
#نمافیلم
Amores perros 2000
Director: Alejandro González Iñárritu
Screenplay: Oriol Paulo, Lara Sendim
Starring: Emilio Echevarría · Vanessa Bauche · Marco Pérez (actor) · Álvaro Guerrero
Box office: 20.9 million USD
Budget: 2.4 million USD, 2 million USD
Running time: 2h 34m
نقد فیلم «عشق سگی»
Amores perros (2000) - 8.1
Metacritic 83%
این اولین فیلم بلند آلخاندرو ایناریتو که امواج شوک آوری را از سینمای مکزیک به جهان ارسال کرد.
این اثر، سبک بصری برقآمیز کارگردان و داستانگویی چند رشتهای شجاعانه و کم سابقه ای را با تأثیری مهیج به روی پرده آورد.
عشق سگی یک تور کامل خشونتآمیز و در عین حال پر از احساسات است که در هجوم دوربینهای دستی، راوی غرق شدن افراد در دنیایی از وحشیگری و انسانیت دردناک و به هم پیوسته است.
این فیلم در میان دستاوردهای فراوانش، دو کاربست اساسی دارد؛ یکی معرفی کارگردانی کاربلد و چیره دست بنام آلخاندرو گونزالس ایناریتو و دیگری شناساندن گائل گارسیا برنال بازیگر شاخص این اثر.
ایناریتو، که قبلاً فقط چند فیلم کوتاه ساخته بود، پس از عشق سگی با ستارگان هالیوود مانند برد پیت، کیت بلانشت، نائومی واتس، و شان پن، مایکل کیتون، ادواردنورتون و لئوناردو دی کاپریو و تام هاردی در آثار شاخصی مانند 21گرم و بابل، ازگوربرخاسته و مرد پرنده همکاری کرد.
در حالی که گائل گارسیا برنال، که پیش از این بیشتر برای تلویزیون مکزیک بازی کرده بود، پس از این اثر در بسیاری از فیلمهای بینالمللی برجستهتر از جمله Y tu mamá también، The Science of Sleep سینمای مکزیک ظاهر شد.
عشق سگی که در سال 2000 اکران شد با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدان و تماشاگران مواجه شد و حتی نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد. حتی امروز هم این فیلم یکی از شناخته شده ترین نمونه فیلم های سینمای مکزیک است که تا کنون ساخته شده است.
عنوان اصلی اسپانیایی در واقع یک بازی ظریف با کلمات است، زیرا Amores Perros (به معنای واقعی کلمه، «سگها را دوست دارد») صدایی شبیه به «amor es perros» (یا «عشق سگ است» است. این را می توان به معنای واقعی کلمه تفسیر کرد، زیرا حیوانات خانگی دوست داشتنی همه جا در این فیلم هستند، یا به صورت استعاری تر، مانند "عشق می کشد" یا "عشق یک عوضی است".
عشق سگی یک فیلم نیست، بلکه سه فیلم است. یک تصادف اتومبیل وحشتناک داستان های اکتاویو، والریا و ال چیوو را به هم متصل می کند درحالی که از اساس ارتباطی به هم نداشته اند اما این تصادف چند اثر را به هم مرتبط می کند..
داستان اول درباره مرد جوانی به نام برنال اکتاویو است که عاشق همسر برادرش سوزانا می شود و قول می دهد که با او فرار کند. او برای به دست آوردن پول لازم وارد تجارت سگها میشود، اما اتفاقات ناگوار خاصی اکتاویو را مجبور میکند از دست عناصر جنایتکار که همکار او شدهاند فرار کند. در طول تعقیب و گریز ماشینی متعاقب آن، او با ماشین یک سوپرمدل تصادف می کند و بنابراین داستان دوم را آغاز می کند.
والریا، قربانی جوان زیبا، آسیبی فلج کننده را متحمل می شود که در نهایت پزشکان را مجبور به قطع پای او می کند و عملاً حرفه مدلینگ او را قطع می کند. برای نیم ساعت آینده، شاهد هستیم که او با از دست دادن، نه تنها پایش، بلکه آینده و معیشتش نیز کنار می آید.
از جمله شاهدان این تصادف خودرو، ال چیوو، استاد سابق و انقلابی است که پس از 20 سال زندان، به یک ولگرد تبدیل شده است. او با گروه سگ های خیابانی خود در مکزیکوسیتی سفر می کند و قتل های قراردادی را انجام می دهد. در زیرِ نمایِ بیرونی بی خانمان خود، او در واقع یک قاتل و همچنین ستاره سومین و آخرین داستان است.

این سبک از فیلم سازی که خود ایناریتو در آثار بعدی اش مانند 21گرم نیز ادامه یافت، بعدها در آثار بسیاری از کارگردان های جهان نیز به چشم می خورد.
این ساختار روایی به ایناریتو اجازه می دهد تا پایتخت مکزیک را از منظرهای مختلف به تصویر بکشد. نه تنها شخصیت ها، بلکه مکان هایی که بازدید می کنند و کلماتی که استفاده می کنند نیز تغییر می کنند.
داستان «اُکتاویو» ما را به آپارتمانهای فرسوده و میدانهای مبارزه با سگها هدایت میکند و صحبتهای عامیانهای که او با دوستان و اقوامش به کار میبرد، اولین ساعت فیلم را رقم می زند. به احتمال زیاد مخاطبان لاتین زبان اثر در این دقایق با انواع دشنام های کف خیابانی اهالی مکزیکوسیتی آشنا می شوند که این موضوع چندان مطلوب برای دیدن سنین پایین نیست.
البته وقتی با دیگر قهرمانها ملاقات میکنیم، زبان مورد استفاده بهطور چشمگیری متفاوت است. والریا و همسرجدیدش عاشقان کلاس بالایی هستند که در یک آپارتمان شیک زندگی می کنند و اسپانیایی آنها استاندارد، معمولی و تا حد زیادی عاری از زبان عامیانه است. در واقع، والریا از اسپانیا آمده است، و اگرچه سال های زیادی را در مکزیک گذرانده است، لهجه اروپایی او در لحظات دراماتیک ظاهر می شود.
به همین ترتیب، ال چیوو، با وجود فقر فعلی، مردی تحصیل کرده است. او ممکن است لباسهای پارچهای کثیف بپوشد، اما بخشی از او هنوز همان معلم دانشگاهی است که در دهه هفتاد بود.
در نزدیکی پایان فیلم، ال چیوو به خانه دخترش که خالی است نفوذ می کند و از آنجایی که او مدتهای مدیدی است که با او صحبت نکرده است، پیامی طولانی در منشی تلفنی او می گذارد که به عنوان مونولوگ پایانی فیلم اثرگذاری قابل ملاحظه ای دارد. در این سخنرانی تکان دهنده، معلم و قاتل اجیر شده با هم ترکیب می شوند و سخنان مرد جوان متفکر با غم و اندوه قاتل درهم آمیخته می شود.
این فیلم تا حدی بسیار زیادی درباره زندگی عامیانه و معمول مردم است و در لایه های متنوع آن علاوه بر آشنایی مخاطب با نحوه ی زیست، علایق، دغدغه ها و آرزوهای مردمان مکزیک نشان دهنده جایگاه اجتماعی و ریشههای فرهنگی زبان در هر کشور است.
در مجموع عشق سگی است فیلمی است که با ساختار سهگانهای که در لایههای اجتماعی متضاد مکزیکوسیتی از طریق شخصیتهای متعدد روایت می کند، نیش های دراماتیک تیز خود را در بین تماشاگران و منتقدان فرو می برد و گروهی از بازیگران و صنعتگران را که امروزه از موفقترین سازندگان آمریکای لاتین هستند، بهتنهایی سربلند می سازد.

علی کهن