نوشته زیر ترجمه بخشی از مقاله چطور بزرگترین اپلیکیشن ها 1000 کاربر خود را جذب کردند؟ توسط lenny rachitsky است.
با اینکه هر استارت آپی در نهایت با این سوال مواجه می شه عجیبه که درباره اش مطالب کمی که کاربردی هم باشن وجود داره.بنابراین تصمیم گرفتم تا در این زمینه مطلبی بنویسم.ماه گذشته را شخصا در کنار بنیان گذاران استارت آپ ها،در حال جست و جو میان مصاحبه های مختلف و هم چنین رشته توئیت های منتشر شده گذراندم.
در زیر،علل های شاخصی را می ببینیم که اساسا چطور هر اپلیکیشن موفقی اولین کاربرای خودشون را جذب کردند و هم چنین شامل تجربیات اپلیکیشن هایی چون تیندر ،اوبر،superhuman،تیک تاک، product hint و نتفلیکس و بسیاری دیگر می باشد.پس ازش لذت ببرید.
مهم ترین نکات این مطلب :
تنها 7 مدل استراتژی رشد زود هنگام هر اپلیکیشنی را توجیه می کند.
اکثر استارت آپ ها تنها با یکی از این مدل ها کاربران اولیه ی خود را جذب کرده اند.اپلیکیشن های بسیار کمی چون پینترست یا product hunt با دو یا سه مدل به موفقیت رسیدند و هیچ یک از اپلیکیشن ها بیشتر از 3 مدل را استفاده نکرده اند.
محبوب ترین استراتژی ها،معرفی به کاربران یا به صورت آنلاین یا آفلاین و یا از طریق دعوت دوستان بوده است که می توانند بسیار گسترده عمل کنند.
برای انجام هریک از این مدل استراتژی ها مهم است که در ابتدا کاربران هدف را به صورت محدود تعریف کنیم.
تاکتیک هایی که برای جذب 1000 نفر اول به کار گرفته میشن بسیار متفاوت تر از تاکتیک هایی است که برای جذب 10000 نفر بعدی استفاده می شن که به خودی خود عنوان یه مقاله ی دیگه می تونه باشه.
سوال کلیدی : آیا دوستان تان نیز جزو کاربران مخاطب شما هستند؟آنها را به محصول خود دعوت کنید.
کسانی که ما را به نوعی می شناختند با دعوت از دوستان و آشنایان خودشان باعث شدند که ما کاربران اولیه خود را پیدا کنیم..در حقیقت ما از تمام کسانی که می شناختیم خواستیم تا دوستان خود را با yelp آشنا کنند و اولین نفراتی باشند که به ما کمک می کنن و آنها نیز پذیرفتند.بنابراین با تنها دو واسطه از افراد،ما به 1000 کاربر رسیدیم.میتوان به این نتیجه رسید که نباید قدرت شبکه ارتباطی یک فرد را دست کم بگیریم و تنها به فرآیند ها و محرک های مرسوم متکی باشیم.
قبل از استفاده از لیست انتظارها (بعدا توضیح داده خواهد شد)به وسیله ی ایمیل دوستانمان را به استفاده از lyft دعوت می کردیم.
وبسایت facebook.comدر روز چهارشنبه 4 فوریه 2004 ایجاد شد.طبق گفته موسکوویتز : یک شب عادی در خوابگاه بود که مارک وبسایت را ایجاد کرده بود که در همین حین یکی از دوستان ما پیشنهاد داد تا فیسبوک را از طریق ایمیل به افرادی که از سرویس آنلاین کرک لند(نوعی سرویس در دانشگاه هاروارد)استفاده میکردند نشان دهیم که چیزی در حدود 300 نفر بودند و پس از چند ده نفر به ما ملحق شدند و سپس خود انها تعداد بیشتری را با فیسبوک از طریق همان سرویس اشنا می کردند.در آخر آن شب این ما بودیم که رجیستر شدن افراد را می دیدیم.در یک شبانه روز ما چیزی حدود 12 تا 15 هزار کاربر را جذب کرده بودیم.
کورا در ژانویه ی 2010 با اینکه تعداد قابل توجهی کاربر خصوصا از طیف دبیرستانی ها و کسانی که به کالج می رفتند را داشت و محتواهای جذابی را در سرویس خود می دید اما قابلیتی را اضافه کردند که کاربران می توانستند دوستان خود را دعوت کنند و پس از مدت کوتاهی از طریق فیسبوک افراد بیشتری کورا آمدند
رید هافمن(موسس لینکدین)با تشخیص اینکه ساخت یک برند رویایی نیازمند این است که مطابق جریان روز باشد محصول خود (لینکدین) را از طریق دوستان خود و روابطی که داشت مورد محک قرار داد.
ما از دوستان خود در 6 تا 10 شرکت دیگر تقاضا کردیم که محصول ما را امتحان کنند و ما هم از انها بازخورد بگیریم.
استراتژی ما این بود که اسلک را به گروه هایی که بزرگتر بودند به اشتراک بگذاریم.ما با توجه به بازخورد های که در هر مرحله به دست می اوردیم تیم های بیشتری را برای بهبود کار اضافه می کردیم.
زمانی که محصول ما آغاز به کار کرد من هم همان کاری را کردم که هر فرد دیگری انجام میدهد و دوستانم را ازطریق ایمیل با آن اشنا کردم و امیدوار بودم که از آن استقبال کنند و اگر بخواهم صاقانه بگویم کسی از آن استقبال نکرد.اما تعداد بسیار کمی بودند که از آن خوششان آمده بود افرادی که گویا با آنها بزرگ شده بودم.کسانی که از پینترست برای مسائل روزمره در زندگیشان استفاده میکردند . چیزهایی شبیه به اینکه :خونه ام قراره چه شکلی باشه؟ یا چه غذاهایی باید توی رژیم غذایم باشه؟
سوالات کلیدی :
آیا محصول شما بر پایه ی ugc است؟اولین کامیونیتی های که شکل می گیرد را تحت نظر بگیرید.
آیا ارزشی که ارائه می دهید جذاب است؟کاربران را در صف انتظار (پیش خرید و...)قرار دهید.
ایا محصول شما نوعی شبکه اجتماعی است؟از کاربران فعلی برای جذب کاربران جدید استفاده کنید.
جالب است که clubhouse را می بینیم که این کار را از طریق پروازهای آزمایشی انجام داده است و مولفه های زیر را رعایت کرده است
بالا نگه داشتن کیفیت با مدیریت صحیح کامیونیتی
ایجاد ترس از دست دادن محصول در کامیونیتی که انحصار را ایجاد می کند
تکرار فرایند بر روی کامیونیتی های بیشتر
کاربرانی که محصول را تست کرده اند از آن به عنوان محصولی با کیفیت یاد میکنند.
به نظرم مهمترین کاری که در ابتدای کار انجام شد این بود که ما نمونه اولیه اینستاگرام را به افرادی نشان دادیم که تعداد زیادی از یک کامیونیتی خاص مانند کامیونیتی طراحان یا کامیونیتی طراحی آنلاین وب را در توئیتر دنبال می کردند.پس از مدتی با به اشتراک گذاری محتوای جذاب اینستاگرام (فوتوگرافی و ...)در توییتر فضای مثبتی برای اینستاگرام به وجود آمد و افراد منتظر انتشار نسخه نهایی آن بودند و ....
Kevin Systrom (Instagram)
در آغاز پینترست تنها در صورتی می شد از ان استفاده کرد که توسط کاربری به آن دعوت شده باشید.نخستین کاربران ، بلاگر های طراحی بودند که استخدام شده بودند و به آنها گفته شده بود که تنها افرادی که ایده های تک و ذهن های خلاق دارند را دعوت کنند. این کامیونیتی به تدریج رشد کرده و در نهایت در سال 2012 این الزام دعوت حذف شد.
میل باکس ، برنامه ی مدیریت اینباکس ایمیل ها برای iosکه به عنوان بتا عرضه شد در طول یک هفته700 هزار کاربر در حال انتظار را داشت تا از محصول استفاده کنند.به طور واضحی مکانیزمی وجود داشته که به سرورهای میل باکس در مدیریت این حج عظیم از تقاضا کمک کند.در عین حال برخی آن را یک ترفند بازایابی می دانستند که جلب توجه بیشتر برای تقاضای بیشتر فراهم اورد
در سال اول superhuman زمانی که در حال توسعه آن بودیم یک لندینگ پیج ایجاد کردیم که واقعا افتضاح بود و از لحاظ گرافیکی بسیار ساده بود که تنها در حدود دو ساعت آنرا ایجاد کرده بودیم:)و تنها وظیفه ی آن گرفتن ایمیل کاربر بود.
وقتی رابین هود را تاسیس می کردیم آخرین چیزی که به فکر ما رسید ایجاد یک وبسایت بود که در طول یک شب اتفاق بزرگی را رقم زد.
(وبسایت) با بیانی ساده توضیح مختصری می داد : تبادل بدون کمیسیون ، پرداخت 10 دلار به ازای هر تبادل را متوقف کنید.و سپس دکمه ای برای ثبت نام .پس از ثبت نام،ایمیل خود را ثبت کرده و به لیست انتظار ملحق می شدید که در حقیقت ما به شما نشان می دادیم : تعداد زیادی جلوتر از شما هستند
به خوبی به یاد می آورم که جمعه شبی بود و ما مشغول کار بر روی این لیست انتظار بودیم که تا چهارشنبه یا پنج شنبه بعدی به طول انجامید.آخر همان هفته با توجه به داده های گوگل آنالتیکس حدود 600 نفر به طور همزمان مشغول استفاده از وبسایت ما بودند.گویا این عادی نبود و قطعا چیزی اشتباه پیش رفته:)
حجم زیادی از کاربران از اخبار هک و امنیت آمده بودند.نگاهی به عناوین آن اخبار انداختم :
1)چینی ها بر روی ماه فضاپیما نشاندند.
2)گوگل شرکت روباتیک boston dynamic را تصاحب می کند.
3)رابین هود : تبادل رایگان سهام
و من با خودم می گفتم که عنوان سوم در اخبار هک و امنیت؟این همان چیزی است که هر مهندسی در سیلیکون ولی آرزوی آن را دارد.
سرویس پخش زنده موسیقی در سال 2008 لانچ شد و تنها کاربران فعلی میتوانستند کاربران جدید را به برنامه دعوت کنند.یک استراتژی به جا که در زمانی که در مراحل پایانی توسعه قبل از انتشار نهایی بودیم.
این استراتژی بسیار حیاتی برای رشد پلتفرم بود که نه تنها به مدیریت رشد سطح اسپاتیفای کمک کرد بلکه به همه گیر شدن سرویس نیز کمک کرد.کاربران هر کدام 5 دعوت در ابتدا برای به اشتراک گذاری با دوستانشان داشتند.
پارت های قبلی:
چطور بزرگترین اپلیکیشن ها 1000 کاربر خود را جذب کردند؟(پارت اول)
چطور بزرگترین اپلیکیشن ها 1000 کاربر خود را جذب کردند؟(پارت دوم)
پارت نهایی به زودی...