ویرگول
ورودثبت نام
Amirhossein Askari Farsangi
Amirhossein Askari Farsangi
خواندن ۸ دقیقه·۸ ماه پیش

استاندارهای دوگانه در خصوص طبیعت و قرآن

یک مبحث مشترک در طبیعت اطراف ما و آیات قرآن، مسئله قوانین خداونده. بین این دو نوع قانون یک تشابهاتی وجود داره ولی به نظر میاد که ما در خصوص این تشابهات یک رفتار دوگانه داریم. محور کلی این نوشته این موضوع است.

1. ما نسبت به قوانین طبیعی این جهان یک نگاه خیلی سالید، به این معنی که سفت و سخت و تغییرناپذیرند، داریم. یعنی برامون خیلی بدیهیه که جهان نمیتونه هر شکلی رو بپذیره.

از اون طرف با توجه به این که آخرت رو هنوز تجربه نکردیم، با توجه به توصیفات قرآن اون رو یکجور دیگه می‌بینیم. در واقع به نظرمون آخرت شبیه یک دادگاه دنیاییه که خداوند به عنوان قاضی برای ما احکامی صادر میکنه. یک حسی وجود داره که اگه خدای نکرده گناه‌کار باشیم برای ما فرقی نداره که خدا بهمون سرب گداخته بده یا اینکه بهمون داغ بزنه! باید ببینیم تصمیم قاضی چیه.

یا مثلا احتمالا حس منفی داریم به این که خدا یک نفر رو در آخرت برای ابد مجازات کنه. شاید از خودمون بپرسیم که هرچقدر هم که فردی خطا کرده باشه، عمرش محدود بوده. حالا چرا خدا باید اون رو تا ابد مجازات کنه؟

2. خیلی از ماها از بچگی مفاهیم دینی مانند توحید رو به نحوی یادگرفتیم که خیلی ناقصند و لازمه تلاش کنیم که درکمون رو در خصوصشون اصلاح کنیم. به صورت خیلی ساده توحید به این معنیه که "فاعل همه چیز خداوند است" و اگر به قرآن رجوع کنیم این مورد رو در بیشتر آیات می‌بینیم. در قرآن خداوند همه‌چیز را به خودش نسبت می‌ده؛ یعنی مثلا در خصوص موارد دنیایی می‌بینیم که توی قرآن گفته میشه که خدا باد و باران رو میفرسته، خدا مریض رو شفا میده، خدا کشتی‌ها رو توی دریا جاری میکنه، خدا گیاهان رو سبز میکنه و کلی مورد دیگه. حالا به آیات آخرت توجه کنید؛ اونجا هم همیشه گفته میشه که خدا جزا و پاداش رو میده.

3. حالا اینجا چه اشکالی وجود داره؟ خیلیامون اون جمله "فاعل همه چیز خداوند است" به جونمون ننشسته. یعنی به صورت تئوری قبولش داریم ولی به صورت عملی باهاش زندگی نمیکنیم. یعنی برامون بارون به صورت طبیعی میاد، برامون طبیعیه که اگه کشتی رو فلان جور بسازیم روی آب حرکت می‌کنه، خودمون میریم دکتر و دارو میخوریم و نتیجه طبیعی این مراقبت‌هامون اینه که مریضیمون خوب میشه، گیاهان به صورت طبیعی سبز میشن و هزاران مورد دیگه. توی همه اینا در عمل فاعل بودن خدا رو نمی‌بینیم.

4. حالا وقتی به آخرت میرسیم نگاهمون خیلی هم توحیدی میشه! یعنی با درکی که از آخرت داریم دیگه هیچ چیز رو نتیجه "طبیعی" اعمال و اتفاقات قبلی نمی‌بینیم. به نظر من این نگاه کاریکاتوری به توحیده، یعنی توحید رو در خصوص آخرت خیلی پررنگ می‌بینیم ولی توی دنیا برامون خیلی کم‌رنگه. به صورت ایده‌آل ما باید به جایی برسیم که هم دنیا رو کامل توحیدی ببینیم و هم آخرت رو. وقتی ما این نگاه رو نداریم باعث میشه که خیلی از آیات مربوط به آخرت رو بد بفهمیم. مخصوصا آیاتی که در خصوص جهنم هستند. ممکنه این حس رو پیدا کنیم که با یک خدای ظالم طرفیم که یک نفر رو برای یک کار محدود تا ابد مجازات می‌کنه.

5. میخوام توجهتون رو جلب کنم که یک سری موارد دنیایی وجود دارن که شبیه مثال عذاب ابدی هستند و برامون خیلی هم طبیعی‌ن. اگه یک نفر یک چاقو توی چشمش فرو کنه و کور بشه این فرد عذاب ابدی کور بودن رو باید تحمل کنه. اگه توحیدی نگاه کنیم خدا این فرد رو برای کل مدت عمرش در دنیا کور کرده. در خصوص آخرت هم من فکر میکنم همینه؛ اگه یک نفر مشرک بشه، داره یک چشمی رو که اون زمان بهش نیاز داره رو کور میکنه و تا آخر هم مجازاتش رو می‌کشه. چرا ما حس متفاوت نسبت به این موارد داریم؟

6. یکی از عبارات کلیدی‌ای که توی بحث مطرح شده وجود داره، "نتیجه طبیعی عمل" هستش و ما باید سعی کنیم برای خودمون واضح کنیم که اصلا معنی این عبارت چی می‌تونه باشه. منظورم هم از درک معنی اینه که به چیزی برسی که به اصطلاح به جونمون بنشینه.

یک کاری که میتونه به ما ایده بده که ما باید سعی کنیم به چی برسیم، اینه که بیینیم روی کاغذ جواب مسئله چیه و بعدش تلاش کنیم اون رو هضم کنیم. ما این عبارت "نتیجه طبیعی عمل" رو توی بحث در خصوص قوانین این دنیا داشتیم. اگه قرار باشه به جایی برسیم که همه این دنیا رو توحیدی ببینیم، یعنی فاعل همه چیز رو خداوند دیدیدم، پس به نظر میاد که اصلا عبارت "نتیجه طبیعی عمل" عبارتی بدون معنا میشه! یعنی به صورت تئوری چیزی تحت عنوان نتیجه طبیعی عمل وجود نداره و همه چیز توحیده ولی در عمل احتمالا نگرشمون کاملا برعکسه؛ یعنی "نتیجه طبیعی عمل" چیزیه که وجود داشتنش به جونمون نشسته. در واقع تا زمانی که این عبارت در وجود ما زنده‌است، میتونیم بگیم که هنوز توحید رو هضم نکردیم. من حیفم میاد که اینجا به این نکته اشاره نکنم که شاید بشه "نتیجه طبیعی عمل" رو مصداق یک کلمه خبیثه در آیه ۲۶ سوره ابراهیم دونست:

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ (26)

انگار که در ظاهر خیلی چیز واضحی می‌خوره باشه ولی وقتی پی‌ش رو میگیری می‌بینی یک چیز رو هواست که هیچ ریشه‌ای نداره. برای این که دید بهتری پیدا کنید، مفهوم کلمه خبیثه رو با کلمه طیبه که توی آیات 24 و 25 مقایسه کنید:

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ (24)

تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (25)

7. حالا می‌خوام یک پیشنهاد بدم که بتونیم اعتقاد به "نتیجه طبیعی عمل" رو یک مقداربی‌اثر کنیم. من فکر میکنم که یک راه خوب میتونه این باشه که ما آخرت رو که اون رو توحیدی‌تر می‌بینیم، یک جوری به نتیجه طبیعی عمل وصل کنیم تا تناض این دو تا با هم آشکار بشه و انشالله بتونیم تناقض رو به نفع توحید حل کنیم.

در بسیاری از جاهای قرآن، اتفاقات آخرت به عنوان نتیجه طبیعی اعمال دنیا ذکر می‌شن. به عنوان مثال:

  • معنای لغوی کلمه ذنب که معمولا به گناه ترجمه میشه، دنباله عمل است. یعنی در واقع اعمال ما در دنیا دنباله‌ای دارند که در آخرت نمود پیدا میکنه.
  • گفته میشه که در آخرت اعمال انسان به او تحویل داده میشود؛ یعنی انگار چیزی در آخرت به اعمال ما اضافه نمیشه و فقط همونا رو ما میبینیم.
  • هیزم جهنم خود افراد هستند؛ یعنی انگار خود افرادند که شعله‌ورند و آتش از خارج به آن‌ها تحمیل نمیشه.

کلی موارد دیگه هم وجود داره و شاید خیلی از این مثال ها هم بهتر باشند. توجه به این موارد اگه حتی نتونه نگاه ما رو به توحیدی‌تر کنه، حداقل می‌تونه این نتیجه رو داشته باشه که خداوند رو به صورت یک خدای ظالم نبینیم.

8. حال من می‌خوام یک مرحله جلوتر برم و یک مقدار بحث کنم که آخرت به عنوان نتیجه طبیعی دنیا قراره به کجا پیش بره. یعنی در واقع همینجوری خدا برای سرگرمی یک سری قوانین گذاشته یا این که هدفی پشتش هست؟ البته این سوال خیلی سوال بزرگیه و طبیعتا من پاسخ کامل اون رو نمی‌دونم ولی میخوام به آیه‌ای اشاره کنم که فکر میکنم یک مقدار مرتبطه. در آیه 6 سوره انشقاق گفته میشه که:

يا أيها الإِنسان إنك كادح إلى ربك كدحا فملاقيه

کدح به معنی تلاش همراه با رنجه. می‌شه گفت معنی دم‌دستی این آیه می‌شه که ای انسان تو به سمت رب خودت ریشه کن میشی. یعنی همه‌ی ما در نهایت به سوی ملاقات خدا می‌ریم، یا خودمون ریشه خودمون رو کندیم و آماده‌ایم یا ریشه‌مون رو می‌کنن. شاید بشه گفت که این اتفاقاتی که قراره توی آخرت برامون بیفته در این راستاست که ما برای این ملاقات آماده بشیم.

9. حالا آمادگی برای این ملاقات چرا باید برای بعضیا دردناک باشه؟ نمی‌شه با خوبی و خوشی جلو بره؟ من یک مثال قرآنی به ذهنم می‌رسه که فکر می‌کنم به این قضیه مربوطه. خدا مثال افرادی رو میزنه که وقتی توی کشتی هستند و طوفان میاد با اخلاص خدا رو یاد می‌کنن ولی وقتی به ساحل می‌رسن خدا رو فراموش می‌کنند. از این مثال این جور برمیاد که خیلی از افراد خدا رو توی حالت خوشی زندگیشون نمی‌بینند ولی وقتی توی موقعیت هراس‌انگیز قرار می‌گیرن با اخلاص سراغ خدا می‌رن. شاید بشه گفت که یکی از کارایی‌های جهنم اینه که حالت کشتی طوفان زده رو برای این افراد ایجاد می‌کنه تا آماده این ملاقات بشن. انگار که این افراد اصلا نمی‌تونن توی بهشت در راستای اون هدف ملاقات خدا پیش برن و ناچارا باید توی جهنم باشن. ولی بهشتیان چون در حالت نعمت می‌تونن به یاد خدا باشن دیگه در این خصوص مشکلی ندارن.

10. به نظرم خوبه که یک نکته دیگه هم کنار این موارد گذاشته بشه. در سوره الرحمان که در مورد اسم رحمان خداونده، از کلی از نعمت‌های خدا یاد میشه. نکته جالب این قضیه اینه که یکی از این نعمت‌ها جهنمه! یعنی در واقع رحمانیت خداونده که نعمت جهنم رو برپا می‌کنه. به نظرم برای این که بتونیم در مورد بهشت و جهنم دید درستی پیدا کنیم، این نکته از نکات کلیدیه.

با توجه به این نکته و نکته شماره 8، شاید بشه گفت که به ملاقات خداوند رسیدن خیلی چیز ارزشمندیه و بدکاران این پتانسیل رو داشتن که این چیز ارزشمند رو از دست بدن. ولی رحمانیت خداوند جهنم رو برپا می‌کنه که این فرصت رو به بدکاران بده.

تدبر در قرآنتکوین و تشریع
فارغ‌التحصیل ارشد مهندسی کامپیوتر در حوزه هوش مصنوعی و یادگیری ماشین. علاقه‌مند به موضاعات قرآنی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید