"ح" و "م" ترین
"ح" و "م" ترین
خواندن ۲ دقیقه·۱ روز پیش

سلام بعد از پنج ماه

سلام همه وجودم....

سلام نیمه دیگرم...

سلام نیمه گمشدم...

چه قدر خوبه که این چندماهه همه چیز به خوبی و خوشی گذشته، واقعا ممنونم ازت. بابت همه چیز.

نمیدونی چقدر منتظر این لحظات بودم با تو . بعد از نامزدیمون که 31 خرداد بود، بهترین روزها و شبها کنار تو بود بهترینم. تو که نذاشتی حسرت هیچ چیزی تو دلم بمونه.

تو که شبانه روز حرص خوردی و زحمت کشیدی، مخصوصا توی تیرماه که مهمون خارجیات اومدن و قصه نمایشگاه به پا بود راستی شفق هم اومد با اون دوستای ایرانیش، که شب با داودیان رفتیم سرای دلربا با فواد، چقدر خوش گذشت. بعد من و کسری یه روز پاشدیم امدیم نمایشگاه پیش شماها.

بعدشم تولد تو بود. که من یه تولد برات توی آداک گرفتم. سین و شین و حس و فو هم بودن شبشم رفتیم جلاتو هاوس. اون شبم خیلی خوش گذشت.

بعدشم که دیگه رفتیم توی محرم و صفر که آخرای صفر گفتیم جشن عقد بگیریم.

دوباره پر از استرس بود. لباس من و خودت که از میرداماد گرفتیم، داستان فائزه و دنیز و شاه پری تا حرص و جوش های عقد و وای که چقددددر دنبال حلقه بودیم....دنبال زیرلفظی و هزارتا چیزدیگه.ولی همشون باز خیلی خوش گذشت. وقتی میرم نگاه می کنم به عکسهامون کیف می کنم.

دیگه گذشت تا آذرماه، که ما یک آذر بعد از کلی دوندگی و دیدن خونه ، بهترین خونه دنیا رو گرفتیم.

رویایی ترین خونه رو....

و بعدشم که با جدی جاهاز برون کردیم.

و آذر هر روزش داستان بود. از تکمیل کردن جاهاز و خریدهای اینترنتی من تا اینکه خیلی اتفاقی رفتیم توی یه شب دوتا تالار دیدیم و دومی رو انتخاب کردیم.

و رفتیم لباس عروس و لباس تو رو انتخاب کردیم و یه روز رفتیم بازار فرش فروشها، رفتیم بازار طلافروشها برای انتخاب سرویس طلا، رفتیم تی وی خریدیم، رفتیم لاله زار لوستر خریدیم، رفتیم کوچه برلن حوله و لوازم آرایشی و سشوار و ... و بقیه اکسسوری های دیگه رو خریدیم.

امروزم قراره بریم که پارتنر آقای ف رو ببینیم.

میبینی چقدر دنیا کوچیکه. روزی که دوستات بهمون میخندیدن که تو ززز شدی و زوده برای زن گرفتن، الان خودشون و خیلی های دیگه آرزوشونه که جای ما باشن.

مثل خانم سین و آقای شین!

خلاصه که خیلی کیف می کنم که تو همدم من شدی.

همیشه از خدا میخواستم که اونی که باهام همزبونه و همدله نصیب من کنه. اونی که باهاش شاد باشم.

خدا رو شکر که تو هستی.

امروز سه شنبه اس 18 دی و شش روز دیگه عروسیمونه رفیق!

به امید اینکه سال دیگه همین موقع اینجا بنویسم که باردارم.....خخخخخخخ

امروز 1 سال و 5 ماه و دو روزه که با همیم....یعنی 17 ماه


لوازم آرایشیماه
یه دوست داشتن غیر منتظره از عجیب ترین رییس دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید