توصیف کوتاه:
با هم قصد داریم دنیای هوش مصنوعی مولد و تأثیر ChatGPT در پیوندهای اجتماعی رو کاوش کنیم. کشف کنیم که چطوری تعامل با هوش مصنوعی میتونه تعاملات انسانیمون رو بهبود بده.
این یادداشت یه نگاه متفاوت به تکنولوژی و روابط اجتماعی داره و برای کسایی که کنجکاون از قابلیتهای هوش مصنوعی در تقویت گفتگوهای موثر بیشتر بدونن، بسیار مناسبه.
سال ها پیش حین گفتگو با یک روانشناس در جلسه تراپی بودم که بیشتر از هر وقت دیگه ای متوجه اهمیت گفتگوی صحیح و موثر بین دو نفر شدم.
خلاصه بحث این بود، روانشناس سعی داشت بگه تو در میانه گفتگو همواره دو تا نقش داری که پیوسته در حال تغییر هستن. فرستنده و گیرنده پیام. به عنوان فرستنده پیام، شخصی هستی که باید ابتدا پیام درستی رو طراحی کنی که منظورت رو به طور کامل برسونه و بعد از بیان کردنش وظیفه داری که ببینی شنونده پیامت رو همانطور که منظورت بوده، دریافت کرده یا نه! متقابلا وقتی در سمت شنونده قرار میگیری، به این ترتیبه که اول باید تایید کنی که پیام رو دریافت کردی و بعد اینکه منظور پیام رو به درستی و اونطور که باید درک کردی.
اون روز برای اولین بار بود که از این زاویه به مسئله گفتگو نگاه کردم و همون لحظه ناخودآگاه یاد دو تا تیک آبی رنگ واتس اپ و تلگرام افتادم. به نظرم رسید که حتما اون هم برگرفته از این نوع نگاهه.
الان سالهاس که از اون جلسه تراپی میگذره و چند ماهی میشه که اون خاطره دوباره توی ذهنم پر رنگ شده ولی این بار از یک منظر دیگه.
بحث داغ این روزا، پیشرفت عجیب تکنولوژی "مدل زبانی بزرگ یا Large Language Model" هاس که خروجی مورد استفادهاش شده سرویسی به نام ChatGPT. نمیدونم چقدر به گوشتون خورده و یا تجربه کارکردن باهاش رو دارین ولی خبر مهم اینه که باید بدونیم یه انقلاب بسیار بزرگ در پیشه. الان قصد ندارم خیلی راجبه LLM و مباحث تخصصی صحبت کنم ولی به نظرم رسید شاید خوب باشه تا حداقل بدونیم ChatGPT چیه و چی کار میکنه!
به نظرتون بهش این شانس رو بدیم که افتخار آشنایی با ما رو داشته باشه؟!
کلمه Chat که بخش اول این عبارت هست، مشخصا داره به گفتگو اشاره میکنه و GPT مخفف Generative Pre-trained Transformers هست که وقتی به فارسی ترجمهش می کنیم، مثل بقیه ترجمههای تخصصی یه کم عجیب میشه! "ترانسفورمرهای از پیش آموزش دیده مولد". بهتره وارد جزئیات علمی و تکنولوژیکیش نشیم که خودش یه بحث مفصل و شاید حوصله سر بر باشه. ولی میخوایم یه کم از کلیاتش مطلع بشیم که خیلی هم از قافله جا نمونده باشیم.
برای شروع خوبه که بدونیم، این همون اتفاق بزرگ هوش مصنوعی هست که سال ها ازش صحبت میشد و توی فیلمای علمی تخیلی میدیدیم. بالاخره هوش مصنوعی به مرحله ای رسید که میتونه با کمترین خطا به حرفهای ما گوش کنه و بر اساس پیام ورودی، یه پاسخ به درد بخور و کاربردی بهمون بده. الان میشه تصور کرد که سیر منطقی تبدیل علم به تکنولوژی و تکنولوژی به محصول کاربردی به زیبایی طی شده و ما با یه سرویس کاملا درست و حسابی طرف هستیم. ChatGPT یه محصولی کاربردیه که زیر مجموعهی هوش مصنوعی مولد یا همون Generative AI جا میگیره و قراره از این به بعد خیلی کارا برامون بکنه. بعضی روزا واقعا منو حیرت زده میکنه و یاد غول چراغ جادو میوفتم که بیرون میومد و سه تا از آرزوهاتو برآورده میکرد. با این تفاوت که ChatGPT محدودیتی در تعداد آرزوها نداره. خب حالا دیگه یه تصویر کلی ازش داریم و میدونیم که داریم راجبه چه موجودی حرف میزنیم.
این سرویس از جایی برامون مهم میشه که بدونیم، بعد از معرفی نسخه 3.5 این محصول، توی دنیا یه جنجال حسابی به پا شده. داریم راجبه حدود 9 ماه پیش صحبت میکنیم یا دقیق تر بگم آذر ماه 1401. همه شرکتهای تکنولوژیک بزرگ دنیا بعد از رونمایی از ChatGPT که نسخه 3.5 محصول GPT متعلق به شرکت Open AI هست، یهو از جا پریدن که بجنبین داره دیر میشه. خروجیهای این سرویس به قدری جذاب و کاربردی بود که همه به فکر داشتن همچین سرویسی افتادن. البته ناگفته نماند که بعضی از غولهای تکنولوژی مثل گوگل، حتی قبل تر Open AI روی این نوع محصولات کار کرده بودن و روی تعداد زیادی از استارتاپهای این حوزه سرمایهگذاری کرده بودن اما خروجی هیچگاه به این جذابیت نرسیده بود. به هر حال بعد از دیدن بازخوردهای عمومی نسبت به ChatGPT همه وارد یه مسابقه شدیدا رقابتی شدن که با سرعت سرسام آوری داره پیش میره. مسابقهای که میشه پیشبینی کرد که برندههاش، بدون شک رهبران آیندهی تکنولوژی و فناوری اطلاعات در جهان هستن.
در حال حاضر آخرین آمار Futurepedia که یه رسانه برای معرفی ابزارهای هوش مصنوعی جهان هست، نشون میده بیش از 3500 ابزار هوش مصنوعی داریم که در 50 دستهبندی مختلف در حال فعالیت هستن. همین جا یه مکث کوتاه بکنیم، دقت کردین؟ در 50 دستهبندی، ینی تقریبا در هر کاری که بتونین تصورش رو بکنین هوش مصنوعی داره ورود میکنه. از نویسندگی و کارگردانی، تا طراحی و برنامه نویسی، موسیقی و هنر و حتی وکالت.
و البته به زودی در صنایع و کارخانه ها.
از توضیحات اولیه که بگذریم، میرسیم به کارکرد واقعی اون در زندگی کاری و شخصیمون. کار اصلی ChatGPT به بیان ساده اینه که کامپیوتر بر اساس ورودی شما که عمدتا به شکل سوال، درخواست یا اصطلاحا Prompt مطرح میشه، یه خروجی منحصر به فرد میسازه که قبلا در هیچ کجای اینترنت موجود نبوده و به طور مشخص، در پاسخ مستقیم به نیاز شما ساخته شده. این خروجی روی سرویسهای مختلف میتونه به شکل پاسخ یه سوال، یه تصویر منحصر به فرد، یه موسیقی یا محتوای تصویری، یا حتی یه کد برنامه نویسی باشه. مثالهای پرکاربرد زیادی رو میشه مطرح کرد که اگه دوس داشتین بعدا بهش بیشتر میپردازیم.
و اما برسیم به اصل ماجرا.
قصهی تراپی اول یادداشت رو که یادتون هست؟ وقتی مفهوم اون گفتگو رو بزاریم کنار سرویسهای هوش مصنوعی مولد یا Gen AI مثل ChatGPT، به یه موضوع جذاب میرسیم. نقطه تعامل انسان و ماشین.
اگه ساده بخوام توضیح بدم، منظور اینه که تا قبل از این ماشین ها همه در خدمت انسان بودن و به طور یک طرفه فرمان انسان رو به نحوی دریافت میکردن و براساس اون کار مشخص و از پیش تعیین شده ای رو انجام میدادن. اما تا به حال ما انسان ها وارد تعامل دوطرفه به معنای یه گفتگوی غیرقابل پیشبینی با ماشینها نشده بودیم. حتی پیشرفتهترین ماشین ها که عملا کامپیوترها یا گوشیهای هوشمند ما هستن، هر دستوری که ما میدادیم رو انجام میدادن و خروجی کاملا قابل انتظار بود. اما وقتی خروجیها نه تنها قابل انتظار نیستن، بلکه منحصر به فرد باشن، این ینی ما وارد مرحلهی جدیدی از تعامل با ماشین شدیم. چون نمیتونیم تصور کنیم که ماشین قراره چه پاسخی به پیام و درخواست ما بده. پس ما قراره باهاش گفتگوی تعاملی داشته باشیم.
فهمیدن این موضوع خیلی کار سختی نیست که خیلی از مشکلات ما انسانها در روابط اجتماعیمون به دلیل نداشتن گفتگوی درست و موثره. خیلی از مشکلات کاری و شخصی ما، از جایی شروع میشه که گویا بلد نیستیم به درستی با هم گفتگو کنیم یا بهتره بگم مهارت گفتگوی موثر رو بلد نیستیم. و عمدتا چون نمیتونیم مسئله رو به درستی تحلیل کنیم، دچار سوءگیریهای مختلفی میشیم و بعدش حسابی به زحمت میوفتیم. اینجاشو همه میدونیم که چه حسی داره. به قول شاعر، در وضعیت "که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها" قرار میگیریم. مهارت گفتگوی موثر که از دسته مهارتهای نرم محسوب میشه یه مهارت اکتسابیه و از دسته مهارتهای اولیه در معاشرتهای روزانه که باید بلد باشیم. و جای خوشحالی داره که این روزا خدا رو شکر داره بیشتر از قبل بهش پرداخته میشه.
این همون مهارت ارسال یا دریافت صحیح پیام هست که مشاور سعی داشت من رو ازش آگاه کنه. ما همه فارسی بلدیم و به عنوان زبان مادری طبیعتا تسلط کافی بهش داریم اما داشتن زبان مشترک صرفا برای ساختن یه گفتگوی موثر کافی نیست. تحلیل کردن فضای گفتگو، موضوع مشخص گفتگو، تحلیل مداوم گفتهها و شنیدهها و بعد طراحی پیام بعدی، چیدمان صحیح کلمات و بیان اون با لحن مناسب و همه و همه جزئیاتی هستن که در یه گفتگوی سالم باید بهشون پرداخته بشه و با سرعت زیادی پردازش بشن تا گفتگوی روان و موثری رو تجربه کنیم.
پس داشتن چنین مهارتی به نظر خیلی هم ساده نیست. به دست آوردن مهارتهای این چنینی دقیقا مثل ساختن یه اندام زیبا و ورزیده بسیار پر زحمته و توجه، دقت، وقت، هزینه و انرژی مداوم میخواد. تازه وقتی که ساخته شد، نوبت تمرین هر روزه و نگهداری ازش هست تا برامون همیشه زیبا و کاربردی بمونه.
حالا وقتشه که تصور کنید، الان داریم راجبه دنیایی حرف میزنیم که در اون قراره نه تنها با انسانهای دیگه بلکه با ماشینها هم گفتگوی موثر داشته باشیم. در ادبیات تکنولوژیک امروز، به این مهارت "Prompt Engineering" گفته میشه. این هم از مواردیه که سر فرصت باید به جزئیات بهش بپردازیم.
دارم به جمع بندی نزدیک میشم و وقته اینه که متوجه ارتباط بین این موضوعات بشیم.
تا حالا متوجه این اتفاق شدید که تا وقتی شما خودتون ماشین قرمز رنگ ندارین، هیچگاه به ماشینهای قرمز شهر توجه نمیکنین ولی از روزی که ماشین قرمز میخرین، تازه متوجه میشین که ای وای، همه چقدر ماشین قرمز دارن! موضوعات وقتی در دایره توجه شما قرار می گیرن، شما باهاشون رفتار متفاوتی خواهید داشت و با دقت بیشتری بهش نگاه میکنین و بهش میپردازین. همهی ما براساس عادت و ضروریات ارتباط روزمره، داریم از زبان به صورت غیر ارادی استفاده میکنیم و بعضی وقتا به دلیل همین روزمرگی از اهمیت استفاده صحیح از اون غافل میشیم.
من احساس میکنم اون چیزی که حضور ChatGPT و سایر سرویسهای هوش مصنوعی مولد رو با اهمیت میکنه، پیوند دادن اهمیت گفتگوی موثر انسانی و گفتگوی موثر با ماشینهاس.
انگیزهی بالا و علاقهی ما به یادگیری مهارت کار با تکنولوژیهای جدید، همیشه باعث میشه که ما خیلی زود یاد بگیریم که از ابزارهای امروزی چطور باید به درستی استفاده کرد. دقیقا مثل زمانی که یاد گرفتیم با اینستاگرام و تلگرام چطور باید به شکل یه کاربر حرفه ای کار کنیم. لازمهی یاد گرفتن برقراری ارتباط موثر با ChatGPT، یادگیری ساختار صحیح گفتگوی موثر هست. اینکه یاد بگیریم چطور باید سوال یا درخواست درستی داشته باشیم تا ماشین منظور ما رو همانطور که هست، درک کنه و پاسخ مناسبمون رو دریافت کنیم. این موضوع باعث میشه ما یه بار دیگه به اهمیت گفتگوی صحیح پی ببریم و این دفعه مثل اون ماشین قرمز رنگ، به ابعاد مختلف این گفتگو و طراحی اون توجه آگاهانه داشته باشیم.
با نگاه واقع بینانه، همسان سازی گفتگوی آگاهانه با هوش مصنوعی در طی زمان، مدل فکر کردن ما به نحوه برقراری گفتگوی موثر انسانی رو بهبود میده و ناخودآگاه کمک میکنه تا در گفتگوهای روزمره اجتماعی هم به دنبال این باشیم که خوب بشنویم، خوب تحلیل کنیم و خوب بیان کنیم.
من به عنوان یه دوستدار تکنولوژی عمیقا باور دارم که تاثیرات مثبت تکنولوژی همواره بیشتر از اثرات منفی اون هست و جهان هر روز داره به جای بهتری برای زندگی تبدیل میشه. به این خاطر، به جای نگرانیهای رایج امروز که در اخبار میشنویم و میبینیم که ای وای، هوش مصنوعی جایگزین نیروی انسانی خواهد شد، به ابعاد مثبت اون هم نگاه کنیم و اجازه بدیم تا ابعاد مختلف یه پدیده جدید با رویکر مثبت هم شنیده بشه. البته که اعتقاد دارم در دنیای امروز اگه یادگیرنده نباشیم، به سرعت جایگزین میشیم و تاریخ مصرفمون تمام خواهد شد. اما اگه یادگیرنده و منعطف باشیم، نه تنها این پیشرفت رو یه تهدید علیه انسان تلقی نمیکنیم، بلکه از این فرصت بزرگ که تا به حال بشر هیچگاه تجربه نکرده و در طول تاریخ همیشه رویای داشتنش رو تصویر کرده، برای رشد آگاهی و بهبود کیفیت زندگیمون استفاده میکنیم.
فقط کافیه رویکرد استفاده از این تکنولوژیها رو در راستای بالا بردن کیفیت زندگی و کارمون یاد بگیریم و دست از ترسیدن و انفعال در برابرشون بکشیم. ما چه بخوایم یا نخوایم، هوش مصنوعی و سایر تکنولوژیهای لبه ی دانش (Edge of Technologies) مسیر پیشرفت خودشون رو طی می کنن و سرمایه گذاریهای کلان غولهای تکنولوژی نشون میده که ما دیر یا زود مجبور به پیشرفت فردی و اجتماعی بر مبنای استفاده از این تکنولوژیها هستیم. همانطور که روزی پدربزرگهای ما استفاده از گوشی موبایل رو بلد نبودن، اما امروز به عنوان مصرفکنندههای فعال اون، عضو دهها گروه و کانال دوستان و رفقای خودشون هستن و به جای فشردن دکمههای فیزیکی تلفنهای همراه سنتی، با یه صفحه شیشه ای بی جان با کل خانواده در ارتباطن و هر روز پیام صبح بخیر و شب بخیر برای هم میفرستن.
جمع بندی نهایی:
به زودی هوش مصنوعی مولد یا GenAI بخشی از زندگی روزمره ما خواهد شد. و بهتر اینکه به جای دیدن نیمه خالی لیوان و ترسیدن از این پیشرفتها، اول یاد بگیریم که خیلی زود چطور مصرفکننده ای آگاه از این محصولات پرکاربرد در فضای کاری و زندگیمون باشیم و بهرهوری خودمون رو دهها برابر افزایش بدیم و در قدمهای بعدی به این فکر کنیم که از متدلوژی پشت هوش مصنوعی مولد چطور الهام بگیریم و هوش طبیعی خودمون رو ارتقا بدیم و گفتگوهای موثری در پیوندهای اجتماعیمون شکل بدیم تا در صف اول باشیم.