
سوره العصر با ساختاری بسیار کوتاه، اما محتوایی بهغایت عمیق، یکی از متمرکزترین و دقیقترین توصیفها از وضعیت روانی انسان را ارائه میدهد. این سوره از زمان سخن میگوید، از خسران، و در نهایت، راه نجات را در چهار اصل مشخص معرفی میکند. اگر سورههایی مانند قارعه و زلزال، لحظههای تکاندهنده بحران روان را نشان میدادند، سوره عصر نقشهای ارائه میدهد برای آنکه از دل بحران بیرون بیاییم و به سمت یکپارچگی روانی حرکت کنیم.
در خوانش روانشناسی تحلیلی یونگ، سوره عصر نهفقط بیانگر یک هشدار هستیشناختی، بلکه چارچوبی کامل برای تحلیل، درک، و بازیابی روان انسان است. گویی این سوره، خلاصهای از تمام مسیر فردیتیابی در روانشناسی یونگیست—از فروپاشی، تا بازسازی.
«وَالْعَصْرِ»
سوره با سوگند به «عصر» آغاز میشود. در سطح روانشناختی، این زمان، نه صرفاً ساعت و دقیقه، بلکه زمان روانی انسان است—زمانی که در آن، ما خود را میسازیم، یا از خود دور میشویم.
زمان در روان، کیفیت دارد. گاه یک روز آنقدر سنگین است که بهاندازهی سالها معنا دارد. و گاه سالها میگذرد بیهیچ رشد یا عمق.
یونگ تأکید میکرد که سفر فردیت، نیاز به زمان دارد—نه زمان تقویمی، بلکه زمان مواجهه، زمان تأمل، زمان شکستن و ساختن دوباره. سوره، همان ابتدا هشدار میدهد: اگر به این زمان، آگاه نباشی، گرفتار چیزی خواهی شد که از آن گریزی نیست...
«إِنَّ ٱلْإِنسَـٰنَ لَفِى خُسْرٍ»
واژه «خسر» یعنی زیان عمیق، نه فقط اقتصادی یا مادی، بلکه زیان هستیشناختی. انسان در حالت عادی، در حال از دستدادن است: فرصتها، معنا، خویشتن اصیل، و مسیر رشد روانی.
در روانشناسی یونگی، خسران زمانی آغاز میشود که:
در چنین وضعیتی، حتی اگر ظاهراً موفق باشیم، در واقع در دل خسران روانی بهسر میبریم.
«إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟»
از اینجا به بعد، سوره مسیر نجات را نشان میدهد—چهار گام دقیق برای خروج از خسران، که هر یک از آنها لایهای از بازسازی روان را هدف قرار میدهد.
نخستین گام، ایمان است. اما نه بهمعنای مذهبی محدود؛ بلکه در روانشناسی، ایمان یعنی:
یونگ آن را اتصال ایگو به Self مینامد—یعنی پذیرش وجود یک مرکز معنا، که میتواند روان را از سردرگمی نجات دهد.
«وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ»
ایمان، اگر به عمل نرسد، در روان خام باقی میماند. «عمل صالح» یعنی:
در روان، عمل صالح یعنی انتخابهایی که به رشد کمک میکنند، نه به انکار. مانند روبهروشدن با یک زخم قدیمی، یا بخشیدن کسی که ایگو نمیخواهد ببخشد.
«وَتَوَاصَوْا۟ بِٱلْحَقِّ»
در اینجا، تواصی یعنی توصیه متقابل، گفتوگویی دوطرفه. «حق» در سطح روان، یعنی واقعیتِ آنچه هست. نه توهم، نه نقاب.
این بند به ما یادآوری میکند که:
یونگ اهمیت زیادی به «گفتوگوی درونی» و رابطه درمانی داشت؛ جایی که فرد، از طریق شنیدن حقیقت، آرامآرام به لایههای پنهان خود دست مییابد.
«وَتَوَاصَوْا۟ بِٱلصَّبْرِ»
آخرین کلید نجات، صبر است. در روانشناسی، صبر بهمعنای توانایی تحمل فرایند ناخودآگاه است؛ پذیرش آنکه رشد، زمان میخواهد، و با درد همراه است.
توصیه به صبر یعنی:
وقتی که با سایهات روبهرو شدی، وقتی شکست خوردی، وقتی از هم پاشیدی—از مسیر خارج نشو. بمان. صبر کن. فرآیند را ادامه بده.
در زبان یونگی، این دقیقاً همان پایداری در مسیر فردیتیابی است.
سوره العصر، در خوانش یونگی، نقشهی نجات روان از فروپاشی است: از لحظهای که ایگو زمان را از دست میدهد، تا زمانی که دوباره با خویشتن، عمل، حقیقت و صبر آشتی میکند. این سوره:
پیام نهایی سوره چنین است:
«اگر احساس میکنی زمان از تو گذشته، نگران نباش؛ هنوز هم میتوانی از خسران بیرون بیایی—اگر باور کنی که معنا هست، اگر در مسیر آن عمل کنی، اگر دربارهاش حرف بزنی، و اگر صبر کنی تا خودت را باز بیابی.»