ali bahrami
ali bahrami
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

نا ترازی های مالی یا اصلاح پایدار

زمانی که مشکی به وجود می آید ذهن های کوچک به صورت سطحی به آن نگاه می کنند و ذهن های متوسط به دنبال تغییرات راهبردی هستند و ذهن های بزرگ به دنبال تغییر نگاه و نگرش هستند. اما لازمه تغییر نگرش شناخت صحیح مشکل و ریشه های آن است زمانی که ریشه به دقت شناسایی شد آن زمان است که که نگرش صحیح برای اصلاح شکل می گیرد.

در مورد مشکلات اقتصادی نیز همین قضیه حکم فرماست. به این صورت که اول باید مشکلاتی از قبیل بیکاری، ناترازی برق، گاز، آب و بنزین از طرفی آلودگی روز افزون محیط زیست و کسری بودجه از جمله مشکلات مهمی می باشد که یکی از آن ها به تنهایی یک کشور را زمین گیر می کند.

زمانی که این مشکلات را نگاه می کنیم انگار که یک نظمی در عین بی نظمی دارند به این صورت که برای حل یک مشکل راهکاری داده می شود که به دنبال آن مشکلات دیگری پدید می آید یعنی برای اینکه در دولت مشکل کسری بودجه را حل کنیم باید بیشتر از بانک ها پول قرض گرفته شود بیشتر پول چاپ شود در نتیجه نقدینگی بیشتر می شود و تورم بیشتر به دنبال دارد.

خاصیت زنجیروار و هماهنگ این مشکلات نشان می دهد که برای انجام اصلاحات و جراحی فضای اقتصاد نیاز به انجام اصلاحات هماهنگ مالی و غیر مالی در همه زمینه ها دارد. اما مسئله ای که وجود دارد ما با کلمه اصلاح غریبه هستیم و یا آن را به مثابه پوست خربزه می دانیم. چرا که ما برای

حل مشکل کسری چاره ای جز چاپ پول نداریم و این به معنا این است برای حل مشکل باید مشکل را عمیق تر کرد به نحوی که مانند یک اعتیاد مزمن است. و یا اینکه زمانی که فرد متصدی امر می خواهد دست به اصلاح بزند نمی تواند و فضا را هماهنگ نمی بیند. یا اگر بخواهد اصلاح کند مثلا فقط روی ناترازی بنزین کار می کند و در یک مقطع زمانی این کار را انجام می دهد.

در صورتی که برای اصلاح نیاز به دید توسعه پایدار در همه زمینه ها می باشد. چرا که اصلاح ناترازی در یک زمینه آن را به زمینه های دیگر منتقل می کند.

به عنوان مثال ما زمانی که سیاست کنترل بازار مسکن را در پیش می‌گیریم اگر مسکن درست شود ناترازی در انرژی حاصل می شود.

یا سیاست جبران ناترازی صندوق بازنشستگی کشوری کسری شدید بودجه را به همراه دارد.





کسری بودجه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید