دیگه چهار ماه هم گذشت که با همیم. انقدر اتفاقات ریز و درشت افتاده که امیدوارم همه شون یادم بمونه.
از سفرها و خطرها و شرکت قبلی تا مغازه و افتتاحیه اش و کارهای شرکت جدید، کنسرت محسن یگانه ، سینما رفتن مون، رستوران و کافه رفتنامون، تئاتر کمدی ها، توچال و چیتگر و سرکار رفتن من ، جدا شدن از همکاران قدیمی، تولد لیلا، مصاحبه های هر روزه من، نمایشگاه گردی، فوت محسن و بیرون اومدن من از اون شرکت، بیرون اومدن تو از همون شرکت و قهر و آشتی هامون، کنسرت برگزار کردن مون توی ماشین و خیلی چیزای ریز و درشت دیگه
همه اینها با تو فقط قابل تحمل یا زیباتر شد.
134 روز گذشت و امروز تو رفتی کیش و باز من دو روز تنها باید باشم.