آزمودم عقل دور اندیش را ـــ بعد از این دیوانه سازم خویش را
آزادشدم! (انصراف از دانشگاه)
از موقعی که من از دانشگاه انصراف دادم و امدم بیرون به هرکسی میگم انصراف دادم ,یه جوری چشماشو گرد میکنه و باتعجب میپرسه چـــــــــــــــــــــــرا؟؟ که انگار دانشگاه یه محیط عالی آموزشیه با اساتید مٌجرب :| , یا بهتر بگم , انگار یه نفر اومده یه ظرف نون خامه ای بهم تعارف کرده و من گفتن: نه مرســـــی ..!

اما واقعا چی شد که انصراف دادم؟
بعضی از دلالیم خــــــــب , تکراریه و برای خیلی هاتون پیش اومده , ولی بعضیاشون یکم شخصین و شاید گفتم شایدم نه.
اول اینو بگم که من جزو عاشقای دلخسته برنامه نویسی بودم, خیلی هم عجله داشتم که برم دانشگاه به همین دلیل خودمو علاف تست های حوصله سربر کنکور نکردم و صاف رفتم آزاد!
یادمه اولین کلاسم ساعت 8 صبح بود برنامه نویسی. استاد اون درس ,که بعدا موجب بدبختی من شد , اون روز یکم از خودش و شیوه تدریسش توضیح داد و رفت سراغ درسش.یه چندتا برنامه ساده داد برای شروع که من نوشتم و بهش نشون دادم , ایشون هم که فهمید من کل این مباحثو بلدم اعلام کرد که این خانم از این به بعد دستیار من هستند و دیگه هرکی هر سوالی داره از ایشون بپرسه!

در عوض خودش چیکار کرد؟رفت نشست تو آشپزخونه نون پنیر بخوره!! از اون روز تا آخر اون ترم من شدم استاد, و ایشون در حد ده دقیقه میومدن یه حضور غیاب میکردن و میرفتن.... حالا طرف حسابای من کیا بودن؟ دانشجوهایی که حتی بعید میدونم یک دستگاه کامپیوتر رو قبلا تو عمرشون دیده بودن. به این خاطر میگم که همون روز اول یه دختری صدام کرد و پرسید : ببخشید عزیزم! اون دکمه ای که بین کلمات فاصله میده کدومه؟؟؟؟ من دیگه اون آدم سابق نشدم.
اینم بگم که آخر اون ترم مجبور شدم جواب سوال امتحانی رو عینا روی کاغذ بنویسم , عکس بگیرمو بفرستم توی گروه تلگرامی که برای اون کلاس درست کرده بودم , تا بچه ها از روی گوشیشون برنامه رو بنویسن و نمره بگیرن(متقلب نیستم فقط میخواستم زحمت چند ماه استادیم زیر سوال نره). اما دیگه بماند که محض دلخوشی حتی یکیشون هم اون درسو پاس نکرد "یعنی انقدر جلبک بودن که از روی جواب هم نتونستن بنویسن."

این دلیل اولم بود که مجبور بودم با کسایی که درس بخونم که سطح کلاسو بشدت پایین آورده بودن.
2-چه حسی بهتون دست میده اگه هر روز صبح بکوبین , از این سر شهر برین اون سر شهر برای یه لقمه درس , در نهایت استاد گرامی بیان بشینن روبروتون و از مزایای ازدواج و شوهر مناسب کیست و چه شرایطی را باید داشته باشد صحبت کنه؟ (وسط کلاس تخصصی نه تنظیم خانواده!!!) بعد هم که ساعت کلاسش تموم شه بگه : خسته نباشین برین فقط جلسه بعد نظراتتون رو درباره فرد مناسب برام بیارید!
3-شما باشید چیکار میکنین وقتی ببینین یه استادی سهوا داره تعریفاتی رو به اشتباه متقل میکنه و دانشجو ها هم از روی همون اشتباهات نت برداری میکنن؟! من خـــــیلی مودبانه گفتم : عذر میخوام استاد ولی درستش اینه. ایشون هم عین خروس جنگی پرید جلوی من که من استادم یا تو؟ برو از کلاس من بیرون (ماشالا جنبه انتقاد شون خیلی بالا بود)

4-باید دختر باشین تا بفهمین نگاه های بیجای یک استاد(حیف لقب استاد) به شما و از طرفی لبخند زدن و دلقک بازی هاشون سر کلاس چقدر میتونه آزار دهنده باشه.
5-دیوانه کنندست وقتی میری سر دستگاهت و میبینی سیستمت یا بالا نمیاد, یا به مشکل خورده , بعد به استاد میگی , اونم میگه به من چه! برو بالا اعلام کن بیان برات درست کنن. بعد بری اعلام کنی , جوابش باشه: همینه که هست!

6-یه نفر , یه روز , با یه استادی دعواش میشه و وسط دعوا بهش میگه : کچلِ کوتوله! این استاد هم لطف میکنه میافته سر دنده لج و اون ترم همرو با 9.75 میندازه! حتی من که تنها کسی بودم که اون درسو عین چیز 🐄 خونده بودم.
7-عاشق استاد زبانمونم , که بعد از سی سال تدریس تو آمریکا اومده بود ایران که به ما زبان تخصصی تدریس کنه. یه کتاب میداد دست ما و میگفت از روش کنفرانس بدید. دخترا هم با اعتماد بنفس کامل شروع میکردن به انگلیسی حرف زدن اونم به چه افتضاحی! منم اون وسط خودمو میکشتم که:جناب تلفظش این نیستاااااا🤷♀️
_تو باز دوباره حرف زدی؟

8-کلا دانشگاه ما انقدر که درگیر حاشیه بود , درگیر درس و علم نبود. بماند که چه فیلم و عکسایی ازش پخش شد. چه روابطی لو رفت. چه دختر پسرایی که رفتن خونه بخت و بدبخت شدن. چه دختر پسرایی که نرفتن خونه بخت و بازم بدبخت شدن.
9-هنوزم که هنوزه نفهمیدم سوالات درس وصایای امام و دفاع از کجا میومد؟!
در نهایت ایکنه دلایلم خیــــــــــــــلی زیاد بودن , ولی در کل خوشحالم از اون محیط اومدم بیرون. تنها درسی هم که از اون دوران گرفتم این بود که "تحصیلات واقعا شعور نمیاره."
پینوشت 1 :یاد اون آقایی افتادم که رفت خودشو از پل پرت کرد , توی نامه خودکشیش نوشته بود : "به سمت پل میروم؛
اگر در مسیر حتی یک نفر
به من لبخند بزند
نخواهم پرید "
منم اگه حتی یه استاد درست حسابی داشتم نمیپریدم .
پینوشت 2 :من این متنو با یه لحن دوستانه نوشتم , اما اوضاعی که اون زمان داشتم با یه آدمی که تک و تنها وسط بیابون گیر کرده و نیش عقرب خورده یکی بود ....... حداقل عقرب جِسمتو میکشه!

شما از معدود آدمایی بودین که شجاعت همچین کاریو داشتین مخصوصا این که دانشگاه آزادی باشی و هر تِرم کُلی هزینه کنی ولی در مقابل چیزی عایدت نشه יִ
اینم در نظر بگیر که حداقل نصف دانشجوهای هم ورودی شما بعد از گذشت چهار ترم یا از دانشگاه اخراج میشن یا محترمانه خودشون انصراف میدن ، این تجربه شخصی من از دانشگاه دولتی بود יִ
دانشگاه واقعا جایی نیست که برنامه نویس تربیت کنه اصلا سیستمش اینجوری نیست ، سیستم دانشگاه بر مبنای محقق پروری بنا شده ، دانشگاه جاییه که افرادی رو برای گسترش علم تربیت میکنه ولی در کنار این مسائل اگه یه فردی هدف داشته باشه میتونه از امکانات دانشگاه נ اگه امکاناتی داشته باشه ׆ استفاده کنه و برنامهنویس هم بشه ܂
گذشتهها گذشته ، سوال مهم اینجاست که از این به بعد میخای چیکار کنی ؟
و اینکه از حالا فقط آینده مهمه.
سلام و عرض ادب
نوشته تون عالی بود.
با دیدن همکارام با حرص و ولع زیاد دنبال مدرک فوق لیسانس و دکترا می رن تا حقوقشون بیشتر بشه و این سوادشون حتی دو زار توی کارشون تاثیر نداره به حرف شما رسیدم.
دانشجوی واقعی هیچ نیازی به دانشگاه نداره.امروز راههای کسب دانش خیلی زیاده.یکی از اونا و بدترینش همین دانشگاه است.
بنده خودم بارها گفتم که اگر قادر بودم و امکانش بود تموم درسایی که توی مدرسه و دانشگاه خوندم رو بالا می آوردم و فقط مهارت هایی که با عشق و علاقه و تمرین یاد گرفتم رو نگه می داشتم.
اطراف منم پر است از آدمایی که فقط برای مدرک میان دانشگاه و در عمل هیچی بارشون نیست (به قول یه استادی گاو میان و گاو میرن) که پنجاه درصد این مشکلات هم تقصیر همین افراده که از استادشون درس نمیخوان...
اینکه برید آزاد و بعد انتظار استادا و دانشجوهای خوب رو داشته باشید کاملا اشتباهه دانشگاه آزاد یعنی نمره میخام و مدرک پولم میدم.
اگه استادا و دانشجوهای نخبه و خوب میخوایید باید برید دانشگاه خوب و در حال حاظر تنها راه رفتن به دانشگاه خوب کنکور هست چه دوست داشته باشید چه نداشته باشید.
فک نمیکنم تو هیچ دانشگاهی رشته برنامه نویسی وب و اندروید و ... تدریس بشه، دانشگاه بیشتر کارهای تحقیقاتی و ... رو تو دستور کار خودش داره مثلا ما خودمون تو دانشگاه برنامه نویسی میکنیم ولی هدف این برنامه نویسی ما شبیه سازی یه پدیده فیزیکی هست و نه ساخت یه سایت و پول در آوردن
به هر صورت موفق باشی
هدر رفتن عمر
افسردگی و بیانگیزگی
از دست دادن هدف و آینده
باد علکی و غرور
توقع زیاد
ازدواج دیرهنگام یا بیهنگام
فضای کاملا بیمزه و بیشعور
تجمع انسانهای بی هدف
بی عرضگی
بیهنری
بیکاری
مسخرگی
لودگی
واماندگی
چه کنم چه کنم
استعدادکشی
کودنی
خداحافظ تفکر
ناامیدی از مملکت
کج خلقی
بفکر راننده تاکسی یا رفتگر شدن افتادن
خودکم بینی
امید به دانشگاه نه به خود
بقیه موارد رو دوستان کمک کنن من دیگه کار دارم باید برم
الجمع المعایب والمعاصی والخطایا و البلایا والتلفات العمر
خلاصه اینکه از صبح الطلوع تا شب بشینی از بدیهای دانشگاه بگی تموم نمیشه، کار بد در همه ابعاد تاثیر بد خود را میگذارد
حالا در مقابل این برو کار و مهارتی رو یاد بگیر، دقیقا برعکس این موارد رو به ارمغان میاره
انتخاب با شماست، همینطور جدی باشید و انصراف بدید، من هم با افتخار یکی از انصراف دهندگان از دانشگاهم و بخاطر اون دو سه سالی که دانشگاه رفتم و از زندگی عقب افتادم، همیشه حسرت میخورم و از خدا طلب بخشش میکنم
اما خیلی از بچه ها علاقه دارن کد بزنن و به اصطلاح توسعه دهنده باشن و خروجی کارشون همش کد و سیستم باشه. علاقه ندارن چند ماه کار کنن و مقاله بدن و کارای این سبکی کنن و با سی سال سن و یک مدرک دکترا به اهداف خودشون در زمینه برنامه نویسی نرسیده باشن!
هیچکدوم بد نیست اما باید ببینید جزو کدوم دسته هستین و بعد انتخاب کنید. این دوستمون که ترک تحصیل کرده احتمالا ذاتا توسعه دهندست و من درک میکنم تو دانشگاه احساس تلف شدگی کنه! منم همینطوری بودم.
حرکت از این سنجیده تر مگه داریم. ایوالله که دیار تکرار و توالی رو ترک کردی و خودت شدی راهنمای خودت
وقتی به چارت درسی نرم افزار داخل رو با دانشگاه های معروف خارجی مقایسه کنید متوجه تفاوت میشید. کلی دروس پرت و بلا استفاده وجود داره. من میگم حتی اگر اساتید خوبی بهت بخوره باز هم خیلی از تایمت تو دانشگاه بخاطر دروس نامرتبط تلف میشه.
واقعیت اینه نداشتن مدرک هم نکته مثبتی نیست اما اونقدر هم ارزش نداره که بخوای بخاطرش چهار سال از عمرت رو حروم کنی ، اونم در زمینه برنامه نویسی که اگر خوب کار کنی احتمالا نداشتن مدرک مشکل خاصی نخواد بود.
واکنش خانواده و فامیل و اطرافیان احتمالا خوب نخواد بود و اونم به خاطر مسائل فرهنگیه! اما شما روی کار خودتون تمرکز کنید و تلاش کنید.
حالا که تصمیم گرفتید بیاید بیرون از دانشگاه باید چهارسال آینده از خودتون یه برنامه نویس خوب بسازید تا وقتی به گذشته نگاه میکنید به خودتون بگید راه درست رو رفتید.
موفق باشید
منم دقیقا وضعیت شمارو در دانشگاه آزاد شهرم داشتم ، جالب اینجا بود یکی از استادام کلاس درس رو به من واگذار میکرد بعدش خودش نمیومد سرکلاس میگفت خودت بگو براشون.
همون جلسه اول 15 تا دانشجو بودن یکی از یکی بدتر جوری که وقعا خودم زده میشدم از اون درس، وقتی شروع کردم برای صحبت کردن (پیش خودم میگفتم باید تاجایی که میتونم هرچی هست بگم براشون) یکی سرش تو گوشی یکی در حال خوردن نسکافه (این یکی خیلی باحال بود خخ) فقط 3 نفرشون گوش میدادن که هم مشخص بود هدفی ندارن فقط میخوان وقت کلاس بگذره.
منم وقتی وضعیت رو دیدم ،آخر همون جلسه بهشون گفتم کاملا مشخصه که شما هیچ علاقه و هدفی ندارید پس بیاید تا نه من وقتمو هدر بدم نه شما، از جلسات بعد فقط بیاید حاضری بزنید برید دنبال کارتون.
بخدا حتی اگه یه نفرشون براش مهم بود و ازم سوال میپرسید (پیگیر درس میشد) تا هرموقع هرچیزی بود وقت براش میزاشتم و براش میگفتم ولی حتی یه نفرم پیگیر نبود.
آخر ترمم کلی نمونه سوال و از این حرفا براشون طرح کردم گفتم بخونید حداقل فقط حفظ کنید ،آخر سرم امتحان پایانی هیچکدومشون نتونستن سوالارو بنویسن ولی چیزی که برام جالب بود (البته تاسف داره و مسخرس) که همشونم بالای 15 نمره آوردن .
اینکه بگم اونا با اون وضعیت شون نمره آوردن و من حسودی کنم نه واقعا برام مهم نبود و خوشحالم بودم ولی واقعا ناراحت کننده بود این وضعیت.
--------
بنظره شخصی من دانشگاه آزاد یا دولتی فرق نداره ، حداقلش اینه دولتی کمی بهتره نسبت به آزاد ولی بازم در کل فرقی ندارن چون به تنها چیزی که بستگی داره اول استاداشون و بعد خوده دانشجوها هست.
یکی هست علاقه داره یادبگیره ولی استادشو نیست در مقابل استادی هست که دوس داره یاد بده ولی دانشجوشو نیست و این مشکل همه ی ماهاست.
--------
چیزی که تا الان تو دانشگاه مخصوصا آزاد فهمیدم اینه که کلا کسی برای درس خوندن نمیاد، اکثرا هدف اصلی شون مدرک هست و فقط همین.
نهایت انگشت شمار دانشجوهایی هستن که عاشق یادگیری هستن ، که اوناهم جرات ندارن بگن استاد این فلانه اون بهمانه که یا استاد میپره بهشون یا دانشجوها همچین نگاش میکنن که دیگه بیچاره لال میشه برای همیشه.
--------
بنظره من کلا سیستم آموزشی ماها از پایین تا بالا اشتباهه و برای همینه که از یه دانشگاه با 500 دانشجو 600 تا خروجی میدن (خخ) یعنی یه چیزیم اضاف فارغ التحصیل میشن.
باتشکر
منم الان فقط برای امتحانات میرم و اگه زودتر به این نتایج میرسیدم مثل تو قید دانشگاهو میزدم.
با سبک نوشتارتم حال کردم:)
https://hesamkaveh.com/چرا-دانشگاه-روی-دانشجو-تاثیرات-بد-میگذ
ببینین شما رفتی ازاد انتظار درس یاد دادن هم از استاد داشتی؟ ازاد اسمش روشه پول میدی مدرک میگیری
هنوز هم دولتی های خوبی هست که استاداش از جون و دل مایه میزارن که یچی یاد بگیری
دانشگاه خودم (شیراز) هم وب هم اندروید هم cpp درس میدن و جای پیشرفت برا ادم فراهم کردن
در کل اگه خواستی دوباره بری دانشگاه اول سوال کن از چند نفر هم در مورد دانشگاه مدنظرت هم در مورد استاداش بعد کنکور بده
همون اول قبل اینکه بری ازاد یکم اطلاعات کسب میکردی در مورد اون دانشگاه :/
ببخشید اگه لحنم یکم تند بود صبح ساعت 6 پا شدم اومد دانشگاه کلاس تشکیل نشده :||| اعصاب نمیزارن برا ادم که
ولی من هرچه در زندگی شغلی و حرفه ایم دارم مدیون دانشگاه و اساتید فوق العاده خوبم هستم. من هم مثل برخی دوستان در یکی از دانشگاه های دولتی تهران درس خوندم. و هم مباحث تئوری و هم عملی به خوبی و روشنی به ما آموزش داده شد. میخوام بگم که دانشگاه خوب و اساتید خوب واقعا وجود داره.
انشالله که مسیر روشنی پیش روتون داشته باشید و موفق باشید.
رفتم ببینم بازار کار چی داره و دیدم هیچی از تخصص هایی که نیاز هست رو دانشگاه درس نمیده.
اگه از همون هنرستان متوجه میشدم دانشگاه هیچی نداره اصلا وقتم رو براش نمیذاشتم که برم کنکور بدم و چند ترم برم!
خلاصه دانشگاه هیچی برای ارائه نداره حداقل در رشته کامپیوتر اینطور بوده