در نوشتارهای پیشین گفته شد که پس از ظهور تجدد در ایران از شش مدل الگوی برای تیپهای اجتماعی زنان ایرانی میتوان سخن گفت. همچنین درباره دو گروه وابسته به سنت و تجدد یعنی دو الگوی زن دگرسالار، زن سنتی مرتجع و زن شبهمدرن مبتذل به نقل از شریعتی سخن گفته شد: " زن در نظام سنت و نظام سرمایهداری یک کالا است. دگرسالار است. در نظام سنت چون کالایی به مردان فروخته میشود و به مالکیت مرد درمیآید و در نظام تجدد نیز یک کالای ویترینی صنعتبدن است که کیم کارداشیان در آن به بتواره تبدیل میشود. زن شبهمدرن مصرفزده که از درون پوک است و مهرهای است در ماشین نظام سرمایهداری. اسیر صنعت پورن، مد، فشن، فیتنس، تبلیغات، زیبایی و.. تا سرمایهداران را پروارتر کند. در مقابل این نگاه زن پستونشین و پرورش دهنده، در عصر مدرن نگاه نظام سرمایهداری به زن شکل گرفت و اسارتی جدید پدید آورد. نگاهی که زن را از پستو به اجتماع آورد اما به جای پستو در جامعه اسیر کرد. در کنار دو الگوی زنان دگرسالار سنتی و شبهمدرن، از دو الگوی دیگر زن مذهبی صورتی و زن موفقیتجوی سکولار نیز میتوان صحبت نمود. بنیادگرایان برای طیف مذهبی جدیدی که سبک زندگی مدرن داشته و با سبکهای زندگی عرفی دیگران مشکلی ندارند، کثراتگرا بوده و مخالف اعمال خشونت و اجبار دین هستند برچسب مذهبی صورتی را ساختهاند. این گروه از نظر سیاسی و دینی نواندیش هم نیستند، سنتی هستند اما در ماجرای جنبش مهسا از بنیادگرایان حمایت نکردند و مورد حمله و اتهام گسترده ایشان قرار گرفتهاند. زن میتواند پستونشین نباشد، مستقل زندگی کند، وارد جامعه شود اما آگاهی و کنشگری اجتماعی سیاسی نداشته باشد و تنها در پی منافع شخصی خود باشد. یکی دیگر از الگوهای نامناسب جهان مدرن چنین الگویی است. زن مدرن منفعتطلب که تنها در پی موفقیت شغلی و تحصیلی خود است و نسبت به محیط پیرامونیاش بیتفاوت میباشد. این چهار الگوی زن در تفکر مدرن نیستند، دو مدل نخست کاملا ارتجاعیاند و دو مدل دوم نیز مدرن بودنشان در سبک زندگی یا زندگی تحصیلی و شغلی است و نه در تفکر. کمتر ارزشی برای حقوق بشر، آزادی بیان، دموکراسی و سایر ارزشهای جهان مدرن قائلند. اما دو الگوی دیگر نیز وجود دارند که خودسالارند و در تفکر مدرن. زن متجدد سکولار خودآگاه و داری تعهد اجتماعی و زن متجدد مذهبی خودآگاه و دارای تعهد اجتماعی که نیمی سنتی و نیمی مدرن زندگی میکند و رویکرد بومیگرایی گزینشگرانه به تجدد دارد. این دو از نظر تفکر نیز مدرن هستند و دغدغه و فعالیت اجتماعی سیاسی دارند. برابر چهار الگوی پیشین باید این دو الگو را تبلیغ و ترویج نمود".
انقیاد زن توسط سنت و مدرنیته
سرمایهداری به عنوان یک نظام اقتصادی و اجتماعی، میتواند در برخی موارد به شیوههای مختلفی بر روی زنان تأثیر بگذارد و آنها را در شرایطی قرار دهد که به نظر میرسد استقلال و آزادی آنها محدود شده است. در زیر به چندین روش اشاره میشود که چگونه سرمایهداری میتواند زنان را در صنایع مختلف مانند پورنوگرافی، فیتنس، زیبایی و مد به انقیاد بکشاند:
▎1. شیءانگاری زنان
در صنایع پورنوگرافی و زیبایی، زنان اغلب به عنوان اشیاء جنسی یا نمادهای زیبایی ارائه میشوند. این شیءانگاری باعث میشود که زنان بیشتر به عنوان ابزارهایی برای جذابیت و لذت دیگران دیده شوند تا به عنوان افراد مستقل با حقوق و خواستههای خود.
▎2. فشار اجتماعی برای تطابق با استانداردها
صنایع مد و زیبایی معمولاً استانداردهای خاصی از زیبایی را ترویج میکنند که ممکن است غیرقابل دسترس باشد. این فشار اجتماعی میتواند زنان را وادار کند تا زمان، انرژی و منابع مالی زیادی را صرف تلاش برای رسیدن به این استانداردها کنند، که در نتیجه احساس نارضایتی و عدم کفایت در آنها ایجاد میشود.
▎3. تجارت بر پایه نارضایتی
سرمایهداری اغلب بر پایه نارضایتی افراد کار میکند. صنایع زیبایی و فیتنس با ترویج ایدههایی مبنی بر اینکه افراد باید همیشه بهتر، زیباتر و سالمتر باشند، بازار خود را گسترش میدهند. این امر میتواند باعث ایجاد احساس عدم رضایت در زنان شود و آنها را به خرید محصولات و خدماتی سوق دهد که ممکن است واقعاً به آنها نیاز نداشته باشند.
▎4. استفاده از بدن زنان برای سود
در صنعت پورنوگرافی، بدن زنان به عنوان یک کالا برای تولید درآمد استفاده میشود. این امر نه تنها به بهرهکشی از زنان منجر میشود بلکه میتواند عواقب روانی و اجتماعی جدی برای آنها داشته باشد.
▎5. تأکید بر نقشهای سنتی
سرمایهداری همچنین میتواند نقشهای سنتی جنسیتی را تقویت کند. به عنوان مثال، تبلیغات و رسانهها ممکن است زن را به عنوان مراقب خانواده، همسر و مادر معرفی کنند، در حالی که در عین حال از او انتظار دارند که در عرصههای اجتماعی و اقتصادی نیز موفق باشد.
▎6. تجاریسازی سلامت و تناسب اندام
صنعت فیتنس نیز تحت تأثیر سرمایهداری قرار دارد. این صنعت معمولاً بر روی ایدههایی مانند کاهش وزن و تناسب اندام تمرکز دارد که میتواند به فشارهای اجتماعی بر روی زنان منجر شود تا بدن خود را تغییر دهند، حتی اگر این تغییرات با سلامت آنها همخوانی نداشته باشد.
▎7. ایجاد وابستگی مالی
در برخی موارد، زنان ممکن است برای تأمین معیشت خود یا خانوادهشان به صنایع خاصی مانند پورنوگرافی یا زیبایی وارد شوند. این وابستگی مالی میتواند آنها را در موقعیتهای آسیبپذیر قرار دهد و کنترل بیشتری بر زندگیشان را از سوی دیگران ایجاد کند.
سرمایهداری میتواند با ایجاد شرایطی که زنان را تحت فشار قرار میدهد، آنها را به سمت انقیاد سوق دهد. این موضوع نه تنها بر روی فرد بلکه بر روی جامعه نیز تأثیرات منفی دارد و باعث تقویت نابرابریهای جنسیتی میشود. برای مقابله با این چالشها، نیاز به آگاهی، آموزش و حمایت اجتماعی وجود دارد تا زنان بتوانند استقلال و حقوق خود را حفظ کنند.
از سوی دیگر نظام سنتی، به ویژه در جوامع مختلف، میتواند تأثیرات عمیقی بر زندگی زنان داشته باشد و آنها را به انقیاد بکشاند. زن در نظام سنت پدرسالار شهروند درجه دوم بوده و تحت ستم و نابرابری قرار داشته است. در زیر به چندین روش اشاره میشود که چگونه نظام سنتی میتواند زنان را تحت فشار قرار دهد:
▎1. نقشهای جنسیتی ثابت
نظامهای سنتی معمولاً نقشهای جنسیتی مشخص و ثابتی را برای زنان و مردان تعیین میکنند. این نقشها اغلب شامل مسئولیتهای خانگی، تربیت فرزندان و مراقبت از خانواده است. این انتظارات میتوانند آزادی انتخاب و استقلال زنان را محدود کنند.
▎2. فشار اجتماعی برای تطابق
زنان ممکن است تحت فشار اجتماعی قرار گیرند تا با انتظارات فرهنگی و اجتماعی جامعه خود همخوانی داشته باشند. این فشار میتواند شامل ازدواج در سنین خاص، فرزندآوری و رفتارهای خاص باشد که ممکن است با خواستهها و آرزوهای شخصی آنها تضاد داشته باشد.
▎3. محدودیتهای آموزشی و شغلی
در بسیاری از جوامع سنتی، دسترسی زنان به آموزش و فرصتهای شغلی محدود است. این محدودیتها میتواند به وابستگی مالی زنان به مردان منجر شود و آنها را در موقعیتهای آسیبپذیر قرار دهد.
▎4. تبعیض قانونی
در برخی جوامع، قوانین و مقررات به نفع مردان طراحی شدهاند و حقوق زنان را نادیده میگیرند. این تبعیض قانونی میتواند شامل مسائل مربوط به ارث، طلاق، و حق حضانت فرزندان باشد که زنان را در موقعیتهای ناامن قرار میدهد.
▎5. کنترل بر بدن و انتخابهای شخصی
نظامهای سنتی ممکن است بر روی بدن زنان کنترل داشته باشند، از جمله محدودیتهایی در مورد پوشش، رفتار و انتخابهای جنسی. این کنترل میتواند باعث احساس بیقدرتی و عدم استقلال در زنان شود.
▎6. تأکید بر ارزشهای خانوادگی
در بسیاری از جوامع سنتی، ارزشهای خانوادگی بر ارزشهای فردی ترجیح داده میشوند. این موضوع میتواند زنان را تحت فشار قرار دهد تا نیازها و خواستههای خود را نادیده بگیرند و به جای آن به نیازهای خانواده پاسخ دهند.
▎7. تجلیل از فداکاری
نظامهای سنتی معمولاً فداکاری زنان برای خانواده را تجلیل میکنند. این تجلیل میتواند باعث شود که زنان احساس کنند که باید خود را فدای خانواده کنند و از خواستهها و آرزوهای خود چشمپوشی کنند.
نظام سنتی با ایجاد محدودیتها و انتظارات خاص برای زنان، میتواند آنها را به انقیاد بکشاند. برای مقابله با این چالشها، نیاز به تغییرات فرهنگی، آموزشی و قانونی وجود دارد تا زنان بتوانند حقوق خود را بشناسند و به استقلال دست یابند.
به تعبیر حسن محدثی، علی شریعتی برابر دو زن مرتجع سنتی و زن متجدد مصرفزده دگرسالار، زن خودسالار را برمیکشد. الگوی مطلوب زن از دیدگاه شریعتی، زن خودسالار متعهد، مستقل و مسئول برابر زن دگرسالار سنتیِ مرتجع پستونشین و زن دگرسالار متجدد مبتذل و کالا شده است. باید الگوی زنانِ خودسالار مستقل که مخالف انقیاد زن از طریق کالایی شدن توسط ارتجاع سنت و ابتذال تجدد و کوشنده در راه برابری و آزادی و رهایی است را برکشید. زنانی خودآگاه نسبت به وضعیت اجتماعی-سیاسی و دارای عاملیت و تعهد. خروج از صغارت، خودسالاری میآورد، خودآگاهی میآورد و خودآگاهی تعهد و مسئولیت میآفریند. زن خودسالار یعنی رهایی زن از چنگال ارتجاع سنتی و ابتذال سرمایهداری. الگوهایی چون هاله سحابی از دل این سنت فکری بیرون آمدند. هاله زنی که شاعر و نقاش بود و قرآنپژوه و از سوی دیگر دغدغههای وجودی-فلسفی و
اجتماعی-سیاسی داشت و کنشگری خستگیناپذیر و متعهد بود.
حسن و محبوبهها
شریعتی برای زنان مسلمان به بازخوانی سیره پیشوایان دین چون فاطمه و زینب پرداخت و قصه حسن و محبوبه را برای زوجهایی چون علی و فاطمه نگاشت. "قصه حسن و محبوبه کتابی داستانیست نوشتهٔ علی شریعتی. این داستان پس از کشته شدن دو نفر از مبارزین علیه حکومت پهلوی، حسن آلادپوش و محبوبه متحدین در سال ۱۳۵۵، که زن و شوهر بودند، نوشته شدهاست. شریعتی به این زوج نزدیک بود و در مراسم عقد آنها حضور داشت.در این داستان آلادپوش و متحدین بهطور نمادین به شکل یک زن و شوهر که به روستا رفتهاند تصویر شدهاند. این داستان طرحی برای نجات ایران توسط «روشنفکر مسلمان» و نه «روحانی و مرتجع» بود. در این ده معلمی بود که برخلاف ملای ده درک و شعور زیادی داشت ولی الگویی نداشت تا ارائه کند. با آمدن حسن و محبوبه به روستا که دارای همهٔ ویژگیهای خوب هستند، معلم با نشان دادنشان به دیگران، الگوی زن و مرد مسلمان انقلابی را نشان میداد".
از دل الگوی شریعتی، زوجهایی شکل گرفتند که آنچه شریعتی میگفت را زندگی کردند. زوجهایی مانند میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، تقی رحمانی و نرگس محمدی، روئین عطوفت و رقیه زارعپور، شارمین میمندینژاد و زهرا رحیمی، حمید باکری و فاطمه چهل امیرانی و مشابه آن، زوجهایی بودند شوریدهسر مانند خود علی شریعتی و پوران شریعترضوی.
تکامل دیدگاه شریعتی
زنی که شریعتی معرفی میکند اما به تعبیر محمد حسین بادامچی چنان درگیر تعهد و مبارزه است که از زنانگی خود تهی میشود: "بیشک «فاطمه فاطمه است» شریعتی در کنار «تاریخ مذکر» براهنی از معدود آثار روشنفکری مذکر ایرانند که با رویکردی فمینیستی به مسأله زن پرداختهاند. با اینحال این کتاب به قدری مهم است که به گمان من بیراه نیست اگر بگوییم زنان ایرانی در بدست آوردن مجوز تحصیلات عالیه در جمهوری اسلامی و تسخیر کنونی دانشگاهها تا اندازه زیادی مدیون این کتابند. حجاب و جلوگیری از تحصیل زن و محدود کردن او به خانه تا پیش از آن در یک منظومه گفتمانی جا داشت اما شریعتی کوشید که از «زن سیاسی باحجاب» سخن بگوید. اگرچه الگوی زن سیاسی شریعتی با توجه به ممنوعه بودن حضور زنان در ریاست سیاسی و علوم دینی به طور کامل محقق نشد اما در یک سازش تاکتیکی عملا توانست دانشگاه را هم در قلمرو پردهنشینی زن وارد کند. بخش زنانه و فرعی دانشگاه هم مثل بخش تبعی و فرعی مسجد به رسمیت شناخته شد. توجیه آن از نظر اسلام سیاسی ایدئولوژیک این بود که علاوه بر فداکاری در خانه برای شوهر فداکاری در خیابان برای دولت دینی هم باید به وظایف زنان افزوده شود. شریعتی اگرچه در این کتاب میکوشد زن را از ابژگی جنسی در مردسالاری سنتی و مدرن نجات دهد اما دقت در مضامین کتاب نشان میدهد که این کار را به بهای زنزدایی از زن انجام داده. حوزه عمومی و امر سیاسی مد نظر شریعتی مذکر است و او در روند بحث به مفروضات دشمنان مردسالار خود آلوده شده یعنی فرض «معادل بودن بدن زن با شهوت». او در تلاش برای نقد ابتذال زن سنتی و غربزده مرزها را تا حد طرح ابتذال ذاتی زن جلو میبرد و اینچنین زن سیاسی مبارز خود را با بدن و زنانگی خود بیگانه میکند. زن مبارز و سیاسی شریعتی در نهایت چنان به لحاظ میل زیستی و وجودی خود محو شده که زنی میشود روحانی و فاقد بدن و خلاصه شده در مغز و روح و علم. غافل از آنکه در همین علم و سیاست هم بعنوان تابع و پیرو رهبران مبارز تعریف شده و همواره متهم به مداخله احساسات زنانهی خود در عقل انتزاعی مذکر. ️زن مسلمان سیاسی اینچنین سالها در بحران بود تا جنبش ژینا".
از این رو باید پس از جنبش اخیر الگوی زن نزد شریعتی را تکامل بخشید. زنی که زنانگی او منافاتی با تعهد او نداشته باشد. این الگو در دهه پنجاه و شصت الگوی زنان مبارز نوگرا بود که چند زوج از زوجهای پیرو شریعتی پیشتر معرفی شدند. شریعتی چون شاملو عاشقی بلد بود و دستور زبان عشق را میشناخت که در نامههایش به همسرش پوران شریعت رضوی و جملاتش درباره عشق و دوست داشتن مشهود است. این الگوی تکاملیافته همان زنان مشهور به برچسب مذهبی صورتی از سوی بنیادگرایان دینی نیست که زنانگی دارند، از نظر سبک زندگی مدرن، مداراجو و تکثرگرا هستند اما تعهد ندارند. عصر پس از جنبش اخیر، زن دوران خود را میطلبد. زنِ متعهد و مسئول و خودآگاهی که از زنانگی تهی نیست.
زن خودسالارِ خودآگاه متعهد
زن خودسالار خودآگاه متعهد، زنی است که خودکفاست و مستقل، هم نسبت به وضعیت خود در جهان شخصی خود و هم جهان پیرامونیاش به خودآگاهی رسیده است. هم دغدغههای وجودی-فلسفی دارد و هم دغدغههای اجتماعی-سیاسی و با این وجود از زنانگی خویش غافل نیست.
زن مسلمان مدرن خودسالار در دنیای امروز با چالشها و دغدغههای متنوعی روبهرو است. این زن، که به دنبال هویت و خودآگاهی است، در تلاش برای تلفیق باورهای دینیاش با نیازها و خواستههای مدرن زندگی میباشد.
▎دغدغههای نوگرایانه دینی
زن مسلمان مدرن ممکن است به دنبال تفسیر جدیدی از متون دینی باشد که با واقعیتهای معاصر سازگار باشد. او ممکن است سوالاتی دربارهی نقش زنان در دین، حقوق بشر، و عدالت اجتماعی مطرح کند و به دنبال راههایی برای به چالش کشیدن تفاسیر سنتی باشد. این تلاش میتواند شامل نقد و بررسی احکام شرعی و جستجوی راههایی برای ادغام ارزشهای اسلامی با اصول مدرن مانند برابری جنسیتی و حقوق فردی باشد.
▎دغدغههای وجودی-فلسفی
این زن همچنین ممکن است با سوالات عمیقتری دربارهی وجود و معنای زندگی مواجه شود. او ممکن است به دنبال پاسخهایی برای سوالاتی مانند «من کیستم؟» و «هدف زندگی چیست؟» باشد. این جستجو میتواند او را به سمت فلسفههای مختلف، روانشناسی، و حتی عرفان سوق دهد تا بتواند پاسخهایی برای دغدغههای درونیاش پیدا کند.
▎دغدغههای اجتماعی-سیاسی
از منظر اجتماعی-سیاسی، زن مسلمان مدرن خودسالار ممکن است به مسائل عدالت اجتماعی، حقوق بشر، و مبارزه با تبعیضهای جنسیتی توجه داشته باشد. او ممکن است فعال حقوق زنان باشد و به دنبال تغییرات اجتماعی در جوامع خود باشد. این فعالیتها میتواند شامل شرکت در جنبشهای اجتماعی، نوشتن مقالات انتقادی، و یا حتی حضور در عرصههای سیاسی باشد.
زن مسلمان مدرن خودسالار، با توجه به زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خاص خود، در تلاش است تا هویت خود را تعریف کند و به چالشهای موجود پاسخ دهد. او نه تنها به دنبال تحقق حقوق خود به عنوان یک زن مسلمان است، بلکه در پی ایجاد تغییرات مثبت در جامعهای است که در آن زندگی میکند. این تلاشها نشاندهندهی یک رویکرد فعال و نوآورانه به دین و زندگی است که میتواند الهامبخش دیگران نیز باشد. اما زن مسلمان مدرن با کدام رویکرد فمنیستی میتواند در جوامع اسلامی حقوق خویش را پی گیرد؟
انواع فمنیسم
فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و نظریهای که به بررسی نابرابریهای جنسیتی میپردازد، دارای شاخهها و رویکردهای متنوعی است. در ادامه، به تشریح برخی از مهمترین این شاخهها میپردازیم:
▎1. فمینیسم لیبرال
فمینیسم لیبرال بر اساس اصول آزادی فردی و حقوق بشر بنا شده است. این رویکرد بر برابری قانونی و اجتماعی زنان و مردان تأکید دارد و به دنبال اصلاحات در قوانین و سیاستها برای دستیابی به حقوق برابر است. اهداف آن شامل دسترسی برابر به آموزش، شغل و حقوق سیاسی است.
▎2. فمینیسم مارکسیستی
فمینیسم مارکسیستی به تحلیل نابرابریهای جنسیتی از منظر اقتصادی و طبقاتی میپردازد. این رویکرد معتقد است که ستم زنان ناشی از ساختارهای اقتصادی و اجتماعی سرمایهداری است و برای رهایی زنان، باید به تغییرات بنیادی در نظام اقتصادی پرداخته شود.
▎3. فمینیسم رادیکال
فمینیسم رادیکال به ریشههای نابرابری جنسیتی توجه دارد و معتقد است که ستم زنان ناشی از نظام پدرسالاری است. این رویکرد به دنبال تغییرات عمیق در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است و بر این باور است که تنها با حذف نظام پدرسالاری میتوان به برابری دست یافت.
▎4. فمینیسم سوسیالیستی
فمینیسم سوسیالیستی ترکیبی از فمینیسم مارکسیستی و نظریات سوسیالیستی است. این رویکرد تأکید دارد که ستم زنان نه تنها ناشی از نظام اقتصادی بلکه همچنین از ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی نیز سرچشمه میگیرد. هدف آن ایجاد تغییرات در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی و اقتصادی است.
▎5. فمینیسم روانکاوانه
فمینیسم روانکاوانه به بررسی تأثیرات روانی و عاطفی ستم جنسیتی میپردازد. این رویکرد به تحلیل روابط بین زنان و مردان از منظر روانشناسی و تأثیرات فرهنگی بر هویت جنسیتی میپردازد.
▎6. فمینیسم سیاه
فمینیسم سیاه بر تجربههای خاص زنان سیاهپوست تمرکز دارد و انتقادات جدی به فمینیسمهای غالب (عموماً سفیدپوست) وارد میکند. این رویکرد به تقاطع نژاد، جنسیت و طبقه اجتماعی توجه دارد و خواستار شناخت و پذیرش تجربیات منحصر به فرد زنان سیاهپوست است.
▎7. اکوفمینیسم
اکوفمینیسم ارتباط بین ستم جنسیتی و تخریب محیط زیست را بررسی میکند. این رویکرد معتقد است که نظامهای پدرسالاری نه تنها به ستم زنان منجر میشوند بلکه به تخریب طبیعت نیز کمک میکنند. اکوفمینیستها به دنبال راهکارهایی برای حفاظت از محیط زیست و ارتقاء حقوق زنان هستند.
▎8. فمینیسم پسااستعماری
فمینیسم پسااستعماری به بررسی تأثیرات استعمار بر زنان در جوامع مختلف میپردازد. این رویکرد بر این باور است که تجربیات زنان در جوامع مستعمره متفاوت از تجربیات زنان در جوامع غربی است و باید به این تفاوتها توجه شود.
▎9. پسا فمینیسم
پسا فمینیسم به نقد فمینیسمهای گذشته میپردازد و بر این باور است که برخی از اهداف فمینیسم ممکن است دیگر مرتبط نباشند یا نیاز به بازنگری داشته باشند. این رویکرد به فردگرایی، انتخابهای شخصی و تجارب فردی زنان تأکید دارد و ممکن است از برخی مفاهیم سنتی فمینیسم فاصله بگیرد.
۱۰. فمینیسمهای دینی
فمینیسم اسلامی بهعنوان یک جنبش فکری و اجتماعی، تلاشی است برای تبیین و احقاق حقوق زنان در چارچوب اصول اسلامی. این جنبش به دنبال بازتعریف و تفسیر متون دینی بهگونهای است که عدالت و برابری جنسیتی را در جامعه اسلامی تأمین کند. در ادامه، به تشریح فمینیسم اسلامی و روشهای آن برای حقوق زنان میپردازیم:
▎1. تفسیر مجدد متون دینی
• قرآن و حدیث: فمینیستهای اسلامی به تفسیر و تحلیل آیات قرآن و احادیث نبوی میپردازند تا نشان دهند که بسیاری از تفسیرهای سنتی، نادرست یا تحریفشده بودهاند. آنها به دنبال استخراج اصول برابری و عدالت از متون مقدس هستند.
• تأکید بر عدالت: فمینیسم اسلامی بر این نکته تأکید دارد که اسلام بهطور کلی بر اساس اصول عدالت و انصاف بنا شده است و این اصول باید در مورد حقوق زنان نیز اعمال شود.
▎2. برنامههای آموزشی و آگاهیبخشی
• آموزش حقوق زنان: ایجاد برنامههای آموزشی برای زنان درباره حقوق خود در اسلام و نحوهی استفاده از این حقوق.
• آگاهیبخشی عمومی: برگزاری کارگاهها و سمینارها برای افزایش آگاهی جامعه درباره حقوق زنان و چالشهای موجود.
▎3. فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
• مشارکت در سیاست: فمینیستهای اسلامی تلاش میکنند تا زنان را به مشارکت فعال در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تشویق کنند. این شامل حمایت از کاندیداهای زن و ایجاد شبکههای حمایتی برای زنان در سیاست است.
• حمایت از قوانین حمایتی: تلاش برای تصویب قوانین و مقرراتی که حقوق زنان را در جامعه اسلامی تضمین کند.
▎4. ایجاد شبکههای حمایتی
• گروههای حمایتی: تشکیل گروهها و سازمانهای غیر دولتی (NGO) که به حمایت از حقوق زنان پرداخته و به آنها کمک کنند تا صدای خود را بلند کنند.
• همکاری بینالمللی: برقراری ارتباط با سایر جنبشهای فمینیستی در سطح جهانی برای تبادل تجربیات و استراتژیها.
▎5. توجه به مسائل فرهنگی
• تعارضات فرهنگی: فمینیسم اسلامی به بررسی تأثیرات فرهنگی بر حقوق زنان میپردازد و سعی میکند تا فرهنگهایی که به تضییع حقوق زنان منجر میشود را نقد کند.
• ترویج فرهنگ برابری: تلاش برای ترویج فرهنگهایی که برابری جنسیتی را تشویق میکنند و نابرابریها را رد میکنند.
▎6. تحلیل اجتماعی و اقتصادی
• بررسی نابرابریهای اقتصادی: فمینیستهای اسلامی به تحلیل نابرابریهای اقتصادی که زنان با آن مواجه هستند، میپردازند و راهکارهایی برای بهبود وضعیت اقتصادی آنها ارائه میدهند.
• حمایت از کارآفرینی زنان: تشویق زنان به راهاندازی کسبوکارها و ایجاد فرصتهای شغلی برای آنها.
فمینیسم اسلامی بهعنوان یک جنبش پویا، با هدف احقاق حقوق زنان در چارچوب اصول اسلامی، تلاش میکند تا با استفاده از روشهای مختلف، برابری جنسیتی را در جامعه اسلامی تحقق بخشد. این جنبش نه تنها به تفسیر متون دینی میپردازد، بلکه با فعالیتهای اجتماعی، آموزشی و سیاسی، سعی در ایجاد تغییرات مثبت در وضعیت زنان دارد.
هر یک از این رویکردها به نوعی نابرابریهای جنسیتی را مورد بررسی قرار میدهند و تلاش دارند تا راهکارهایی برای رهایی زنان ارائه دهند.
انتقادات به فمینیسم
فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و نظریهای که به دنبال برابری حقوق زنان و مبارزه با تبعیضهای جنسیتی است، همواره با انتقادات مختلفی مواجه بوده است. در زیر به برخی از این انتقادات اشاره میشود:
▎1. عدم توجه به تنوع فرهنگی و نژادی
بسیاری از منتقدان معتقدند که فمینیسم، به ویژه در شکلهای غربی آن، به تجارب و نیازهای زنان از فرهنگها و نژادهای مختلف توجه کافی ندارد. این انتقاد به ویژه از سوی فمینیستهای سیاهپوست و فمینیستهای غیرغربی مطرح میشود که احساس میکنند صداها و تجربیات آنها نادیده گرفته شده است.
▎2. فمینیسم لیبرال و تمرکز بر حقوق فردی
فمینیسم لیبرال که بر حقوق فردی و دسترسی به فرصتها تأکید دارد، مورد انتقاد قرار میگیرد که ممکن است مسائل ساختاری و اجتماعی را نادیده بگیرد. منتقدان بر این باورند که این رویکرد نمیتواند به تغییرات عمیقتری در جامعه منجر شود.
▎3. تعمیمگرایی
برخی منتقدان معتقدند که فمینیسم ممکن است تجربیات خاص گروههای خاصی از زنان را به کل جامعه تعمیم دهد، در حالی که واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی زنان در نقاط مختلف متفاوت است.
▎4. نقص در توجه به مسائل اقتصادی
بعضی از انتقادات به فمینیسم به عدم توجه کافی به مسائل اقتصادی و طبقات اجتماعی مربوط میشود. منتقدان بر این باورند که فمینیسم باید بیشتر به نابرابریهای اقتصادی و تأثیر آن بر زنان بپردازد.
▎5. فمینیسم رادیکال و دیدگاههای افراطی
فمینیسم رادیکال که بر اساس نظریههای ساختاری و سیستمهای قدرت عمل میکند، با انتقادات زیادی مواجه است. برخی معتقدند که این رویکرد ممکن است به دشمنی با مردان منجر شود و برابری را به جای ایجاد همبستگی و همکاری، به تقابل تبدیل کند.
▎6. نقص در توجه به مردان
برخی از منتقدان بر این نکته تأکید دارند که فمینیسم باید به مسائل مردان نیز توجه کند. آنها معتقدند که برخی از مشکلات اجتماعی، مانند فشارهای اجتماعی بر مردان، نیز باید مورد بررسی قرار گیرد.
▎7. فقدان راهکارهای عملی
بعضی از منتقدان بر این باورند که فمینیسم در ارائه راهکارهای عملی برای حل مشکلات زنان ناکام مانده است و بیشتر بر روی نظریهها و ایدهها تمرکز کرده است.
▎8. تضاد با ارزشهای خانوادگی
برخی از منتقدان فمینیسم معتقدند که این جنبش ممکن است تهدیدی برای ساختار خانواده و ارزشهای سنتی باشد و ممکن است منجر به کاهش ارزشهای خانوادگی شود.
این انتقادات نشاندهنده تنوع دیدگاهها در مورد فمینیسم و چالشهایی است که این جنبش با آنها مواجه است. در اثر این نقصانها بوده که امروز "بر اساس نظرسنجیهای انجام شده در آمریکا و اروپا، از هر ۵ زن جوان، کمتر از یک نفر خود را فمینیست مینامد. آماری غافلگیرکننده آن هم در حالی که این جنبش به عنوان مدافع حقوق زنان در زمینه تساوی جنسیتی اخیرا به شدت در مرکز توجهها قرار گرفته است. اوضاع برای کشورهای اروپایی هم به همین شکل است. در نظرسنجی که میان مردان و زنان ۵ کشور اروپایی صورت گرفته، کمتر از نیمی از آنها خود را فمینیست دانستهاند. طبق این نظرسنجی در آلمان ۸ درصد و در سوئد ۴۰ درصد شرکتکنندگان گفتهاند فمینیست هستند".
الهیات دوبُنی و حقوق زنان
رویکرد فمنیستی موحدچندساحتی، یک قرائت بهداشتی و معتدل از فمنیسم است. مردستیز، خانوادهستیز، سنتستیز و دینستیز نیست. این رویکرد، روشی نوین را در جریان فمنیسم اسلامی پی میگیرد. رویکردی که عرضیات تاریخی را از ذاتیات جدا میکند و یک رویکرد ترکیبی همهشمول با توجه نقاط قوت رویکردهای فمینیستی ارائه میدهد. در ادامه به مولفههای این رویکرد اشاره میشود.
الف) قرائت بهداشتی
قرائت بهداشتی و معتدل از فمینیسم به بررسی برابری جنسیتی و حقوق زنان به شیوهای مثبت و سازنده میپردازد. این رویکرد بر این باور است که بهبود وضعیت زنان نه تنها به نفع خود آنها، بلکه به نفع کل جامعه است. در زیر به چندین جنبه کلیدی این قرائت اشاره میشود:
▎1. برابری حقوقی و اجتماعی
فمینیسم معتدل بر نیاز به برابری قانونی و اجتماعی تأکید دارد. این رویکرد به دنبال تغییر قوانین و سیاستهایی است که به نفع زنان و حقوق آنها باشد، از جمله دسترسی برابر به آموزش، اشتغال و خدمات بهداشتی.
▎2. توجه به سلامت جسمی و روانی
این نوع فمینیسم بر اهمیت سلامت جسمی و روانی زنان تأکید دارد. ایجاد برنامههای آموزشی و حمایتی برای ارتقای سلامت زنان، کاهش خشونتهای خانگی و فراهم کردن خدمات بهداشتی مناسب جزء اهداف این رویکرد است.
▎3. ترویج فرهنگ همبستگی
فمینیسم بهداشتی معتدل بر اهمیت همبستگی و همکاری بین جنسیتها تأکید دارد. این رویکرد به دنبال ایجاد فضایی است که در آن مردان و زنان بتوانند به یکدیگر کمک کنند و در راستای برابری و عدالت اجتماعی همکاری نمایند.
▎4. آموزش و آگاهیبخشی
آموزش یکی از ارکان اصلی این قرائت است. فمینیسم معتدل بر اهمیت آگاهیبخشی در مورد مسائل جنسیتی، حقوق زنان و چالشهای موجود تأکید دارد. این آموزش میتواند از طریق برنامههای آموزشی، کارگاهها و رسانهها انجام شود.
▎5. توجه به تنوع
این رویکرد به تنوع در تجربههای زنان تأکید دارد و به دنبال شناخت و احترام به تفاوتهای فرهنگی، نژادی، اقتصادی و اجتماعی زنان است. فمینیسم بهداشتی معتدل میکوشد تا صدای همه زنان، از جمله گروههای حاشیهای، شنیده شود.
▎6. ایجاد تغییرات تدریجی
فمینیسم معتدل بر تغییرات تدریجی و اصلاحات آرام تأکید دارد. این رویکرد به جای انقلابهای رادیکال، بر اصلاحات قانونی، اجتماعی و فرهنگی تمرکز دارد که میتواند منجر به تغییرات مثبت در طول زمان شود.
قرائت بهداشتی و معتدل از فمینیسم تلاش دارد تا با تأکید بر برابری، همکاری، آموزش و توجه به سلامت زنان، تغییرات مثبت را در جامعه ایجاد کند. این رویکرد نه تنها به نفع زنان بلکه به نفع کل جامعه است و میتواند منجر به ایجاد یک جامعه عادلانهتر و سالمتر برای همه شود.
ب) ذاتی و عرضی در حقوق زنان
تحلیل محتوای قرآن در حوزه زنان به صورت ذاتیات و عرضیات میتواند به درک عمیقتری از اصول و ارزشهای اسلامی و تأثیرات فرهنگی بر آنها کمک کند. در اینجا به بررسی این دو مفهوم پرداخته میشود:
▎ذاتیات (مظروف)
ذاتیات به اصول و ارزشهایی اشاره دارد که در قرآن بهطور کلی و بدون وابستگی به زمان و مکان مطرح شدهاند. در حوزه زنان، برخی از این ذاتیات عبارتند از:
1. کرامت انسانی: قرآن به کرامت و ارزش ذاتی همه انسانها، از جمله زنان، تأکید میکند. آیات مختلفی بر برابری انسانها در پیشگاه خداوند و عدم تبعیض بر اساس جنسیت تأکید دارند.
2. حقوق و مسئولیتها: قرآن حقوق مشخصی را برای زنان تعیین کرده است، از جمله حق ارث، حق انتخاب همسر، و حق مشارکت در جامعه. این حقوق نشاندهندهی توجه به نیازها و خواستههای زنان است.
3. عدالت: تأکید بر عدالت در روابط خانوادگی و اجتماعی، که شامل عدالت بین زن و مرد نیز میشود. قرآن به مردان توصیه میکند که با زنان به عدل رفتار کنند.
4. تقدس خانواده: ارزش خانواده و نقش زنان به عنوان مادران و همسران در ایجاد جامعهای سالم و پایدار.
▎عرضیات (ظرف)
عرضیات به شرایط فرهنگی، اجتماعی و تاریخی اشاره دارد که ممکن است بر تفسیر و اجرای اصول دینی تأثیر بگذارد. در مورد قرآن و زنان، برخی از این عرضیات عبارتند از:
1. نظام اجتماعی عربستان باستان: جامعه عربستان پیش از اسلام دارای نظامهای قبیلهای و سنتهای خاصی بود که ممکن است بر برخی از احکام و رویکردهای قرآنی تأثیر گذاشته باشد. مثلاً، برخی از آیات مربوط به ارث و مسئولیتهای خانوادگی ممکن است تحت تأثیر نظامهای اجتماعی آن زمان قرار داشته باشد.
2. نقش زنان در جامعه: در آن زمان، نقش اجتماعی زنان محدودتر بود و بسیاری از آداب و رسوم جامعه بر اساس این محدودیتها شکل گرفته بود. این موضوع ممکن است در برخی از تفاسیر و رویکردهای عملی نسبت به زنان تأثیر گذاشته باشد.
3. سنتهای فرهنگی: برخی سنتهای فرهنگی موجود در آن زمان، مانند چندهمسری یا تقسیم کارهای اجتماعی بین مردان و زنان، ممکن است بر تفسیر آیات مربوط به زنان تأثیر داشته باشد.
در مجموع، ذاتیات قرآن در حوزه زنان شامل اصولی چون کرامت انسانی، حقوق برابر، عدالت و تقدس خانواده است که فراتر از زمان و مکان هستند. اما عرضیات، شامل شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی هستند که ممکن است بر تفسیر و اجرای این اصول تأثیر بگذارد. برای درک بهتر محتوای قرآن در حوزه زنان، باید به این دو بعد توجه کرد تا بتوان به تفسیر صحیحتری دست یافت.
اگر ذاتیات (مظروف) قرآن در حوزه زنان را از زمانه عربستان باستان به عصر مدرن منتقل کنیم و درون ظرف جدیدی قرار دهیم، شرایط و چالشهای جدیدی پیش روی ما خواهد بود. این انتقال به ما کمک میکند تا بهطور عمیقتری به اصول و ارزشهای اسلامی بپردازیم و آنها را با واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی امروز تطبیق دهیم. در اینجا به برخی از این شرایط و تأثیرات پرداخته میشود:
▎1. تغییر در مفهوم کرامت انسانی
در عصر مدرن، مفهوم کرامت انسانی شامل حقوق بشر و برابری جنسیتی است. با توجه به ذاتیات قرآن که بر کرامت همه انسانها تأکید دارد، میتوان استدلال کرد که اصول اسلامی باید بهطور کامل با حقوق برابر زنان و مردان همخوانی داشته باشد. این منجر به تقویت جنبشهای حقوق زنان و تلاش برای برقراری عدالت جنسیتی میشود.
▎2. توسعه حقوق و مسئولیتها
در عصر مدرن، زنان بهطور فزایندهای در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشارکت دارند. ذاتیات قرآن که حقوق مشخصی را برای زنان تعیین کرده، میتواند به عنوان مبنایی برای تقویت این حقوق در جامعه مدرن مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً، حق تحصیل، حق کار، و حق انتخاب در زندگی شخصی میتواند با تکیه بر آیات قرآن تقویت شود.
▎3. عدالت و تساوی
در دنیای معاصر، مفاهیم عدالت و تساوی بهویژه در زمینههای قانونی و اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ذاتیات قرآن درباره عدالت میتواند به عنوان یک اصل بنیادین برای ایجاد قوانین و سیاستهایی که به نفع زنان است، مورد استفاده قرار گیرد.
▎4. چالشهای فرهنگی و اجتماعی
انتقال اصول قرآنی به عصر مدرن ممکن است با چالشهایی مواجه شود. برخی از سنتها و فرهنگها ممکن است هنوز بر اساس تفاسیر قدیمی از دین عمل کنند که ممکن است با اصول مدرن تضاد داشته باشد. بنابراین، نیاز به بازنگری در تفسیر آیات قرآن و انطباق آنها با واقعیتهای جدید وجود دارد.
▎5. نقش رسانهها و فناوری
در دنیای مدرن، رسانهها و فناوری اطلاعات نقش مهمی در شکلدهی به افکار عمومی دارند. این ابزارها میتوانند به ترویج دیدگاههای مثبت درباره حقوق زنان و تفسیر درست اصول اسلامی کمک کنند. همچنین، میتوانند صدای زنان را تقویت کرده و فضایی برای بحثهای عمومی فراهم آورند.
▎6. تفسیر نوین
در عصر مدرن، نیاز به تفسیر نوین از آیات قرآن وجود دارد که با توجه به شرایط روز، مسائل اجتماعی و نیازهای زنان را در نظر بگیرد. این تفسیر میتواند به ایجاد فهمی عمیقتر از اصول اسلامی کمک کند و زمینهساز تغییرات مثبت در جامعه باشد.
با انتقال ذاتیات قرآن درباره زنان از زمانه عربستان باستان به عصر مدرن، میتوان به فرصتها و چالشهای جدیدی دست یافت که نیازمند توجه دقیق و بازنگری در تفسیر آیات است. این فرآیند میتواند به تقویت حقوق زنان، عدالت جنسیتی و برابری در جامعه کمک کند، اما همچنین نیازمند مقابله با چالشهای فرهنگی و اجتماعی موجود است.
ج) رویکرد فمنیستی جامع
ایجاد یک رویکرد فمینیستی جدید که ترکیبی از تمام مکاتب فکری فمینیستی باشد، نیازمند یک چارچوب جامع، اخلاقی و عادلانه است که به تنوع تجربیات زنان و چالشهای مختلفی که با آن مواجهاند، توجه کند. در ادامه یک مدل ترکیبی برای این رویکرد ارائه میشود:
▎1. فمینیسم همهشمول
این رویکرد باید به تنوع نژادی، فرهنگی، اقتصادی و جنسی توجه کند و به جای تمرکز بر یک نوع تجربه زنانه، به تجارب متنوع زنان از همه اقشار و زمینهها بپردازد. این رویکرد میتواند از فمینیسم سیاه و فمینیسم پسااستعماری الهام بگیرد تا به چالشهای خاص زنان در جوامع مختلف پاسخ دهد.
▎2. عدالت اجتماعی و اقتصادی
توجه به ابعاد اقتصادی نابرابریها از طریق فمینیسم مارکسیستی و سوسیالیستی ضروری است. این رویکرد باید به بررسی تأثیرات سیستمهای اقتصادی بر زندگی زنان و تلاش برای ایجاد تغییرات ساختاری در این زمینه بپردازد.
▎3. تأکید بر روابط قدرت
از فمینیسم رادیکال میتوان استفاده کرد تا ساختارهای قدرت و ستم جنسیتی را تحلیل کرده و به چالش بکشد. این رویکرد باید به بررسی روابط قدرت در خانواده، جامعه و نهادهای سیاسی پرداخته و به دنبال راهکارهایی برای تضعیف این ساختارها باشد.
▎4. روانشناسی و خودشناسی
فمینیسم روانکاوانه میتواند به درک عمیقتری از هویت زنانه و تأثیرات اجتماعی بر روان زنان کمک کند. این رویکرد باید به سلامت روان زنان توجه کرده و ابزارهایی برای خودشناسی و تقویت اعتماد به نفس ارائه دهد.
▎5. حفاظت از محیط زیست
اکوفمینیسم به ما یادآوری میکند که مسائل زیستمحیطی و نابرابریهای جنسیتی ارتباط نزدیکی با هم دارند. رویکرد جدید باید بر روی ترویج پایداری زیستمحیطی و حقوق زنان در این زمینه تأکید کند.
▎6. توجه به تاریخ و استعمار
فمینیسم پسااستعماری باید به بررسی تأثیرات تاریخ استعمار بر زندگی زنان در جوامع مختلف بپردازد. این رویکرد باید به نقد نژادپرستی و استثمار در سطح جهانی توجه کند و صدای زنان بومی و اقلیتها را به رسمیت بشناسد.
▎7. نوآوری و انعطافپذیری
پسا فمینیسم به ما یادآوری میکند که فمینیسم باید همواره در حال تحول باشد. این رویکرد باید به نوآوری و پذیرش تغییرات در جامعه توجه کند و از تکنولوژی و رسانهها برای ترویج حقوق زنان بهره ببرد.
این رویکرد ترکیبی باید با هدف ایجاد یک جامعه عادلانهتر، برابرتر و پایدارتر برای همه زنان عمل کند. این مدل نه تنها بر روی حقوق زنان تمرکز دارد، بلکه به تعاملات پیچیده میان جنسیت، نژاد، طبقه، محیط زیست و تاریخ نیز توجه میکند. هدف نهایی این رویکرد ایجاد فضایی است که در آن همه زنان بتوانند صدای خود را بشنوند و حقوق خود را مطالبه کنند.
رویکرد فمینیستی مکتب دوبُنی یک رویکرد معتدل، بهداشتی، همهشمول و مبتنی بر تکیه بر ذاتیات دینی در حوزه حقوق زنان است و الگوی زن خودسالار، خودآگاه و با مسئولیت و تعهد اجتماعی را معرفی میکند که در این نوشتار به آن پرداخته شد.