیامدهای این بحران در جوامع اسلامی پرداخته میشود. در فصل سوم نیز به راهکار اجتهاد ساختاری در شریعت و فقه و چگونگی آن اشاره میشود.