نمیدانم تا کی قرار است در این کشور و این سیستم جوانهای با استعداد شهرستانی تمام نیروی خود را، به جای صرف کردن در راه بالفعل کردن استعدادهای بالفطرهی خود، صرف دیده شدن کنند.شاید دیگر زمان آن رسیده است که چشمها را از جشنوارههای حکومتی برداریم و به فیلمسازهای با استعداد و مستقل توجه کنیم.
مازیار فرسام پسری است از گیلان، شهرستان سیاهکل. او سومین فرزند خانوادهای است که هنر در آنها جریان دارد. کسی که تلاش میکند و از هیچ، خلق میکند. سه اثر از او را دیدم و هرکدام آنها را میتوان در مطالبی جداگانه بررسی و تحلیل نمود. واژهها (The words) ، کیف (The bag) ، آقا (Mr.).
او نه تنها تصویر را میشناسد و قاببندی را، بلکه بیش از آن صدا را و موسیقی را و تاثیری که میتواند بر احساس مخاطب بگذارد را میشناسد. او تحت تاثیر سوررئالیسم و اکسپرسیونیسم است. او کسی است که میتواند ذهن خود را در فرمت قابهای بصری و سمعی فیلم کوتاه به مخاطب منتقل کند. مازیار فرسام نماد آن دسته از استعدادهایی است که باید دیده شود. کسی که فیلمهایش میارزد به نیمی از فیلمهای بلند سینمای امروز سینمای ما. زمان آن است که کسانی که وظیفهی دیدن دارند، ببینند.
او باید دیده شود.