دکتر سید علی حسینی ، مهندس علیرضا هاشمی
در عصر دیجیتال، به سبب ظهور فناوریهای نوین، باورهای سنتی کسبوکار به نحوی اساسی دگرگون شده است. سازمانها تنها یک راه پیشرو دارند و آن همگامی با تغییرات موجود است؛ در غیر این صورت از دور رقابت حذف خواهند شد. در این نوشتار سعی شده است با ذکر این ضربالمثل انگلیسی" "knowledge itself is power موضوع دانش، اشتراک دانش و تأثیر آن در نوآوری سازمانی که نقش بسیار کلیدی و حیاتی در سازمانها را دارد موردبحث و بررسی قرار گیرد؛
اگر درگذشته از طریق مشخصکردن اهداف، جزئی کردن افقها، عملیاتیکردن اهداف/ افقها و گماشتن تیمهایی برای تشکیل جلسه جهت تحقق اهداف بنگاهها طراحی و مدیریت میشد، هم اکنون بنگاهها دو گروه عمده دارند و بسیاری از گروهها و جلسات و تشکیلات هرمی برچیده شدهاند. آن دو گروه عبارتاند از: گروه فناوری و گروه جذب مصرفکنندگان و مشتریان. امروزه سازمانها به طور فزایندهای با چالشهای بهبود محصولات و خدمات خود مواجه شدهاند تا بتوانند محصولات و خدمات جدید خود را سریعتر از رقیبان به بازار معرفی کنند. در بازار جهانی، شرکت باید توانایی شناسایی فرصتهای جدید، توانایی طراحی مجدد فناوری و دانش کافی را برای کسب مزیت رقابتی داشته باشد. فومیو کوداما، محقق ژاپنی در این باره میگوید "افزایش بهرهوری و سرعت نوآوری در جامعه، عامل تعیینکننده سلامت اقتصادی در تمامی جوامع دنیا است" سرمایهگذاری در نوآوری، برای استفاده مفید از منابع، افزایش بهرهوری، گسترش تجارت جهانی و بالابردن سطح رفاه فردی و اجتماعی و یا بهعبارتدیگر سطح استانداردهای زندگی لازم و ضروری است. ویتنامیها ضربالمثلی دارند با این مضمون: اگر میخواهی تند بروی، تنها برو؛ ولی اگر میخواهی به افقهای دوردست برسی، با هم و با دیگران حرکت کن. نتیجه اینکه رشد و توسعه امری جمعی است و بدون تعامل و یادگیری با همسایه و غیر همسایه، سعادت ملتها به دست نمیآید. باتوجهبه رشد سریع فناوریها و تغییرات گسترده در جهان در عصر دیجیتال، دوراه مشخص پیشروی سازمانها وجود دارد: نوآوری یا مرگ. انتخاب با خودتان است!
مدیریت دانش و ارتباط آن با نوآوری موضوعی است که در سالهای اخیر موردتوجه بسیار از پژوهشگران قرار گرفته و تحقیقات دانشگاهی زیادی در این زمینه انجام شده است. نوآوری بهعنوان عامل مهم و حیاتی برای سازمانها بهمنظور ایجاد ارزش و مزیت رقابتی پایدار در محیط پیچیده و متغیر امروزی میباشد. نوآوری سازمانی بهعنوان منبع مهم مزیت رقابتی پایدار میباشد. نوآور پذیری یک سازمان دقیقاً با توانایی آن سازمان در استفاده و بهکاربردن منابع دانش خود مرتبط است. نوآوری، منحنیهای رشد بسیاری از شرکتها را به جلو رانده و بازارهای جدیدی را گشوده است. این مسئله، عنصری اساسی است که رشد، ثروت و موفقیت را همراه با خود میآورد؛ بهعنوانمثال شرکت Netflix که در سال ۱۹۹۷ با اجارهدادن ویدئو آغاز به کارکرد، ولی اکنون خود به تهیهکننده فیلم تبدیل شده و از این طریق سرمایهگذاری و با استفاده از نوآوری و فناوریهای جدید Market Capitalization آن به ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده است، و بالاتر از ۲۰ درصد فروش جهانی در فیلم و محصولات هنری را به خود اختصاص داده است و همچنین بنیان موفقیت بنگاههایی مانند تسلا، VW، اپل و SpaceX استقلالی است که به گروههای فناوری برای ابداع و نوآوری داده شده است. در بنگاهداری جدید، مدیریت از رأس هرم بهسوی اعطای مسئولیت به گروههای کوچک فناوری و منبع ابداع و نوآوری حرکت کرده است. از این منظر دسترسی به اطلاعات مربوط به شهروندان، مشتریان و مصرفکنندگان، جنبۀ کانونی در رشدِ اقتصادی و توسعۀ مبتنی بر فناوری به خود گرفته است و از انواع فناوریهای جدید چون هوش مصنوعی، کلانداده، بلاکچین، پرامپت و.....برای خلق دانش و اشتراک آن استفاده میکنند.
همچنین چینیها از طریق مشارکت اقتصادی (Joint Venture) با شرکتهای متوسط فناوری در ژاپن و آمریکا و غرب اروپا تلاش میکنند از دیتاهای مصرفکنندگان و درخواستهای آنان و بازارهای مصرفی جدید مطلع شوند. این تحولات باعث شده تا اقتصاد جهانی از مفهوم جهانیشدن (Globalization) به باز جهانیشدن globalization) -Re) سِیر کند، بهطوریکه مشارکتها دیگر در درون غرب نیست، بلکه میان صنعتی و نیمهصنعتی، توسعهیافته و درحالتوسعه، جهان اول و جهان سوم ظهور پیدا کرده است.
بهعنوانمثال هند با ۱۰۰ کشور جهان مشارکت (Partnership) تولیدی و فناوری دارد. در هیچ مقطعی جوامع و کشورها تا این حد به این درجه از وابستگی متقابل دست نیافته بودند. وابستگی متقابل شرق آسیا و آمریکا باعث سختتر شدن رقابت شده است. کشورهای جهان باتکیهبر نوآوری، در پی افزایش بهرهوری و بهبود وضعیت اقتصادی هستند و یکی از دلایل عمده این توجه، وجود رقابت فزاینده بین جوامع است. در سالهای اخیر با ظهور اقتصاددانش محور، نوآوری نقش حیاتیتری در تحول ساختارهای اقتصادی و اجتماعی پیدا کرده است، بهطوریکه در بعضی از مقالهها از اقتصادهای پیشرفته امروز بهعنوان اقتصادهای مبتنی بر نوآوری یاد میشود. رؤسای بنگاههای بزرگ آمریکایی مانند مایکروسافت، فیسبوک، شرکتهای بزرگ نفتی و بانکها اظهار میدارند که بعضی وقتها بخش فناوری آنها به هیئتمدیره اطلاع میدهد که سه ماه در تراشۀ خاصی از بنگاههای مشابه چینی یا غیر چینی جلوتر هستند؛ بنابراین، موضوع زمان و سرعت تولید فن آوری به سطح رقابت چندماهه بهجای چند ساله رسیده است. (مجمع جهانی اقتصاد، اجلاس سالانۀ داوُس سوئیس 2024 اقتباس از سایت دکتر سریعالقلم)
نوآوری انجام متفاوت کارها است و بر استفاده از دانش فنی جدید که ممکن است ابزارها، فرایندها، تولیدات، یا خدمات باشد، دلالت میکند بهعبارتدیگر نوآوری اقدامی است که منابع را با یک ظرفیت جدید برای خلق ثروت تخصیص میدهد ایجاد نوآوری مستلزم توانایی خلق، ذخیره و انتقال دانش در سازمان است. نوآورانه بودن یکی از ابزارهای پایهای راهبردی برای ورود به بازارهای جدید، افزایش سهم بازار کنونی و ایجاد یک حاشیه مزیت رقابتی برای سازمان است دراکر (2010) هفت منبع برای نوآوری ذکر می کند که دانش جدید یکی از مهمترین آنها است. او همچنین تأکید می کند که نوآوری قواعد نسبتا ً ساده ای دارد و اکتسابی است. سرعت نوآوری به قابلیت سازمان برای تسریع فعالیت ها و وظایف،برای ایجاد مزیت رقابتی مرتبط با کاهش چرخه عمر محصول، برمی گردد سرعت نوآوری یک عنصر حیاتی برای رقابت در بازار است که می تواند به عملکرد بهتر منجر شود و از طریق اقدام به تولید محصولات یا خدمات جدید با هزینه و زمانی کمتر که عملکرد سازمانی را بهبود میبخشد،موجب پاسخ سریع به محیط سازمان می شود.
دانش یکی از مهمترین منابع استراتژیک بوده و توانایی برای اکتساب و توسعه آن، باعث اشتراک دانش شده است. اشتراکگذاری دانش در داخل سازمان به باورهای جمعی یا روال رفتاری دررابطهبا گسترش آموزش در میان واحدهای مختلف در سازمان اشاره دارد و فرصتهایی را برای افزایش توانایی سازمان در زمینه ایجاد مزیت رقابتی برای کسبوکار فراهم مینماید. بااینوجود ابزارها و ساختار فوقالعاده مدیریت دانش بهتنهایی اشتراک موفق دانش را در سازمان تضمین نمیکند و متخصصان و محققان بر اشتراک دانش و ابزارهای دیگری نیز تمرکز میکنند که برای موفقیت اشتراک دانش قطعی هستند مدیریت دانش از چندین فعالیت مدیریتی برای دستیابی به اهداف مختلف تشکیل میشود که عبارتاند از خلق، اکتساب، بهاشتراکگذاری و انتقال دانش در سازمان. هدف اصلی آن عبارت است از بهدستآوردن مزیت رقابتی، بهبود سطح عملکرد شرکت، دستیابی به نوآوری و توسعه سریعتر محصولات و خدمات جدید نسبت به رقبا. درواقع سیستم مدیریت دانش (knowledge management system)که بهاختصار KMS نامیده میشود، بستری است که دانش جمعی سازمان را پوشش میدهد و یک مخزن متمرکز برای ذخیره و دسترسی به نحوه اجرای فعالیتهای سازمان، ایجاد میکند، مدیریت دانش یک گرایش برنامهریزیشده و ساختاریافته برای ایجاد، بهاشتراکگذاری، استفاده و سودآوری از دانش بهعنوان یک دارایی سازمانی برای ارتقاء قابلیتهای شرکت در کارآمدی بهتر در ارائه محصولات و خدمات در جهت منافع مشتریان و راهبردهای تجاری سازمان است. به عبارتی مدیریت دانش به مجموعهای از فرایندها گفته میشود که دادهها و اطلاعات سازمانی را به دانشی ارزشمند تبدیل میکند این فرایندها شامل ایجاد، کسب، تسهیم و استفاده سازی دانش است. سازمانها این کار را از طریق یک ابزار یا نرمافزار که به طور خاص برای مدیریت دانش طراحی شده است، انجام میدهند. مدیریت دانش پشتیبان نوآوری، ایجادکننده ایدههای جدید و بهرهبرداری از قدرت تفکر سازمان است. تحقیقات نشان داده مدیریت دانش از طریق ایجاد یک فرهنگ مفید و ارزشمند برای ایجاد و تسهیم دانش و همچنین ایجاد فرهنگ همکاری در سازمانها نقش مهمی را در فرایند نوآوری ایفا میکند. دانش و اشتراکگذاری آن، سنگ بنای نفوذ، شهرت و قدرت است. شما باید بدانید که همه موفقیتها از دانش سرچشمه میگیرد. دستیابی به قدرت یعنی دانش بهکارگیری موضوعاتی که یاد گرفتهاید. هیچ تفاوتی ندارد که شما چه دانش و اطلاعاتی دارید، بهمنظور رسیدن به قدرت و موفقیت صرفاً لازم است از آنها بهدرستی استفاده کنید.
اشتراک دانش بهعنوان فرایندهایی است که کارکنان از طریق آن اقدام به تبادل و ایجاد دانش جدید میکنند. اهمیت اشتراک دانش بهمنظور بهبودبخشیدن به قابلیت نوآوری است اشتراک و تسهیم دانش یک سری رفتاری است که شامل تبادل دانش و یا مساعدت نمودن به دیگران میباشد.
نوآوریها هنگامی به وجود میآیند که اعضاء سازمانی تخصص خود را به اشتراک بگذارند و آن را به شکل آشکار بهصورت محصولات یا خدمات تبدیل کنند؛ بنابراین، سازمانهایی که قادر به اشتراک دانش به طور مؤثر میان اعضاء خود باشند نوآورتر خواهند بود، چنانچه دانش در سازمان به شیوهای هدفمند مدیریت شود منجر به نوآوری و بهبود عملکرد میگردد. تجارب ارزشمند و دروس آموختهشده مانع دوبارهکاریها، افزایش زمان، هزینه و اتلاف منابع میشود. شرکتهایی که دانش را بین افراد خود به طور موفقیتآمیزی تسهیم میکنند، نهتنها مانع از «اختراع مجدد چرخ» و تکرار خطاهای مشابه، شده بلکه بهعنوان مبنایی برای نوآوری، خلاقیت و بهرهوری نیز به کار گرفته میشود.
دانش بهعنوان مهمترین دارايی يک سازمان مطرح است و وقتی به طور مناسب به کار رود، میتواند منجر به توسعه و بهبود تولید و خدمات شود. بهاشتراکگذاری دانش دارای جنبههای برجسته و متمایز بسیاری است. ازاینجهت هرگاه کارکنان، دانش خود را به اشتراک بگذارند، ارزش همافزایی بیشتری ايجاد میشود سازمانهای امروزی، بايد بر اساس اشتراک تجربیات خود با ساير سازمانها عمل کنند. اشتراک هدفمند دانش در سازمانها به يادگیری سریعتر فردی و سازمانی منجر گشته، خلاقیت را توسعه میدهد و در نهايت به بهبود عملکرد فرد و سازمان میانجامد. برایناساس است که سازمانها اشتراک دانش را تقويت و کارکنان خود را به اين امر تشويق میکنند؛ چون افراد، به طور معمول کاری را انجام میدهند که به انجام آن گرايش دارند، انتظار میرود افراد زمانی علاقهمند به اشتراک دانش باشند که گرايش مثبتی نسبت به آن پیداکننده. اشتراک دانش، نیازمند تعهد بادوام، خلاقیت و فرایندهای يادگیری تعاملی است. مدیریت دانش پشتیبان نوآوری، ایجادکننده ایدههای جدید و بهرهبرداری از قدرت تفکر سازمان است. تحقیقات نشان داده مدیریت دانش از طریق ایجاد یک فرهنگ مفید و ارزشمند برای ایجاد و تسهیم دانش و همچنین ایجاد فرهنگ همکاری در سازمانها نقش مهمی را در فرایند نوآوری ایفا میکند. دانش و اشتراکگذاری آن، سنگ بنای نفوذ، شهرت و قدرت است.
ونگوگ، جمله جالبی دارد که میگوید: “هیچگاه بنده مدلهای خود نباشید”
1-احمدی، سید علی اکبر و صالحی، علی (1391)، مدیریت دانش، تهران، دانشگاه پیام نور.
2- افرازه، ع (1384)، مدیریت دانش (مفاهیم، مدلها،اندازه گیری و پیاده سازی)، تهران، انتشارات مولف؛، چاپ دوم
3-تقوی، م و شفیع زاده، ح (1388)، اصول و مبانی مدیریت دانش، داو توسعه؛ شماره79،
4- خورشیدی احمد(1402) روایت اقتصاد دانش بنیان و نقش فناوری اطلاعات در رشد و توسعه اقتصادی انتشارات نمای علم
5- دانش بر نوآوری و عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط با رویکرد کارت امتیازی متوازن، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات مدیریت (بهبود و تحول)، شماره18
6-رشمه، ج، بدرقه، ع و احمدی، ف (1386)، بررسی و مقایسه مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در مدارس هوشمند ومدارس عادی شهر تهران، نشریه راونشناسی و علوم تربیتی، پژوهشهای تربیتی، شماره79
7-شائمی، علی؛ خزایی پول، جواد؛ شعبانی نفت چالی، جواد؛ بالویی جام خانه، هادی و صالح زاده، رضا (1391)، تاثیر تسهیم دانش بر نوآوری و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط با رویکرد کارت امتیازی متوازن، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات مدیریت (بهبود و تحول)، شماره 18
8- محمدی، داود؛ شیری, نعمت اله؛ عربی، روناك و کرمی داراب خانی، رویا (1389)، رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری درمرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه، فصلنامه پژوهش مدیریت آموزش کشاورزی، شماره74
9-هنری، حبیب، رضائیان، علی، کوزهچیان، هاشم و احسانی، محمد (1382)، رابطه انگیزه و بهره وری نیروی انسانی درسازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران، حرکت، شماره51
10-یانگ ران(1403) مدیریت دانش، ابزار ها و روش ها مترجم: دکتر پیام حقیقی بروجنی، دکتر مصطفی صفدری رنجبر، زهرا کریمی، کیانا نوذریان، محدثه کنعانی، مهدی محمدنژاد تهران چاپ و نشر بازرگانی
11- Addison, W., W, Baets. (2005). Knowledge management and management learning:extending the horizons of knowledge-based management, Springer Science, BusinessMedia. Baskerville.
12-Bakker AB, Van Der Zee KI, Lewig KA, Dollard MF. (2021) The relationship between the big five personality factors and burnout: A study among volunteer counselors. The Journal of social psychology.
13- Cheng, Y.P. (2022), The study on the relationship among organizational culture,knowledge sharing and organizational innovation, the Master’s Degree Dissertation of the Department of Shipping & Transportation Management at the National Ocean University,Taiwan.
14- Cavusgil, S.T., Calantone, R.J. and Zhao, Y. (2018),Tacit knowledge transfer and firm innovation capability, Journal of Business & Industrial Marketing, Vol. 18 No. 1, pp. 6-42.
15- Darroch, J., and McNaughton, R. (2020). Examining the link between knowledge management practices and types of innovation. Journal of Intellectual Capital, 3(3), 210-222.
16- Drucker, P. (1993). Post-Capitalist Society. New York: Harper Collins. onaka, I kujiro.1994. A Dynamic Theory of Organizational Knowledge Creation. Organization Science,vol. 5, no.1: 14-37
17- Govind, B. (2013). ICT, Knowledge Management & Its Application in Distance Education.Online International Interdisciplinary Research Journal, {Bi-Monthly} ,ISSN2249-9598, Volume-III