ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا هاشمی، کارشناس ارشد مهندسی فناوری اطلاعات
علیرضا هاشمی، کارشناس ارشد مهندسی فناوری اطلاعات
خواندن ۱۰ دقیقه·۲ سال پیش

مدل کسب و کار پلتفرمی

کسب‌وکار هوشمند پلتفرمی فناور یعنی چه؟

هوشمند یعنی سیستم لحظه‌ای مبتنی تحلیل و آنالیز داده، رویه و متد و تصمیم‌گیری سریع و منعطف.

فناور یعنی خلق ارزش علمی کاربردی منحصربه‌فرد از سیستم کسب‌وکاری.

پلتفرم یعنی درگاه مبدل منابع به منافع بر اساس مدل کسب‌وکار.

با مقدمه فوق می‌خواهیم در مورد مدل کسب‌وکار پلتفرمی صحبت کنیم.

مدل کسب‌وکار پلتفرم چیست؟

Platform Business Model – Definition | What is it? | Explanation

تعریف مدل کسب‌وکار پلتفرمی | مدل کسب‌وکار پلتفرمی چیست؟

مدل کسب‌وکار پلتفرمی یا مدل کسب‌وکار پلتفرم چندوجهی، مدلی از کسب‌وکار است که در آن تأمین‌کننده یا ارائه‌کننده ارزش توسط شرکای بیرونی است. یعنی اگر خدمات یا کالایی در این نوع کسب‌وکار به فروش می‌رسد، توسط شرکت‌ها یا افراد خارج از سازمان یا شرکت، تأمین می‌شود.

یک مدل کسب‌وکار پلتفرمی مدلی است که با تسهیل مبادلات بین دو یا چند گروه وابسته به یکدیگر، معمولاً مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، ارزش ایجاد می‌کند. برای اینکه این مبادلات اتفاق بیافتد، پلتفرم‌ها، شبکه‌هایی بزرگ و مقیاس‌پذیر از کاربران و منابع را مهار و ایجاد می‌کنند که می‌توانند به‌محض درخواست، مورد دسترسی قرار گیرند. پلتفرم‌ها جوامع و بازارهایی را با اثرات شبکه‌ای ایجاد می‌کنند که کاربران را قادر می‌سازد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و معامله کنند.

مثال از کسب‌وکار پلتفرمی

برای مثال اسنپ یک کسب‌وکار پلتفرمی است که خدمات تاکسی توسط رانندگانی تأمین می‌شود که عضو شرکت یا مجموعه اسنپ نیستند و فقط از طریق پلتفرم اسنپ می‌توانند به درخواست‌های مشتریان پاسخ دهند و خدمات ارائه کنند. اسنپ، تپسی، دیجی‌کالا، آمازون، اوبر و بازارگاه ها (marketplace) جزو کسب‌وکارهای پلتفرمی هستند.

یک پلتفرم چه چیزی نیست

پلتفرم‌، مدلی برای کسب‌وکار است و نه فقط نوعی تکنولوژی. بسیاری از افراد، پلتفرم‌ را با اپلیکیشن‌های موبایل یا وب‌سایت‌ها اشتباه می‌گیرند؛ پلتفرم‌ تنها نوعی نرم‌افزار نیست، بلکه نوعی مدل کسب‌وکار است که با گردهم ‌آوردن مشتری‌ها و تولید‌کننده‌ها ارزش ایجاد می‌کند.

رایج‌ترین سوءاستفاده از اصطلاح «پلتفرم»‌ زمانی است که برای توضیح بسته‌‌های نرم‌افزاری از آن استفاده می‌کنند. درواقع در این موارد، از واژه‌ی «پلتفرم‌» صرفاً برای بازاریابی استفاده‌شده است. ما این شرکت‌های سنتی و غیر پلتفرمی را «کسب‌وکارهای خطی» می‌نامیم، چراکه فعالیت‌های آن‌ها را از طریق زنجیره‌ی تأمین خطی به‌خوبی می‌توان توضیح داد. به‌طورکلی شرکت‌های خطی ارزش را به‌صورت کالاها یا خدمات ایجاد می‌کنند و سپس آن‌ را به افرادی می‌فروشند که در پایین‌دست زنجیره‌ی تأمین‌شان قرار دارند.

کسب‌وکارهای خطی چه کارخانه‌ی تولید خودرو باشند، مانند جنرال‌موتور، چه فراهم‌کننده‌ی محتوا، مانند HBO، برخلاف پلتفرم‌ها موجودی خودشان را دارند و این موضوع در ترازنامه‌هایشان نشان داده می‌شود. همچنین شرکت‌های فناورانه‌ای مانند نت‌فلیکس که برای محتوایش پول پرداخت می‌کند یا خودش مجوز آن را صادر می‌کند، در این دسته قرار می‌گیرند. هرچند نت‌فلیکس، شرکتی فناورانه است، همچنان کسب‌وکاری خطی محسوب می‌شود و پلتفرم‌ نیست.

به‌یاد داشته باشید: طراحی پلتفرم‌ فقط به ایجاد تکنولوژی‌های اساسی مربوط نمی‌شود، بلکه به این مربوط می‌شود که کل کسب‌وکار چگونه فهم و ایجاد می‌شود، چگونه تولید ارزش می‌کند و چگونه شبکه می‌سازد شایع‌ترین کاربرد نادرست از اصطلاح “پلت فرم” زمانی است که آن را برای توصیف یک مجموعه یکپارچه از محصولات نرم‌افزاری استفاده می‌شود. این به ویژه در میان شرکت‌های SaaS رایج است که دوست دارند ادعا کنند که آن‌ها یک پلت فرم کامل برای X دارند. در چنین مواردی، کلمه “پلتفرم” واقعاً فقط به‌عنوان یک اصطلاح بازاریابی مورداستفاده قرار می‌گیرد. با توجه به نمونه‌های قبلی، این شرکت‌های SaaS هنوز کسب‌وکار خطی هستند.

در قرن بيست و يكم، زنجيره تأمين ديگر جمع کننده مرکزی ارزش کسب‌وکار نيست. آنچه که یک شرکت صاحب آن است کم ارزش‌تر از اتصالات (ارتباطات) ای است که ایجاد می‌کند. (منبع: https://www.applicoinc.com/blog/what-is-a-platform-business-model/, 2019)

چرا شرکت‌ها از کسب‌و‌کار مبتنی بر پلتفرم (زنجیره تأمین دیجیتال)، فراری هستند؟

تحقیقات گسترده در سراسر دنیا نشان داده‌شده است که باوجود آنکه بسیاری از افراد می‌دانند که آینده از آن کسب‌وکارهای مبتنی بر پلتفرم است، بسیاری از مدیران از آن فراری هستند. این آمار نشان می‌دهد که از هر ۸ مدیر آگاه، یک نفر استراتژی خود را بر مبنای کسب‌و‌کار پلتفرم می‌گذارد و بقیه آن را به تأخیر می‌اندازند. علت چیست؟

در ذیل به ۳ علت و ریشه این موضوع می‌پردازیم:

1- کسب‌و‌کار مبتنی بر پلتفرم به معنای این است که کسب‌و‌کار فعلی به‌طور کلی یا بخش بزرگی از فرایندهای آن نابود شود، برای بسیاری از مدیران این امر بسیار درد و رنج دارد و از آن گریزان هستند. اصولاً این تغییر بزرگ برای همه مدیران میانی و ارشد بسیار سخت است۰
کسب‌و‌کار مبتنی بر پلتفرم به معنای تغییر ساختار صنعت است و اصولاً نوعی خودزنی محسوب می‌شود و کسی خودزنی را دوست ندارد و لو این خودزنی موقت و آینده دار باشد.

2- بسیاری از سرمایه‌گذاری‌های قبلی حوزه فناوری اطلاعات شرکت‌ها ممکن است در جهتی خلاف کسب‌و‌کار پلتفرم بوده است.
مدیران فناوری اطلاعات بسیاری از اوقات به دلیل حفظ اعتبار حرفه‌ای خود، با کسب‌و‌کار پلتفرم مخالف هستند، این بدان دلیل است که نمی‌خواهند زیر سؤال بروند و اشکالات سرمایه‌گذاری های نادرست قبلی آشکار شود.

3- کسب‌و‌کار پلتفرم بسیار فراتر از یک مدل_کسب‌وکار است و یک فرهنگ جدید به شرکت داری لازم دارد. « اصولاً در کسب‌و‌کار پلتفرم شما بازار سازی می‌کنید و نه بازاریابی ». « شما می‌کوشید که دیگران رشد کنند و سود آن به همه برسد و البته شما»۰این‌گونه فکر کردن تقریباً نوعی فرهنگ جدید می‌طلبد. در جوامعی که افراد بر سر پول و ثروت حرص می‌زنند و نمی‌توانند درک کنند که «رشد و توسعه اجتماعی در سایه رشد دیگران هم ممکن است»، کسب‌و‌کار پلتفرم به لحاظ فرهنگی با سختی و کند رشد می‌کند.

تعریف مدل کسب‌وکار پلتفرم: مدل کسب‌وکاری که با تسهیل مبادلات بین دو یا چند گروه وابسته به یکدیگر، معمولاً مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، ارزش ایجاد می‌کند.

مانند فیس بوک، Uber یا Alibaba، این نوع کسب‌وکارها به طور مستقیم فهرست موجودی کالا را به طور مستقیم از زنجیره تأمین، ایجاد و کنترل نمی‌کنند، روشی که کسب‌وکارهای خطی انجام می‌دهند. پلتفرم‌ها، برای به‌کارگیری عبارات مشترک، ابزار تولید را ندارند؛ بلکه آن‌ها ابزار ارتباط را ایجاد می‌کنند. پلتفرم‌های موفق، با کاهش هزینه‌های معامله و / یا فراهم کردن نوآوری خارجی مبادلات را آسان‌تر می‌کنند. با ظهور فناوری اتصال، این اکوسیستم‌ها، پلتفرم‌ها را قادر می‌سازد تا به شیوه‌ای رشد کنند، که کسب‌وکارهای سنتی نمی‌توانند.

بازارگاه ها (marketplace)

بازارگاه ها، فروشگاه‌های اینترنتی هستند که امکان فروش را برای تأمین‌کنندگان مختلف به طور مستقیم فراهم می‌کنند. برای مثال فروشگاه اینترنتی دیجی‌کالا یک بازارگاه است که امکان فروش کالا را به تأمین‌کنندگان مختلف می‌دهد و این یک مدل کسب‌وکار پلتفرمی است.

سرمایه‌گذارها برای پلتفرم‌ها ارزش بیشتری قائل‌اند

سرمایه‌گذارها عاشق پلتفرم‌ها هستند. پلتفرم‌های موفق، شبکه‌ی قدرتمندی دارند و آن را در مقیاسی اداره می‌کنند که به فراگیر شدن کسب‌وکار‌شان کمک می‌کند.

هیچ شکی وجود ندارد که پلتفرم‌ها در مقایسه با کسب‌وکارهای خطی ارزش بیشتری دارند. بر اساس تحقیقی که انجام داده‌ایم، سرمایه‌گذارها برای پلتفرم‌ها در مقایسه با کسب‌وکارهای خطیِ مشابه، ارزش بیشتری قائل‌اند. بررسی ۵۰۰ سهام برتر در بازار سهام نیویورک نشان می‌دهد که متوسط ضریب درآمد کسب‌وکارهای پلتفرمی ۸٫۹ است. در مقابل، کسب‌وکارهای خطی، بسته به مدلشان به‌طور متوسط ضریب درآمد ۲ تا ۴ دارند. پژوهش‌های مشابه دیگر نیز وجود چنین فاصله‌ای میان این دو نوع کسب‌وکار را تأیید می‌کنند.

این فاصله باگذشت زمان در حال افزایش است و دلیل مشخصی برای آن وجود دارد: پلتفرم‌ها در کوتاه‌مدت و بلند‌مدت عملکرد مالی بهتری دارند، برای مثال رشد سریع‌تری دارند، بازگشت سرمایه‌شان بیشتر است و حاشیه‌ی سود بالاتری دارند. درنتیجه، از ابتدای قرن بیستم پلتفرم‌ها به‌سرعت از دیگر مدل‌های کسب‌وکار پیشی گرفته‌اند. باتوجه ‌به روند کنونی، پیش‌بینی می‌شود پلتفرم‌ها تا پایان سال ۲۰22 موفق شوند بیش از ۵درصد از ۵۰۰ سهام برتر نیویورک را به خود اختصاص دهند. همچنین در طول ۵ تا ۱۰ سال آینده، بیشترِ شرکت‌های باارزش در سهام نیویورک پلتفرم‌ها خواهند بود.

زمانی که استارتاپ‌ها را بررسی می‌کنید، این روند معنای بیشتری پیدا می‌کند. موج بعدی شرکت‌های سهامی عام و بزرگ، پلتفرمی خواهند بود. تقریباً ۶۰درصد استارتاپ‌هایی که بیش از یک میلیارد دلار ارزش‌دارند، کسب‌وکارهای پلتفرمی‌اند. اگر در سطح بین‌المللی نگاه کنید، این اعداد شگفت‌انگیزتر نیز خواهند بود: در آسیا در بین ۳۶ شرکتی که بیش از یک میلیارد دلار ارزش‌دارند، ۳۱ پلتفرم وجود دارد که چیزی حدود ۸۶درصد است. دراین‌ میان، برای مثال، در چین ۸۱درصد از این شرکت‌ها پلتفرم هستند. در هند نیز از بین ۹ شرکتِ باارزش، ۸ تای آن‌ها پلتفرم‌اند.

پلتفرم‌ها در مقایسه با استارتاپ‌های خطی ارزش بیشتری دارند. ارزش متوسط شرکت‌های پلتفرمیِ بزرگ ۴٫۵۱میلیارد دلار است، درحالی‌که ارزش متوسط کسب‌وکارهای خطیِ بزرگ ۲٫۴۹میلیارد دلار است. به‌بیان‌دیگر، شرکت‌های پلتفرمی دو برابرِ شرکت‌های خطی ارزش دارند. جای تعجب نیست که پلتفرم‌ها سرمایه‌ی بیشتری جذب می‌کنند. پلتفرم‌هایی که چندمیلیارد دلار ارزش دارند، در مقایسه با رقبای خطی‌شان دو برابر سرمایه جذب کرده‌اند. این رقم برای شرکت‌های پلتفرمی ۴۶٫۲۴میلیارد دلار و برای شرکت‌های خطی ۲۱٫۹۶میلیارد دلار است. علاوه‌بر این، پلتفرم‌ها جذابیت‌های بیشتری برای سرمایه‌گذارها دارند.

شرکت‌های پلتفرمی باتوجه ‌به سرمایه‌ای که دریافت می‌کنند، در مقایسه با شرکت‌های خطی ۱۲درصد باارزش‌ترند. این آمار تأیید می‌کند که سرمایه‌گذار‌ها به سرمایه‌گذاری در شرکت‌های پلتفرمی اعتماد بیشتری دارند.

ساختار کسب‌وکار پلتفرمی

پلتفرم‌ها درنهایت با تسهیل تراکنش‌ها ارزش ایجاد می‌کنند، درحالی‌که کسب‌وکارهای خطی با تولید کالا یا خدمات، این کار را می‌کنند. به‌بیان‌دیگر، پلتفرم‌ها با ساختن رابطه و ایجاد تراکنش، ارزش خلق می‌کنند. چیزی که پلتفرم تولید می‌کند، تراکنش اصلی است و با این روش، برای کاربرانش ارزش ایجاد می‌کند. در طی این فرایند، ارتباطات بالقوه به تراکنش تبدیل می‌شوند. انجام درست تراکنش اصلی مهم‌ترین بخش طراحی پلتفرم‌هاست، چراکه لازم است کاربران پلتفرم بارها و بارها از آن استفاده کنند تا ارزش تولید و مبادله شود.

پلتفرم، تراکنش اصلی را ممکن می‌سازد، اما نمی‌تواند رفتار کاربرانش را به‌طور مستقیم کنترل کند. در اینجا چالش اصلی این است که چگونه می‌توان میلیون‌ها انسان را مجبور کرد به‌شیوه‌ای رفتار کنند که شما می‌خواهید. در ابتدا باید کاربران را جذب کنید تا به پلتفرم شما بپیوندند. سپس به آن‌ها کمک می‌کنید تا به یکدیگر وصل شوند. در گام بعد، فناوری‌ای فراهم می‌کنید که تراکنش را تسهیل کند و بالاخره قوانینی برای شبکه وضع می‌کنید تا اعتماد و کیفیت را حفظ کند. بنابراین، چهار عملکرد اصلی پلتفرم عبارت‌اند از:

1- ساختن مخاطب

2- متصل کردن افراد

3- فراهم کردن ابزارها و خدمات اصلی

4- وضع مقررات و استانداردها

اگر پلتفرمی بتواند به‌خوبی از پس این چهار عملکرد بربیاید، قادر خواهد بود تراکنش اصلی را نیز انجام دهد و احتمالاً موفق خواهد بود.

همه‌ی پلتفرم‌ها مدل کسب‌وکار بنیادین یکسانی دارند، اما همه‌ی آن‌ها شبیه به هم نیستند. باتوجه ‌به تحقیقات صورت گرفته، ۸ مدل مختلف برای کسب‌وکارهای پلتفرمی تشخیص داده‌ایم که در ادامه فهرست شده‌اند. این تقسیم‌بندی باتوجه ‌به نوع ارزشی انجام‌شده است که تراکنش اصلی منتقل می‌کند. ارزش‌های اصلی‌ای که منتقل می‌شوند، عبارت‌اند از:

1- بازار خدمات: نوعی خدمات؛

2- بازار کالاها: محصولی فیزیکی؛

3- پلتفرم پرداخت: پرداخت (بین دو فرد یا فرد و شرکت)؛

4- پلتفرم سرمایه‌گذاری: سرمایه‌گذاری (انتقال پول برای ساختاری مالی)؛

5- شبکه‌های اجتماعی:‌ شبکه‌ای با فرایند اصلیِ دوست‌یابی؛

6- پلتفرم ارتباطی: ارتباطات اجتماعی مستقیم (برای مثال پیام‌رسانی)؛

7- پلتفرم‌های توسعه

پلتفرم‌های توسعه‌ی بسته: نرم‌افزاری که برای دسترسی به داده‌ها ساخته‌شده است؛

پلتفرم‌های توسعه‌ی تحت کنترل: نرم‌افزاری که در محیط توسعه‌ی یکپارچه‌ و تحت کنترل ساخته‌شده است؛

پلتفرم‌های توسعه‌ی باز:‌ نرم‌افزار منبع ‌باز و رایگان.

8- پلتفرم‌های محتوایی

اجتماعی:‌ نوعی پلتفرم محتوا که در آن، تراکنش اصلی متمرکز است بر پیدا کردن دیگران و برقراری ارتباط با آن‌ها.

رسانه: نوعی پلتفرم محتوا که در آن، تراکنش اصلی بر پیدا کردن رسانه‌ها و برقراری ارتباط با آن‌ها تمرکز دارد.

هماهنگ کردن طراحی پلتفرم با نوع آن، برای موفقیت در این کسب‌وکارها ضروری است. پلتفرم‌هایی که نتوانند این کار را به‌درستی انجام دهند، در رقابت با دیگران عقب می‌مانند. نوع پلتفرم بر همه‌چیز اثر می‌گذارد: از طراحی تراکنش اصلی گرفته تا چگونگی انجام چهار عملکرد اصلی. تشخیص اینکه هر کسب‌وکار با چه نوع پلتفرمی متناسب است، همیشه یکی از گام‌های اولیه برای طراحی پلتفرم‌هاست.


https://a-hashemi.blogsky.com/

مدل کسب و کار پلتفرمیپلت فرممدل کسب و کارplatformbusiness model
محقق ، پژوهشگر و کارشناس حوزه فناوری اطلاعات، تجارت الکترونیک، بانکداری الکترونیک و بیمه گری دیجیتال
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید