ویرگول
ورودثبت نام
امیرحسین صادقی ماشک
امیرحسین صادقی ماشک
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

مزیّت علی عسگری بودن

شاهد بدون هیچ خلاقیت بصری یا داستانی‌ای، به صرف نام علی عسگری، بیش از فیلم‌های دیگر جشنواره دیده شده است.

فیلم در ساختار هیچ چیز جدیدی برای ارائه ندارد. همان نماهای لرزان به هنگام اضطراب و دنبال کردن شخصیت در شرایط حساس. همان کلوز آپ‌ها و بازتاب اشیای اطراف خیابان، بر شیشه‌ی جلو ماشین، تمام فیلم‌های ماشین‌دار. گویا وارد جشنواره شوید و به بلیط فروش بگویید همان همیشگی. به هر حال علی عسگری کارگردانی اثبات شده است اما انجام آن چه همه انجام می‌دهند، از کارگردانی که بخواهد خودش را جدا کند، قابل قبول نیست.

بازی‌ها مصنوعی است. از بازیگر اصلی زن گرفته تا پیرزنی که می‌خواهد از پله برقی رد شود یا مردی که از حادثه به زن اطلاعات می‌دهد. هیچ شیمی‌ای بین شخصیت‌ها شکل نمی‌گیرد، آن چه در فیلم‌هایی که در فضای اعضای خانواده می‌گذرد الزامی است.

اما این بزرگترین نقص فیلم نیست. بزرگترین نقص فیلم داستان است. حرکات بدون پشتوانه از شخصیت‌ها. کودک بدون هیچ دلیلی تصمیم می‌گیرد از ماشین پیاده شود و دستور مادر را، که پیش از این به عنوان شخصیتی محکم پرداخت شده است، نادیده بگیرد. در شاهد از معصومیت کودک استفاده‌ی ابزاری می‌شود و کودک بدون دلیل به صحنه‌ی حادثه کشیده می‌شود تا پس از حادثه صحنه‌ای کلیشه‌ای بین مادر و دختر خلق شود. زن با لبخندی مصنوعی ناگهان تصمیم می‌گیرد به پیرزن کمک کند. زنی که پیش از این بسیار درگیر زندگی شهری نشان داده شده است و کلافه از آن. اما از همه بدتر آن است که علی عسگری می‌خواهد با استفاده‌ی زیرکانه از عنصر ضربه‌ی ناگهانی، مخاطب را میخ‌کوب کند و با پرت کردن حواس مخاطب از ضعف‌های داستان او را احساسی کند. داستانی که از پایه ویران است.

شاهد می‌خواهد دیواری احساسی تا ثریا را بچیند اما خشت اول را کج نهاده است.

شاهد را در وودیو ببینید...

ماشکعلی عسگریشاهدجشنواره فیلم کوتاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید