محمد قطبی
محمد قطبی
خواندن ۱۹ دقیقه·۲ ماه پیش

فرامین جنگی قرآن، آیات جهاد و قتال

  • مکتب دوبنی
  • دفتر نخست: فلسفه دین (الهیات دوبُنی)
  • جلد هفتم: شریعت در الهیات دوبُنی ۳
  • فصل نخست: احکام کیفری و جنگی
  • نوشتار دوم.

در نوشتار پیشین به آیات کیفری قرآن پرداخته شد. در این نوشتار به آیات جنگی قرآن پرداخته می‌شود که موسوم به آیات جهاد و قتال می‌باشند. "قتال به آیات امرکننده به جهاد با اسلام‌ناباوران حربی در قرآن گفته می‌شود. این آیات در باب جهاد مورد استناد قرار گرفته‌اند و بر اساس آن‌ها، جنگ با مشرکان واجب است".

آیات جهاد و قتال در کنار آیات کیفری قرآن از موارد دیگری هستند که امروزه توسط مخالفان جهت خشونت‌آمیزی قرآن مورد استناد قرار می‌گیرند. به تعبیر اکبر گنجی: "در سالهای اخیر با ظهور بنیاد گرایی دینی تروریستی و گروههای جهادی، مسئله احکام خشونت آمیز در کتب مقدس ادیان ابراهیمی- خصوصا در تورات و قرآن- به یک چالش جدی علیه باورهای دینی درآمده است. کثیری از خداناباوران می‌گویند که باید از انتقادات فلسفی و علمی مودبانه علیه دین فراتر رفت و تعارفات با پیروان ادیان را کنار گذاشت. باید بی پرده و به طور صریح به آنها متذکر شد که کتاب مقدسشان حاوی چه باورها و اعمال خشونت بار، هولناک و ضد بشری است. آنها می‌افزایند که نادیده گرفتن و غفلت از چنین انتقاداتی به رفتارهای ضد اخلاقی و خشونت بار روز افزونی منجر می‌شود. افرادی مانند ریچارد داورکین، دانیل دنت، کریستوفر هیتچنز، تام هریس، بل ماهر و پیتر سینگر که حلقه اصلی جریان موسوم به خداناباوران جدید ) New Atheists (را تشکیل می‌دهند، شیوه استدلال مذکور را دنبال می‌کنند".

در این نوشتار با رویکرد اجتهاد ساختاری به شأن نزول این آیات و خطاهای تحریفی و تعمیمی که از این آیات در طول تاریخ رخ داده است پرداخته می‌شود.

معنای جهاد و قتال

یوسفی اشکوری در معنای جهاد و قتال می‌نویسد: "جهاد به معنای کوشش و تلاش است. واژه جهد و جهاد و مشتقاتش حدود چهل بار در قرآن به کار رفته است. قتل و قتال نیز با مشتقاتش ۱۷۰ بار. قتل به معنای بی­حرکت کردن و یا از حرکت بازداشتن است. کشتن نیز مرتبط با این معنای لغوی است. وفق نقلی در بیش از سیصد آیه قرآن مسائل مربوط به جهاد و قتال و احکام آن آمده است. در قرآن گاه جهاد و قتال در معنای کلی و لغوی آن دو به کار رفته و گاه نیز در معنای خاص و اصطلاحی آن. آیه  «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» (عنکبوت آیه ۶۹ ) از آیاتی است که در آن جهاد به معنای عام آن است. معنای فقهی جهاد و قتال جنگ و کشته شدن و یا کشتن است که البته با قید «فی‌سبیل الله» مقید است. در آیه ۱۹۰ بقره آمده است: «وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّه ِ…». مخالفان و دشمنان نیز لقب «قتال در راه طاغوت» را دارند. از جمله بنگیر به آیه ۷۶ نساء :  … وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ  …»".
به باور آرش سلیم: "جهاد عندالزوم «قتال» نیست؛ در حالی که قتال در راه خدا جهاد به حساب می‌آید. می‌توان گفت جهاد هر گونه تلاشی است که فرد ایمان آورده ممکن است برای آن مجبور به پرداختن هزینه‌ای شود. جهاد با مال و جان در آیات زیادی آماده است. بسیاری از آیاتی که در آن از جهد و جهاد سخن رفته، ستایش از ایمان آورندگانی است که از مکه با پیامبر هجرت کردند و به تلاش خود در مدینه ادامه دادند: « الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا». بعضی از آیات هم تشویق و ترغیب مؤمنین به جهاد است".

آیات جهاد و قتال در قرآن

حسن ابراهیم حسن مورخ مدرن تاریخ اسلام در تقسیم‌بندی آیات قتال می‌نویسد:" آیات اذن قتال دو دسته هستند. دسته اول. دفاع از نفس: بقره ۱۹۰-۱۹۳، حج ۳۹-۴۰، و نساء ۷۵. جنگ در اسلام جز به عنوان دفاع از جان، ناموس و مال تشریع نشده است. دسته دوم. فراهم کردن امنیت دعوت به اسلام و دفاع از آن در مقابل کسانی که مانع دعوت شده اند، تا اینکه کسی که مسلمان می شود از فتنه در دینش نترسد، آن چنان که برای عمار یاسر، بلال و دیگر مسلمانان مستضعف رخ داد. زمانی که مکه و دیگر اعراب بر جنگ با پیامبر دست به یکی کردند امر به قتال همه مشرکین [محارب] کرد (توبه ۳۶). و چون یهودیان مدینه پیمانی را که با پیامبر بسته بودند نقض کردند و به مشرکین قریش در جنگ علیه مسلمانان منضم شدند آیه ۵۸ انفال نازل شد.».

عبدالعلی بازرگان نیز در نشستی پیرامون خشونت در قرآن "سراغ دو مفهوم «جهاد و قتال» رفت و گفت که جهاد الزاماً به معنای جنگ نیست و از جد و جهد  و اجتهاد ریشه می‌گیرد که در زمینه‌های مختلف توصیه شده است. معنای اصلی جهاد یعنی نهایت تلاش را انجام دادن برای رسیدن به مقصود، با قبول محرومیت و سختی. در قرآن هم جهاد ایمانی داریم و هم جهاد فرهنگی. جهاد با نفس داریم. (بالاترین نوع جهاد، گفتن سخنی حق در برابر رهبری جائر است) البته که بخشی از آیات جهاد هم درباره دفاع از امنیت جامعه است. کلاً بیش از ۴۰ آیه درباره جهاد نداریم و که بیش از نیمی از آنها هم راجع به همان جهاد ایمانی و فرهنگی و جهاد با نفس است که اشاره شد. وی با اشاره به وضعیت قومی و قبیله‌ای دوران نزول در ۱۵ قرن پیش که «بعضی از اقوام وحشی بودند»، می‌گوید مسلمانان مجبور بودند در برابر این اقوام از خود دفاع کنند. درباره قتال هم تاکید کرد که قتال در باب مفاعله به معنای «پیکار» است و نه کشتن. معنای لغوی قتل یعنی خنثی کردن، مثل ترکیب «قتل الخمر» که یعنی مخلوط کردن آب با شراب برای کاستن از شدت آن است.قتالی که در قرآن، در آیه ۱۹۰ سوره بقره آمده به معنای جنگ است، « خلاصه و عصاره‌اش را اینجا اشاره می‌کنم؛ می‌گوید «قاتلوا» یعنی بجنگید اما «فی سبیل الله» در راه خدا. یعنی همه جا قتال با این جمله ترکیب شده است. این جنگ در راه اسلام است و نه در راه توسعه‌طلبی و تحمیل اسلام یا گسترش فتوحات. اما اینکه با چه کسانی بجنگیم مهم است؛ «الذین یقاتلونکم»، یعنی با کسانی که با شما می‌جنگند. مرحله بعدی هم این است که اگر از مملکت شما رفتند تعقیبشان نکنید و به سرزمینشان تجاوز نکنید. اساساً جنگ در قرآن مجاز نیست. به کسانی اجازه جنگ داده شده است که مورد جنگ و هجوم واقع شده‌اند. همه جا در قرآن گفته شده است با مشرکین بجنگید کما اینکه آنها با شما در جنگند. ضمناً گفته اگر صلح کردند و یا از جنگ اعراض کردند خداوند هرگز برای شما راهی برای جنگ با آنها قرار نداده است. در آیه هشتم سوره ممتحنه می‌گوید خدا هرگز شما را نهی نکرده است با کسانی که با شما از سر جنگ درنیامده‌اند و شما را آواره نکرده‌اند، با نیکویی برخورد نکنید. حتی روابط اقتصادی عادلانه هم می‌توانید داشته باشید با مشرکانی که شما را آواره نکرده‌اند. تنها جایی که خداوند شما را از آن نهی کرده نپذیرفتن ولایت کسانی است که با شما بخاطر دینتان در جنگند و از سرزمینتان آواره‌تان کرده‌اند".

اهمیت شأن نزول آیات جهاد و قتال

یکی از روش‌های مخالفین جداسازی آیات از زمینه و شأن نزول و تفسیر و تأویل نابه‌جا از آیات است. "شأن نزول آیات قتال در قرآن به وقایع و شرایط خاصی در زمان پیامبر اسلام (ص) برمی‌گردد. این آیات عمدتاً در پاسخ به وضعیت‌های جنگی و تهدیدات خارجی نازل شده‌اند. برخی از مهم‌ترین دلایل و وقایع که منجر به نزول این آیات شدند عبارتند از:

▎1. جنگ‌های اولیه مسلمانان:
   - جنگ بدر (624 میلادی): یکی از نخستین جنگ‌ها میان مسلمانان و قریش بود که در آن مسلمانان پیروز شدند. آیات مرتبط با قتال در این زمینه نازل شدند تا مسلمانان را در مواجهه با دشمنان تشویق و حمایت کنند.

▎2. تهدیدات قریش:
   - مهاجرت به مدینه: پس از هجرت مسلمانان به مدینه، قریش و دیگر قبایل عرب به دنبال نابودی مسلمانان بودند. این تهدیدات باعث شد تا آیات قتال نازل شوند تا مسلمانان را به دفاع از خود و دینشان ترغیب کنند.

▎3. آیات مربوط به جهاد:
   - آیات مربوط به جهاد و قتال، به مسلمانان اجازه می‌دهد که در برابر ظلم و ستم دفاع کنند. مثلاً آیه 190 سوره بقره که می‌گوید: «وَ قَاتِلُوا فِي سَبيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ»، بر اهمیت دفاع از خود تأکید دارد.

▎4. دفاع از حقوق و آزادی‌های مذهبی:
   - آیات قتال همچنین به دفاع از حقوق مسلمانان و آزادی‌های مذهبی اشاره دارند. این آیات نشان‌دهنده این است که مسلمانان حق دارند در برابر ظلم و ستم ایستادگی کنند.

▎5. شرایط اجتماعی و سیاسی:
   - شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان، مانند فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مسلمانان، نیز تأثیر زیادی بر نزول این آیات داشت. مسلمانان نیاز داشتند تا در برابر دشمنان خود ایستادگی کنند.

به طور کلی، آیات قتال در قرآن به منظور دفاع از دین، حقوق و جان مسلمانان نازل شده‌اند و باید با توجه به زمینه‌های تاریخی و اجتماعی آن زمان تفسیر شوند".

آرش سلیم در اهیمت شأن نزول آیات جهاد و قتال می‌نویسد: "بخش بزرگی از سوره توبه (و سوره انفال)، شامل آیاتی است که موضوع آن جنگ (قتال) و آماده سازی مؤمنان برای جنگ‌های پیش روست. برخی بر این باورند که سوره توبه، که شاید آخرین سوره قرآن باشد، یک سوره مستقل نیست و دنباله سوره انفال می‌باشد. در آغاز سوره توبه، پیمان با آن‌هایی که مفاد آن را محترم نشمرده اند، یک طرفه ملغی اعلام می‌گردد و به این دسته از افراد چهار ماه برای شروع جنگ فرصت داده می‌شود. لازم به یادآوری است که بنا بر شواهد این قرارداد یا معاهده همان پیمان صلح حدیبیه است که پیامبر و پیروان او که ساکن مدینه بودند با بت پرستان قریش ساکن مکه، مبنی بر ده سال ترک مخاصمه، منعقد کرده بودند. در سوره توبه پس از اعلام برائت و اعلام الغای یک طرفه معاهده، تا از سرگیری دوباره نزاع به طرف معاهده چهار ماه مهلت داده می‌شود. سپس در چند آیه به روشن کردن دلیل لغو پیمان و آماده سازی ذهنی مؤمنین به منظور آماده کردن آن‌ها برای قتال با مشرکان می‌پردازد. مبنای استدلال عدم پایبندی بخشی از مشرکان به قرارداد و نقض برخی مفاد از طرف آن هاست، همان مشرکان مکه که رسول خدا و یارانش را از دیار خود اخراج کرده بودند. در بین این آیات برای مثال خطاب به مؤمنین آمده است: چطور می‌شود با مشرکانی که عهد خدا و پیامبر را شکستند، کارزار نکرد؛ همان کسانی که اگر بر شما پیروز گردند نه ملاحظه خویشاوندی با شما را خواهند کرد و نه به قرارداد مابین ملتزم خواهند ماند. همچنین کسانی را که هجرت کردند و جهاد کردند تشویق می‌کند. به مواری از پیروزی در جنگ‌های قبل اشاره می‌کند که چگونه خداوند در مواقع سخت به یاری مؤمنان آمده و با فرستادن لشکری از فرشتگان که دیده نمی‌شدند یاریشان کرده است. تا می‌رسد به آیه توبه:۲۸ که در آن گفته شده است: این مشرکان نجس هستند و از سال بعد نباید برای زیارت وارد مسجدالحرام شوند. همچنین در این آیه به یاران پیامبر اطمینان می‌دهد که اگر با منع مشرکان (از شرکت در مراسم حج)، و در نتیجه محروم شدن از تجارت با آن‌ها زیان مالی متوجه مؤمنان شود، خداوند به فضل خودش آن را جبران خواهد کرد. آیه بعد آیه مورد بحث ما یعنی آیه توبه:۲۹ می‌باشد که حتی می‌توان آن را دنباله آیه قبل دانست و چنین خواند: یاایهاالذین آمنوا انما المشرکون نجس… (۲۸)؛ قاتلوا الذین لایومنون بالله ولا بالیوم الاخر… قتال دفاعی است. با آن‌هایی که با مسلمانان از در جنگ درآیند، میتوان جنگید. دشمن باید شروع کننده قتال باشد نه مسلمانان. خدا اجازه تعدی و تجاوز به یاران پیامبر و شروع قتال را نداده است در آیه توبه:۱۳ دلیل آماده شدن برای قتال و این که این گروه از مشرکان شروع کننده ستیز هستند، به روشنی مشخص شده است. ضمن ترغیب و آماده سازی ذهنی یاران پیامبر به آن‌ها می‌گوید آیا نباید قتال کنید با کسانی که:

• سوگند خود را شکستند،

• و پیامبر را اخراج کردند،

• و شروع کننده ستیزه بوده‌اند (هُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ)!

با نگاهی به برخی از آیات قتال در سوره‌های دیگر، مشاهده می‌شود که یاران پیامبر عموما از جنگیدن و قتال خرسند نبوده‌اند. این گونه آیات، مؤمنین را ترغیب و تشویق به قتال کرده است. چرا که برای دفاع در برابر حمله دشمنان می‌بایست داوطلب با روحیه لازم برای جنگیدن فراهم باشد. به عبارت دیگر بسیاری از آیات مشوق قتال در واکنش به عدم استقبال یاران پیامبر از جنگ می‌باشد؛ که البته همانطور که گفته شد قتال دفاعی بوده است.بنابراین که اگر کسی بقیه آیات درباره اکراه یاران پیامبر از رفتن به جنگ را نخوانده باشد، متوجه نخواهد شد که برخی از آیات قتال در واکنش و برای تشویق و ترغیب و به اصطلاح روحیه دادن به سربازان بوده است.در آیه توبه:۴ آمده است با آن دسته مشرکین طرف قرارداد که پیمان را نقض نکرده‌اند کاری نداشته باشد، و تا پایان مدت قرارداد (همان ده سال) به پیمان خود وفادار باشید. یعنی حتی همان مشرکین قریش هم که به قرارداد وفادارند شامل جزیه دادن نمی‌شوند؛ چرا که مشمول قتال نخواهند شد. پرداخت جزیه توسط آن دسته از مشرکین مکه خواهد بود که قرارداد را نقض کرده و پیامبر و یارانش قرار است تا چهار ماه دیگر با آن‌ها وارد قتال شوند.ببینید تفاوت از کجاست تا کجا: آیه توبه:۲۹ که حتی شامل بخشی از مشرکین مکه (که پیامبر و یارانش را از مکه راندند و می‌خواستند پیامبر را در راه هجرت به قتل برسانند) نمی‌شود؛ توسط جنگجویان بعد از پیامبر مورد استناد قرار گرفته برای حمله و جنگ و درگیری با کشورهای دیگری که مردمش موحد بوده اند! چنانچه آیات قتال قرآن به طور تکی از متن بیرون کشیده شود و خارج از کاتتکست به آن نگاه شود، وحشتناک و غیرانسانی به نظر می‌آید. اما حال که درباره قتال بحث شد، اگر به آیات آن نگاه کنیم فهم بهتر و راحت تری از این گونه آیات خواهیم داشت. برای نمونه به آیه توبه:۵ نگاهی می‌اندازیم. اگر آن را تکی بخوانیم و بخواهیم به آن استناد کنیم برداشت آن است که چقدر در قرآن برای «قتل» بیرحمانه مخالفین آیه نازل شده است! اما با توجه به مطالب بالا درباره سایر آیات سوره توبه، آیه توبه:۵ بسیار بدیهی و منطقی است. درباره از سرگیری قتال با مشرکان نقض کننده پیمان عدم مخاصمه است. یعنی یک رخداد خاص در زمان و مکان خاص و جنگ با بخشی از مشرکانی که با پیامبر سر ستیز داشتند و به قرارداد عدم تخاصم پای بند نبوده اند! اما با این حال هنوز راه صلح و آشتی را با آن‌ها باز گذاشته است؛ با همان ستمگرانی که آغازگر ستیزه و جنگ بودند و پیامبر و یارانش را با آن همه اذیت و آزار به ترک دیار و کاشانه وادار کرده بودند"!

خطای تعمیمی نخست: از فتوحات تا جزیه

همانطور که گفته شد اسلام پس از پیامبر از یک جنبش دینی بدل به یک دین دولتی و در نهایت استبداد دینی شد. پس از درگذشت پیامبر آیات جهاد و قتال دستاویزی شد برای فتوحات و کشورگشایی به نام دین و جزیه گرفتن از موحدان اهل کتاب. درصورتیکه این آیات برای مشرکان و کفار آن هم حربی نازل شده بود.

صالحی نجف آبادی پیرامون این انحراف می‌نویسد: "جنگ برای تحمیل دین و عقیده مجاز نیست. تهاجم دشمن – هر که باشد – را باید دفع کرد. تا دشمنان دست از جنگ برداشتند و تقاضای صلح کردند باید پذیرفت. جنگ حالتی اضطراری است و بعد از درهم شکستن دشمن دیگر ضرورت ندارد، اصل بر صلح است نه بر جنگ. آیات قرآن درباره جنگ (جهاد و قتال) دو دسته است: مقید و مطلق. مراد از مقید تقید به جنگ با تجاوزگران، آغازکنندگان جنگ و پیمان شکنان است، و مراد از مطلق بدون قیود یادشده می باشد. مطابق روش مسلم اصولی باید ادله مطلق را حمل بر ادله مقید کرد. آیات مقید جنگ مبنای تعالیم اسلامی و روش عملی پیامبر در این مسئله بوده است. آیه جزیه (توبه ۲۹) مختص اهل کتاب محارب است، نه همه اهل کتاب ولو اهل تسالم و صلح با مسلمین. سیره پیامبر در مواجهه با اهل کتاب نیز مؤید این تفسیر است. جنگ با کفار، مشرکین و اهل کتاب وقتی مجاز است که آنان آغازکننده جنگ باشند و به سرزمین مسلمانان تجاوز کرده باشند یا با متجاوزان به مسلمانان همدست شده باشند، که در آن صورت دفاع بر مسلمانان لازم است. اولین کسی که به آیات جهاد عمل کرده شخص پیامبر بوده از اینجا کشف می کنیم جنگهای ایشان همگی دفاعی و برای شکستن تجاوز دشمن بوده است. از جمله عالمانی که همه جنگهای پیامبر را دفاعی دانسته اند از اهل سنت شیخ محمد عبده در تفسیر المنار و از شیعه شیخ محمد جواد بلاغی در الرحلة المدرسیة والمدرسة السیارة است. نسخ آیات صلح و مدارا و حریت قرآن با آیه سیف (توبه ۵) و آیات مشابه از ابزار دولتهای اقتدارگرای اموی و عباسی برای توجیه شرعی فتوحاتشان بوده است و هیچ پایه و اساس قابل دفاع قرآنی ندارد و کاملا مردود است".

در قرآن چیزی تحت عنوان جهاد ابتدایی و جزیه برای اهل کتاب وجود ندارد. به باور آرش سلیم: "«جهاد ابتدایی» اساس قرآنی ندارد. هر چند که بسیاری از فقهای مشهور نیز حداقل در «زمان غیبت» به جهاد ابتدایی اعتقادی ندارند. مفهوم «جهاد ابتدایی» در مقابل مفهوم «جهاد دفاعی» است و انگیزه آن دعوت کفار به اسلام است، بدون این که از سوی آنها حمله‌ای صورت گرفته باشد. یعنی در حمله به جوامع دیگر شروع کننده جنگ بودن! جایی که در زمان پیامبر جنگ‌ها با کفار و مشرکین بت پرست مکه که حوزه ماموریت و ابلاغ پیامبر بودند، دفاعی بوده است، و در حالی که در دنیا بت پرستی وجود ندارد سخن از حمله با عنوان جهاد ابتدایی به بت پرستان بی معنی است. هر پیامبری از جانب خدا مامور هدایت مردم قوم خودش بوده است. با جنگ نه می‌توان کسی را هدایت کرد و نه ایمان با زور به قلب کسی فرو می‌رود. از آن گذشته دعوت و هدایتی که با پرداخت جزیه موضوعیت خود را از دست بدهد، جنگ و تجاور و خونریزی برای باجگیری است و به دین و ایمان و خدا ربطی ندارد!"

بنابراین مطابق آنچه آمد را می‌توان به تعبیر محسن کدیور چنین خلاصه نمود: "در قرآن آیات جنگ و جهاد بر دو دسته است: مطلق و مقید به جنگ با متجاوزان و پیمان شکنان. آیات جنگ با مشرکان و کافران حمل بر آیات مقید می شود. کافران و مشرکانی که به جنگ با مسلمانان برنخاسته اند، پیمانشان را نشکسته اند و به دشمنان مسلمانان در تبعید و پیمان شکنی و جنگ یاری نکرده اند، از هرگونه تعرض مصون هستند. پیامبر اولین عامل به قرآن بوده و در سیره عملی او هرگز در هیچ جنگی آغازگر حمله نبوده است. جهاد در اسلام، قرآن و سیره عملی پیامبر منحصرا دفاعی بوده است و جهاد ابتدائی به این معنی که مسلمانان برای تغییر دین افراد به آنها حمله کنند وبین اسلام آوردن و مرگ قرارشان بدهند یا اهل کتاب را ولو اهل کتاب صلح طلب و مسالمت جو را بین اسلام آوردن و پرداخت خاضعانه جزیه و جنگ مخیر کنند از بنیاد خلاف واقع و افترا به قرآن، پیامبر و اسلام است".

خطای تعمیمی دوم: جهاد و قتال در عصر مدرن

و اما در عصر مدرن که بنیادگرایان دینی رویای بازگشت به صدر اسلام و احیای خلافت را در سر می‌پرورانند، پیرامون همان روش غیرشرعی کشورگشایی، تکفیر موحدان و جزیه گرفتن از ایشان و تفسیر جهاد و قتال به کشورگشایی و تروريسم دوباره شاهد تکرار تاریخ هستیم. همانطور که احکام کیفری قرآن تخت بند زمان و مکان خویش بود و امروز باید با توجه به گوهر و اهداف و مقاصد آن مجازات‌ها، کیفرهای مطابق عرف عصر وضع نمود، احکام جنگی قرآن نیز مربوط به همان دوران بوده و بنیادگرایان دینی همچون ماجرای اجرای احکام کیفری و بسط آن به مسائل دیگر چون ارتداد و سب النبی در اینجا نیز برخطا هستند.

بنابراین تفسیر صحیح از آیات قتال و جهاد ما را به این نتیجه می‌رساند که همانطور که گفته شد که پیامبر نه خشونت‌گریز و خشونت‌گرا که خشونت‌پرهیز بود، کتاب قرآن نیز کتابی خشونت‌پرهیز است. اصل بر دفاع و صلح است. جهاد اکبر جهاد با نفس است و جهاد اصغر جهاد بيرونی. اما زمانه‌ای که پای دفاع در میان باشد و خشونت اجتناب‌ناپذیر باشد، فرمان به مقابله می‌دهد. سیره محمد و آل محمد نیز همین موضوع را نشان می‌دهد.

قرآن به ما می‌آموزد که در جنگ باید رفتاری اخلاقی و مسالمت‌جو داشت و همچنین در زمان اجتناب‌ناپذیری تقابل از مقاومت نهراسید. "احکام جنگی در قرآن به موضوعات مختلفی از جمله جهاد، جنگ، صلح و رفتار با دشمنان می‌پردازد. در زیر به برخی از این احکام اشاره می‌شود:

1. جهاد: جهاد به معنای تلاش و کوشش در راه خداست و می‌تواند شامل جنگ نظامی نیز باشد. قرآن جهاد را به عنوان یک وظیفه دینی در مواقع خاصی مطرح می‌کند (مثل آیه ۲۱۹ سوره بقره).

2. دفاع: قرآن تأکید دارد که جنگ باید در پاسخ به ظلم و تعدی باشد. آیه ۱۹۲ سوره بقره به دفاع از خود و جامعه اشاره می‌کند.

3. ممنوعیت تجاوز: قرآن تأکید دارد که مسلمانان نباید به دیگران ظلم کنند و جنگ فقط باید در شرایط دفاعی یا برای مقابله با ظلم صورت گیرد (آیه ۱۹۰ سوره بقره).

4. رفتار با دشمنان: قرآن به رفتار با دشمنان و غیرنظامیان در جنگ تأکید می‌کند. مثلاً آیه ۸۱ سوره انفال بر عدم تجاوز به غیرنظامیان و احترام به حقوق آنها تأکید دارد.

5. صلح: قرآن تشویق به صلح و آشتی را نیز مطرح می‌کند. آیه ۲۵ سوره انفال بر اهمیت صلح تأکید می‌کند و مسلمانان را به تلاش برای صلح دعوت می‌کند.

6. آتش‌بس: در مواقعی که دشمن به صلح تمایل نشان می‌دهد، قرآن دستور به آتش‌بس و پذیرش صلح می‌دهد (آیه ۲۳ سوره محمد).

7. غنائم جنگی: قرآن قوانین مربوط به غنائم جنگی را نیز مشخص کرده است (آیه ۴۱ سوره انفال).

8. جهاد در راه خدا: قرآن جهاد را به عنوان یک عمل مقدس در راه خدا معرفی می‌کند و بر پاداش‌های اخروی آن تأکید دارد (آیه ۱۲۰ سوره توبه).

این احکام باید در بستر تاریخی و فرهنگی زمان نزول قرآن مورد بررسی قرار گیرند و تفسیرهای مختلفی نیز وجود دارد که ممکن است به تفاسیر خاصی از این آیات منجر شود".

قرآن چه در احکام کیفری و چه در فرامین جنگی خشونت‌های تورات و انجیل و حتی عرف زمان خویش را نیز تعدیل نموده است. چرا که زمانه نسبت به دوران‌های قبل عوض شده بود و همین رویکرد قرآن و پیامبر را باید امروز در عصر مدرن در پیش گرفت. شیوه جریان بنیادگرایی دینی در بسط احکام کیفری به احکام فقهی ساخته و پرداخته فقها چون ارتداد و ساب‌النبی و حتی اجرای احکام کیفری قرآنی که برگرفته از عرف جهان باستان بوده‌اند و از سوی دیگر تفسیر جهاد به جهاد ابتدایی و کشورگشایی و یا مخالفت با منتقدان داخلی تفسیر قتال به خشونت کور و تروريسم که هر دوی این شیوه‌ها ساخته فقها و دین دولتی و بعدها استبداد دینی بوده‌اند عامل اصلی هجمه‌ها به قرآن و اسلامند. بنیادگرایی دینی جای محارب و شهید را عوض کرده است. در نوشتار بعدی به این مسأله پرداخته می‌شود.

جهادآیات قتالمحمد قطبیالهیات دوبنیمکتب دوبنی
پژوهشگر دین و فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید