در نوشتار پیشین تلاش شد قرائتی عرفانی از نماز و روزه ارائه شود. در این نوشتار به مسأله اجتهاد ساختاری در عبادات پرداخته میشود. مانند سایر احکام، احکام عبادی نیز ریشه در سنتها و آداب و رسوم پیشین داشتهاند و به همین علت میتوان از ذاتی و عرضی در عبادات نیز سخن گفت.
یوسفی اشکوری درباره سابقه نماز و روزه پیش از اسلام مینویسد: "نماز اسلامی (صلات=ارتباط و پیوند) نخستین حکم شرعی عبادی است که در سال دوم بعثت تشریع شده و نوکیشان مسلمان را به انجام و اجرای آن فراخواندهاند و از آن زمان تا پایان عصر نبوت این سنت دینی با جدیت رعایت و عمل میشده و در قرآن و سخنان پیامبر درباره اهمیت و فلسفه و آثار عملی و تربیتی و اجتماعی نماز بارها اشاره شده است. اما همین نماز بیش از همه با نمازهای پنجگانه دین زرتشتی (عصر ساسانی) شباهت دارد و این البته، با توجه به دوری محمد و اسلام عربی-حجازی از ایران و سکوت قرآن و پیامبر اسلام در مورد زرتشت به مثابه پیامبر یکتاپرست و حداقل عدم صراحت در این مورد، جای تأمل بسیار دارد. در کتاب سوم (قسمت شریعت زرتشتی) گفته شد که نمازهای زرتشتی درست مانند نمازهای روزانه مسلمانی است. حتی با رعایت شرعی مقدمات و مقارنات آن. از جمله وضو. نیایش صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء. صبح هنگام بر آمدن آفتاب، ظهر گاه اوج درخشش و فروزندگی خورشید، عصر (چند ساعت مانده به غروب) زمان میل خورشید به غروب، مغرب زمان فروشدن خورشید عالمتاب در پس دیوارهای مغرب و عشاء (ساعتی مانده به صبح) هنگام پایان گرفتن تاریکی و آغاز طلوعی دیگر. روایت شده نیایشهای سهگانه صبح و ظهر و مغرب در میان قوم آریایی مهاجر، که خورشید و نور را تقدیس میکردند وجود داشت اما زرتشت دوگانه نماز عصر و عشاء را بر آن افزود. روشن است که مضمون و محتوا و جهتگیری دو نوع نماز زرتشتی و اسلامی با هم متفاوت است چرا که اولی در چهارچوب جهان بینی و هستینگری خود در برابر نور (خورشید و یا آتش به مثابه دو کانون پر فروغ نور) نیایش میکند و دومی باز بر وفق جهان بینی و مقاصدالشریعه خود در برابر خداوند یکتا میایستد و به ذات باری غیر متعین در اشکال خاص نماز میبرد و به نیایش میپردازد و از این منظر گست عمیقی بین این دو نوع نماز وجود دارد.استعمال واژه «محراب» در اسلام و نفوذ این اصطلاح به معنای زرتشی و ایرانی آن نیز در قرآن، جای تأمل دارد. در اسلام نماز گرچه به صورت انفرادی (فُرادا) نیز خوانده میشود اما تأکید شده که نمازهای روزانه بهتر است به جماعت خوانده شوند که طبعا محل آن در مسجد خواهد بود. نیز نماز جمعه از نمازهای بسیار مهم است که طبق صریح قرآن (جمعه، ۸-۱۱) واجب شرعی است و باید در ظهر روز جمعه (روز تعطیل مسلمانان) با آداب و مراسم خاص در مسجد مرکزی شهر خوانده شود و به همین دلیل این مساجد را «مسجد جمعه» گویند که اکنون نیز در بلاد اسلامی در هر شهر بزرگی چنین مسجدی وجود دارد که عموما کهن هستند و شماری از آنها به قرون نخستین اسلامی میرسند و در ایران حتی برخی مساجد جمعه بر ویرانه آتشکده ساسانی بنا شدهاند (مانند مسجد جمعه اصفهان). ظاهرا فلسفه محوری تشریع نمازهای جمعه و جماعت، همان تقویت هویت جمعی امت اسلام و تحکیم اخوت دینی مؤمنان است. این رویکرد به فلسفه و مضمون نمازهای جمعی، در روزگار جاهلیت عرب و در میان قبایل قریش نیز مطرح و متداول بوده است. به گزارش ماوردی سنت نماز جمعه از روزگار کعب بن لؤی بن غالب (جد قُصّی بن کِلاب) رایج بوده که بدین ترتیب به سده چهارم و احتمالا پیش از آن باز میگردد. به روایت او کعب قریشیان را جمع کرده و در هر جمعه برای مردم خطبه میخواند (سخنرانی میکرد)، و روز جمعه در جاهلیت «عُروبه» نام داشت و کعب آن را «جمعه» نامید. مراسم خطبه جمعه از عوامل تجمع قریش بود.[4]گویا به همین دلیل آن روز و آن مراسم را جمعه گفتند. قریش مهاجر در حجاز به وحدت و همبستگی و حفظ هویت قبایلی و جمعی خود نیاز داشت و سنت خطبه خوانی جمعه برای تحقق آن ضرورت مییافت و همین انگیزه و فلسفه در تشریع نماز جمعه اسلامی نیز به عیان دیده میشود. نیز قابل تأمل است که قبله برای نماز نیز، که عنصر مهمی در حکم و سنت مذهبی نمازهای اسلامی است، حدود چهارده سال بیتالمقدس یهودی بوده و در سال دوم هجری از آن مرکز به کعبه در مکه تغییر یافت. اذان هم، که باز با نماز ارتباط دارد و در واقع به عنوان اعلام اوقات نماز (به ویژه برای جمعه و جماعت) مورد استفاده است، چند سال بعد از هجرت در مدینه پدید آمد. گویا قرار بود از شیپور و یا ناقوس مسیحیان استفاده شود اما سرانجام طبق روایتی اذان جدید با اوراد و شیوه خاص از طریق خواب تشریع و یا به روایت ابن هشام وحی سنت شد. ماجرای آن در کتاب سیره نبوی با شرح بیشتری آمد. روزه هم کم و بیش چنین بوده است. روزه (=صوم) اسلامی نیز از عبادات مهم و محترم اسلامی و از شعائر آئینی اسلام است. به ویژه با نمازهای جماعت این ماه و نماز ویژه فطر آن و دیگر آداب مذهبی رمضان که البته اغلب آنها بعدها به تدریج در سنت اسلامی و شیعی ماه رمضان پدیدآمده است. در قرآن بارها از این عبادت اسلامی و برخی از قواعد و آداب آن یاد شده و در باره فلسفه تشریع آن سخن گفته شده و از جمله فلسفه امساک از خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات روزه در ساعات معین را ایجاد یا تقویت و تعمیق پارسایی و تقوا دانسته است (بقره، ۱۸۳). روزه نیز به گواهی تاریخ و نیز به شهادت قرآن (همان آیه ۱۸۳ بقره) سنتی دیرینه در مذاهب پیشین بوده است. ظاهرا در روزگار جاهلی نیز این ماه بسیار محترم و مقدس بوده است. آوردهاند که عبدالمطلب، نیای متشخص پیامبر اسلام و بزرگ قریش در زمان خودش، نخستین کسی بوده است که تمام ماه رمضان را در غار حرا معتکف شد. به گفته درست جوادعلی از این امر آشکار میشود که در آن عصر ماه رمضان ماه مقدسی بوده است. حتی گفته شده که عقیده به شب قدر در رمضان، که منشاء قرآنی دارد و اکنون از باورهای آئینی مسلمانان است، در میان اعراب پیش ازاسلام رواج داشته است. و در اسلام نیز تا سال دوم هجری مسلمانان کاملا به پیروی از یهودیان در عاشورای محرم روزه میگرفتند. اما در شعبان همین سال از آن سنت عدول شده و روزه ماه رمضان با آداب ویژه خود تشریع شده است.این رویکرد تازه احتمالا با تغییر قبله و گسست کامل از سنن یهودی بیارتباط نبوده است. اکنون نیز سنت روزه در اشکال مختلف در ادیان مختلف و از جمله یهودی و مسیحی وجود دارد".
ذاتی و عرضی احکام عبادی
بنابراین احکام عبادی ذاتیاتی دارند، مانند خواندن سوره حمد در نماز و کنترل واردات و صادرات به کالبد جسمانی و مثالی مانند ممنوعیت آشامیدن و یا دروغ گفتن هنگام روزهداری. و یک عرضیاتی دارند مانند اوقات شرعی و زبان نماز که تخته بند زمان و مکان عصر نزول بودهاند.
«ذاتی و عرضی در شریعت» غیر از «ذاتی و عرضی در دین» است. دکتر عبدالکریم سروش کل شریعت را جزء عرضیات دین قلمداد میکند، اما به گمان ابوالقاسم فنایی چنین نیست. او مینویسد:" اگر بپذیریم که احکام شرعی به دو دستهی ذاتی و عرضی تقسیم میشوند، آنگاه میتوانیم ادعا کنیم که اصل وجوب نماز و روزه از ذاتیات شریعت است، اما اوقات شرعیِ بیان شده در قرآن و روایات از ذاتیات شریعت نیست، بلکه از عرضیات آن است، و لذا قابل تغییر است. یعنی آیات و روایاتی که بیانگر اصل وجوب نماز و روزه هستند «جهانشمول» / فرازمانی و فرامکانیاند، اما آیات و روایاتی که بیانگر اوقات شرعی هستند، «محلی» یا «بافتاری» هستند". در ادامه این نوشتار به این دو مورد عرضیات عبادی یعنی اوقات شرعی و زبان نماز پرداخته میشود.
اوقات شرعی، بر مبنای ساعت یا مبنای حرکت خورشید؟
ابولقاسم فنایی از نواندیشانی بود که قائل به اجتهاد در اصول در عبادات بود و برخلاف اکثر نواندیشان که عبادات را ذاتیات دین میدانستند، او به تفکیک ذاتی از عرضی در احکام عبادی نیز قائل بود و اوقات شرعی را جزوی از عرضیات دورانی میداند: "تفکیک ذاتی و عرضی در شریعت و ضرورت ترجمه/ تفسیر فرهنگی متون دینی به ما میگوید که شریعتی که بنای آن بر سهولت و آسانی است، معیارهای آن برای تعیین اوقات شرعی بیشترین تلائم و هماهنگی و کمترین اصطکاک و ناسازگاری را با معیارهایی که مردم برای تعیین اوقات عرفی خود از آن استفاده میکنند خواهد داشت. اگر زندگی روزمرهی انسانها در دنیای جدید، اعم از اینکه مسلمان باشند یا غیر مسلمان، بر مدار ساعت میچرخد، نه بر مدار طلوع فجر و طلوع و غروب آفتاب، چرا زندگی دینی آنان باید بر مدار دیگری بچرخد و بر اساس معیاری دیگر تنظیم شود؟
درحقیقت ادعا این است که ذکر معیارهای طبیعی/ جوی مذکور در قرآن و سنت به خاطر این نبوده که این معیارها «موضوعیت» دارند/ «تعبدی» هستند، و حکمتی غیبی و اخروی در پس پشت آنها نهفته است، بلکه به خاطر این بوده که این معیارها بهترین و سادهترین معیارهای در دسترس در زمان نزول قرآن و قرنها پس از آن بودهاند معنای این سخن این است که به جای اینکه مکلفان و مقلدان در مقام عمل به دستورات دینی معیارهای دیگری را جایگزین معیارهای مذکور در قرآن و سنت کنند، فقیهان موظفاند با عنایت به مقتضیات زندگی روزمره و تفاوت «بافت» عرفیای که ما در آن زندگی میکنیم با بافت عرفیای که قرآن در آن نازل شده، و روایات در آن صادر شده، متون دینی مربوطه را ترجمه/ تفسیر فرهنگی کنندبر این اساس، میتوان ادعا کرد که اگر پیامبر اکرم (ص) امروز به پیامبری مبعوث میشد، معیار دیگری را برای تعیین اوقات شرعی به مسلمانان معرفی میکرد و آن معیار «ساعت» بود.زیرا امروزه تنظیم اوقات در زندگی روزمره حتا در مکه و مدینه با استفاده از ساعت صورت میگیرد.طلوع فجر، و طلوع و زوال و غروب آفتاب معیارهای کاملاً جدید و نامأنوسی نبود که شارع مقدس آنها را از پیش خود اختراع کرده و آورده باشد، بلکه معیارهایی شناخته شده و در دسترس بود که مردم آن زمان با آنها میزیستند و زندگی روزمرهی خود و خواب و بیداری و فعالیت و استراحت خود را بر اساس آن تنظیم میکردند. این تنها و بهترین معیارِ در دسترس در زمان نزول وحی و تا قرنها پس از آن بود. اما اینک که این معیارها به سهولت در دسترس نیست و زندگی روزمرهی عموم مردم نیز بر مدار آنها نمیگردد، و معیار دیگری در دسترس است که همگان برای تشخیص و تنظیم اوقات و گذران زندگی خود از آن سود میجویند، چرا شارع مقدس نظر خود را عوض نکند؟ شارع مقدس فقط مقدس نیست، بلکه حکیم و عاقل هم هست. چنین شارعی چه دلیل حکیمانهای دارد که عرضیات شریعت خود را که از مخاطبان نخستین خود وام گرفته با عرضیاتی که مخاطبان کنونی او با آن زندگی میکنند جایگزین نکند؟ چنین شارعی چه دلیلی در دست دارد که به آن عرضیات تقدس و جاودانگی ببخشد و آن را بر کسانی تحمیل کند که در زندگی روزمرهی خود با آن عرضیات سروکار ندارند؟ آنچه موضوعیت و مطلوبیت دارد «طول» روزه و «فاصلهی زمانی» میان نمازهای روزانه است، نه معیارهای مذکور در قرآن و سنت برای تشخیص این طول و فاصلهی زمانی.چرا به جای اینکه بگوییم: «اگر نمیتوانید در روزهای گرم تابستان برای ۱۸ ساعت روزه بگیرید، در روزهای خنک زمستان ۹ ساعت روزه بگیرید، ولو اینکه این روزه هیچ ریاضتی را بر شما تحمیل نکند، و هیچ بهرهی معنوی و اخلاقیای در بر نداشته باشد»، نگوییم که «اگر در روزهای گرم تابستان نمیتوانید برای ۱۸ ساعت روزه بگیرید، اما میتوانید برای ۱۲ ساعت روزه بگیرید، روزه بگیرید و از فضیلت و برکات معنوی و اخلاقی روزه در ماه رمضان خود را محروم نکنید؟». در مورد اوقات نماز نیز مشکلی که وجود دارد این است که اوقات آن با ساعات خواب و بیداری و زندگی روزانه در جهان مدرن سازگار و هماهنگ نیست. الان نماز صبح بسیاری از مسلمانان قضا میشود و قضای آن را هم کسی به جا نمیآورد. چرا به جای اینکه فتوایی صادر کنیم که خیل کثیری از مکلفین عملاً از آن پیروی نمیکنند و نمازشان قضا میشود و آن را به حساب ضعف ایمان و تعهد دینی آنان بگذاریم، از همان آغاز سبک زندگی روزمرهی پیروان خود را در نظر نگیریم و به آنان نگوییم: «شما که ساعت ۷ صبح از خواب بر میخیزید و ساعت ۸ صبح سر کار میروید نماز صبح خود را هم در همین فاصلهی زمانی بخوانید»، به جای اینکه به آنان بگوییم: «بین ساعت ۴ و ۵ صبح از خواب برخیزید و خوابآلوده نماز صبح خود را بخوانید و دوباره بخوابید، و اگر برای نماز از خواب بیدار نشدید عیبی ندارد، تا آخر عمر وقت دارید که قضای آن را به جا آورید». این لقمه را دور سر گرداندن است و از شارع حکیم بعید است چنین حکمی صادر کند".
درباره مسأله ذاتی و عرضی عبادت میتوان از پیشنهاد فنایی استفاده نمود اما در مورد مساله اوقات شرعی پیشنهاد فنایی مزایایی نسبت به روش سنتی و معایبی نسبت به این روش دارد. هماهنگی با پدیدههای طبیعی و ریتم شبانهروزی انسان یکی از اصول اساسی در تعیین اوقات شرعی است. این به معنای آن است که اوقات نماز و روزه به گونهای تنظیم شدهاند که با چرخه طبیعی روز و شب و همچنین ریتمهای بیولوژیکی بدن انسان همخوانی داشته باشند. چگونه اوقات شرعی با این ریتمها هماهنگ است؟
• اذان صبح: اذان صبح معمولاً زمانی گفته میشود که هوا روشن شده و انسان برای شروع فعالیت روزانه آماده میشود. این زمان با افزایش سطح هورمون کورتیزول که هورمون بیداری است، همخوانی دارد.
• اذان ظهر: اذان ظهر معمولاً در گرمترین ساعات روز گفته میشود که با اوج فعالیت بدن انسان همزمان است.
• اذان مغرب: اذان مغرب زمانی گفته میشود که خورشید غروب کرده و هوا تاریک میشود. این زمان با ترشح هورمون ملاتونین و آمادگی بدن برای خواب هماهنگ است.
• روزه: روزه گرفتن در ماه رمضان باعث تنظیم مجدد ریتمهای بیولوژیکی بدن میشود و به پاکسازی بدن کمک میکند.
اما اگر بخواهیم این اوقات را به جای خورشید، بر اساس ساعت تعیین کنیم، با تغییرات قابل توجهی روبرو خواهیم شد.
• ریتم طبیعی انسان: بدن انسان با چرخه شبانهروزی خورشید هماهنگ شده است. خواب، بیداری، هضم غذا و بسیاری از فعالیتهای بیولوژیکی ما به این چرخه وابسته هستند. هورمونها، دمای بدن و بسیاری از فعالیتهای بیولوژیکی ما با این چرخه ارتباط دارند.
• تغییر در مفهوم روزه: روزه به معنای پرهیز از خوردن و آشامیدن از طلوع فجر تا غروب آفتاب است. اگر زمان روزه بر اساس ساعت تعیین شود، ممکن است در برخی مناطق، روزه در ساعات روشنایی روز یا حتی در شب گرفته شود که با مفهوم سنتی روزه مغایرت دارد.
• ایجاد مشکلات در مناطق قطبی: در مناطق قطبی، طول روز و شب در طول سال به شدت تغییر میکند. تعیین اوقات شرعی بر اساس ساعت در این مناطق با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.
• تغییرات اقلیمی و نجومی: تغییرات اقلیمی و نجومی بر روی حرکت خورشید و طول روز و شب تاثیرگذار هستند. بنابراین، تعیین اوقات شرعی بر اساس یک ساعت ثابت، ممکن است در بلندمدت با مشکلاتی مواجه شود.
• احساس معنوی: بسیاری از مسلمانان به دلیل ارتباط معنوی با حرکت خورشید، زمانهای نماز و روزه را تجربه میکنند. تغییر به ساعت ممکن است این احساس را کاهش دهد.
• نظم در زندگی: استفاده از ساعت ممکن است نظم بیشتری به برنامهریزی روزانه بدهد، اما ممکن است از جنبه معنوی و روحانی کاسته شود.
• تعیین ساعت مبنا: کدام ساعت مبنا برای تعیین اوقات شرعی مناسب است؟ ساعت محلی، ساعت رسمی یا ساعت جهانی؟
• تغییرات ساعت رسمی: تغییر ساعت رسمی در برخی کشورها باعث ایجاد سردرگمی در تعیین اوقات شرعی خواهد شد.
مزایای احتمالی تغییر اوقات شرعی از حالت مبتنی بر خورشید به ساعت:
اگرچه تغییر روش تعیین اوقات شرعی از حالت سنتی به ساعت، چالشها و معایبی دارد که در پاسخ قبلی به تفصیل بیان شد، اما برخی مزایای بالقوه نیز میتواند داشته باشد که عبارتند از:
• سادگی و یکسانسازی: تعیین اوقات شرعی بر اساس ساعت، روش را سادهتر کرده و باعث میشود همه افراد در یک منطقه زمانی مشخص، اوقات شرعی یکسانی داشته باشند. این امر میتواند هماهنگی در انجام فرایض را تسهیل کند.
• حذف اختلافات محلی: با این تغییر، اختلافات جزئی در اوقات شرعی بین مناطق مختلف یک کشور یا حتی یک شهر از بین میرود.
• تعیین دقیق زمان: با استفاده از ساعتهای دقیق، اوقات شرعی به صورت مشخص و بدون نیاز به محاسبات پیچیده تعیین میشود.
• هماهنگی با زندگی روزمره: اوقات شرعی با برنامههای روزانه افراد مانند کار، تحصیل و فعالیتهای اجتماعی بهتر هماهنگ میشود.
• کاهش سردرگمی: حذف اختلافات جزئی در اوقات شرعی بین مناطق مختلف، از سردرگمی و اختلاف نظرها میکاهد.
• انعطافپذیری بیشتر: با هماهنگی اوقات شرعی با برنامههای فردی، افراد بیشتری میتوانند در اوقات شرعی شرکت کنند.
• کاهش فشار زمانی: تطبیق اوقات شرعی با ساعت کاری و خواب، باعث کاهش فشار زمانی و استرس در انجام فرایض میشود.
• برنامهریزی بهتر: افراد میتوانند برنامههای روزانه خود را به طور دقیقتر تنظیم کرده و از زمان خود به نحو بهتری استفاده کنند.
• افزایش بهرهوری: با برنامهریزی دقیق اوقات شرعی، افراد میتوانند در طول روز به فعالیتهای دیگر خود نیز بپردازند و بهرهوری خود را افزایش دهند.
• جذب جوانان: تطبیق اوقات شرعی با سبک زندگی مدرن، میتواند برای جوانان جذابتر باشد و باعث افزایش مشارکت آنها در امور دینی شود.
• تسهیل تبلیغ دین: با استفاده از فناوریهای نوین و ساعتهای هوشمند، میتوان به راحتی اوقات شرعی را به اطلاع افراد رساند و تبلیغ دین را تسهیل کرد.
• تسهیل روابط بینالمللی: با استفاده از یک سیستم واحد برای تعیین اوقات شرعی، هماهنگی با جوامع بینالمللی و مسلمانان سایر کشورها آسانتر میشود.
اوقات شرعی از عرضیات احکام عبادی است، در بالا مزایا و معایب روش سنتی یا مدرن اوقات ادای نماز و روزه بیان شد. هر فرد بنا به وضعیت خویش میتواند به هر کدام از روشها فرایض خویش را ادا نماید.
زبان نماز، زبان عربی یا زبان مادری؟
در ادامه به یک نمونه دیگر عرضیات یعنی زبان نماز اشاره میشود. زبان نماز نیز اگر لسان قوم پیامبر به زبانی دیگر بود، ممکن بود عربی نباشد و زبان دیگری باشد. بنابراین زبان نماز نیز از عرضیات احکام عبادی است. اگر ملتهای مختلف نماز را به زبان خود بخوانند، این موضوع میتواند نقاط مثبت و منفیای داشته باشد. در زیر به برخی از این جنبهها اشاره میشود:
نقاط مثبت:
• درک بهتر معانی: وقتی افراد نماز را به زبان خود بخوانند، بهتر میتوانند معانی و مفاهیم آن را درک کنند. این امر میتواند به عبادت معنادارتر و معنویتر منجر شود.
• خشوع و حضور قلب بیشتر: وقتی فرد مستقیماً میفهمد که چه میگوید، احتمال افزایش تمرکز و تأثیر معنوی نماز بیشتر میشود.
• تسهیل در یادگیری: برخی افراد، خصوصاً تازهمسلمانان و کودکان یا کسانی که به زبان عربی مسلط نیستند، ممکن است یادگیری تلفظ و معانی عربی را دشوار بدانند. نماز به زبان مادری میتواند برای آنها راحتتر باشد.
• حفظ تنوع زبانی و فرهنگی: این روش میتواند باعث شود که اسلام در فرهنگهای مختلف به شکلی بومیتر و نزدیکتر به سنتهای محلی پذیرفته شود.
• ارتباط عاطفی: استفاده از زبان مادری میتواند احساس نزدیکی و ارتباط عاطفی بیشتری با اعمال دینی ایجاد کند، زیرا زبان مادری به طور طبیعی با احساسات و خاطرات عمیقتری همراه است.
• گسترش مذهب: در جوامعی که اسلام تازه وارد شده یا در حال گسترش است، خواندن نماز به زبان محلی میتواند به جذب افراد بیشتری به این دین کمک کند.
• ارتباط شخصیتر: افراد ممکن است احساس نزدیکی بیشتری به خداوند داشته باشند زمانی که دعاها و اذکار را به زبانی که با آن راحتتر هستند، میخوانند.
نقاط منفی:
• اختلاف و تفرقه: استفاده از زبانهای مختلف در نماز ممکن است باعث از بین رفتن وحدت میان مسلمانان جهان شود، زیرا یکی از نشانههای وحدت اسلامی، زبان مشترک در عبادات است.
• عدم هماهنگی در نماز جماعت: یکی از ویژگیهای نماز جماعت، همزمانی حرکات و اذکار است. اگر هر فرد به زبان خود نماز بخواند، هماهنگی از بین میرود.
• حفظ اصالت: برخی معتقدند که زبان عربی به دلیل اینکه قرآن به این زبان نازل شده، جایگاه خاصی در عبادات دارد. تغییر زبان نماز ممکن است این اصالت را به خطر بیندازد.
• پیچیدگیهای ترجمه: ترجمه متون دینی به زبانهای دیگر ممکن است معانی اصلی را به طور کامل منتقل نکند یا باعث سوء تفاهم شود. ترجمهها میتوانند به شکلهای مختلفی تفسیر شوند که این امر میتواند به تفرقه منجر شود.
• تحریف: احتمال تحریف و تغییر متن نماز به مرور زمان وجود دارد.
• کاهش ارتباط با میراث دینی: زبان عربی به عنوان زبان قرآن، بخشی از میراث دینی اسلام است. خواندن نماز به زبانهای دیگر ممکن است باعث کاهش ارتباط افراد با این میراث و تاریخچه دینی شود.
• عدم انس با زبان عربی: عربی زبان قرآن و سنت است و خواندن نماز به زبانهای دیگر ممکن است باعث عدم انس با این زبان شود که خود میتواند مانع از درک عمیقتر متون دینی گردد.
گرچه خواندن نماز به زبان مادری میتواند برخی فواید شخصی داشته باشد، اما جنبههای وحدتبخش و سنتی زبان عربی در نماز از اهمیت بالایی برخوردار است. به همین دلیل، اکثر فقیهان اسلامی معتقدند که نماز باید به عربی خوانده شود، در حالی که ترجمه و فهم معانی آن در کنار نماز توصیه میشود. حفظ تعادل بین درک شخصی و وحدت جهانی مسلمانان از اهمیت بالایی برخوردار است. هر مسلمان عضو یک ملت شخصی و یک باهمستان مذهبی به نام امت است. در نهایت، انتخاب زبان خواندن نماز بستگی به شرایط فردی، فرهنگی و مذهبی هر شخص دارد و باید با توجه به نیازها و اعتقادات خود اتخاذ شود. خواندن نماز به زبان مادری میتواند برای برخی افراد مفید باشد، اما این موضوع باید با دقت و در نظر گرفتن پیامدهای آن بررسی شود.