alfa
alfa
خواندن ۸ دقیقه·۳ سال پیش

بررسی بازی دیزگان | اثری سرگرم کننده ولی ناقص


بازی Days Gone معروف ترین و بزرگترین اثر Bend Studio هست که اخیرا برای رایانه های شخصی نیز عرضه شده است. این بازی را نمی توان یک اثر بی نقص دانست ولی قطعا می توان از تجربه کردن آن نهایت لذت را برد. در ادامه با بررسی بازی Days Gone همراه آلفامو باشید.

بازی دیز گان اثری زامبی محور و جهان باز هست که می توان گفت به نوعی عامه پسند نیست! یعنی طوری نیست که هر سلیقه ای از این بازی خوشش بیاید و از آن لذت ببرد.

بازی Days Gone عنوانی هست که نقاط ضعف زیادی دارد ولی قطعا نقاط مثبتش به نقاط ضعفش می چربند. در ادامه می خواهیم داستان بازی را بررسی کنیم.

بررسی داستان بازی Days Gone

بر عکس باقی بخش های این بازی ، بخش داستان بازی را نمی توان به صورت صفر یا صدی نقد کرد ؛ یعنی به طور کلی بخش داستانی بازی نقاط ضعف و مثبت زیادی دارد و همین موضوع هم اجازه نمی دهد که ما بگوییم داستان بازی کاملا ضعیف و یا بسیار عالی است.

داستان بازی Days Gone از جایی شروع می شود که ویروسی مرموز تمام دنیا را در بر گرفته است و در اثر آن بیشتر مردم دنیا به موجوداتی زامبی محور با نام فریکر (Freaker) تبدیل شده اند. در ابتدای بازی کات سینی به نمایش در می آید که طی آن شخصیت اصلی بازی دیز گان یعنی دیکن سینت جان (Deacon St. John) باید از همسر خود جدا شود ؛ در واقع همسر دیکن که سارا نام دارد زخمی شده است و باید با بالگرد به نقطه ای امن منتقل و درمان شود و این بالگرد نیز ظرفیت 2 نفر را ندارد و بدین ترتیب دیکن و دوست خود یعنی بوزمن (Boozman) نمی توانند سارا را همراهی کنند. تمامی این اتفاق ها در همان چند دقیقه ی ابتدایی بازی رخ می دهد و سپس بازی به زمان حال می آید ، جایی که از زمان شیوع اون ویروس 2 سال می گذرد و حال دیکن و بوزمن تنها هدفی که دارند این هست که بتوانند از دست فریکر ها ، دشمنان و حیوانات وحشی جان سالم به در ببرند و زنده بمانند. همانطور که گفته شد بازی در بخش داستانی نقاط قوت و نقاط ضعفی دارد که هر کدام از این موارد اثر خود را در تجربه ی بازی می گذارند.

داستان بازی شاید در چند ساعت اول واقعا به دل بازیکن نشیند و بازیکن حتی نتواند با دیکن نیز ارتباط برقرار کند ؛ به طور کلی داستان بازی در چند ساعت اول خیلی خشک و کلیشه ای ادامه می یابد و میشه گفت تنها هدف بازیکن در چند ساعت ابتدایی این است که از دست دشمنان خود جان سالم به در ببرد.

اما با پیشروی داستان بازی و رسیدن به اواسط بازی ، یک دفعه داستان بازی اوج می گیرد و هیجان انگیز می شود به طوری که واقعا مشتاقانه منتظر پایان بازی هستیم تا ببینیم چه اتفاقی می افتد!

یکی از نقاط ضعف بازی شخصیت پردازی ضعیف کاراکتر های بازی هست که به طور کلی می توان گفت به جز شخصیت اصلی بازی ، باقی شخصیت ها اصلا خوب شخصیت پردازی نشدند و پلیر تا اخر داستان بازی نمی تواند به خوبی با آن ها رابطه برقرار کند. اما انصافا شخصیت پردازی دیکن خیلی خوب است و با فلش بک های به موقعی که در طول داستان بازی قرار گرفته شده است می توان به راحتی با آن ارتباط برقرار کرد و آن را در شرایط مختلف درک کرد.

اما یکی دیگر از نقاط منفی داستان بازی ، نبود تعداد کافی صحنه های احساسی در بازی هست ، به صورتی که به جز چند فلش بک که حرف های بین دیکن و سارا را رد و بدل می کند دیگر بازی صحنه احساسی خاصی ندارد و یه جورایی تیم توسعه دهنده بازی ، صحنه های احساسی را فدای گیم پلی و صحنه های اکشن بازی کرده اند.

اما اگر در کل بخواهیم یک نتیجه گیری از بخش داستان بازی Days Gone داشته باشیم با اینکه مدت زمان بازی days gone سی ساعت هست ولی می تونیم بگیم که در بررسی بازی دیزگان ، داستان بازی را میشه یکی از نکات خوب بازی days gone دانست در صورتی که بخواهیم چشمانمان را روی مشکلاتی نظیر شخصیت پردازی ضعیف کاراکتر ها ببندیم.

بررسی گیم پلی بازی Days Gone

اما اگر از بخش داستانی بازی بگذریم می رسیم به بخش گیم پلی بازی ؛ جایی که بازی به مراتب بهتر از داستان خود عملکرده است ولی باز هم مشکلات ریز و درشتی در آن وجود دارد که مانع لذت بردن از آن می شود.

اگر بخواهیم بزرگترین نقطه قوت بخش گیم پلی بازی را بگوییم قطعا باید بریم سراغ بخش مبارزه با دشمنان ، اول از همه باید گفت که جهان بازی اونقدر خوب ساخته شده است که واقعا می تونه حس ترس رو به بازیکن القا کنه و طوری طراحی شده است که شما در هیچ جایی جز کمپ هایی که برای استراحت در نظر گرفته شده اند ، احساس امنیت نکنید.

از طرفی جهان بازی پر شده است از دشمن های مختلف ، از فریکر ها گرفته تا حیوانات وحشی که هر کدام به نوع خود می توانند به شما آسیب بزنند. اما خب یکی از مهم ترین ویژگی های بازی آزادی عمل زیاد اون هست ؛ به عنوان مثال شما برای مقابله با فریکر ها روش های مختلفی دارید ، مثلا می توانید با سلاح سرد به آن ها حمله کنید و دیگر دغدغه ی محمات را نداشته باشید ولی از طرفی کار شما با سلاح سرد سخت تر است و باید بیش تر از قبل تلاش کنید تا فریکر ها را از بین ببرید ؛ اما می توانید با سلاح گرم خود به فریکر ها حمله کنید و آن ها را بکشید ولی باید توجه داشته باشید که در این صورت ممکن است با بحران کمبود محمات رو به رو شوید!

علاوه بر این موضوع می شه گفت که موتور دیکن ، صمیمی ترین دوست او هست و او را مانند فرزند خود دوست دارد ؛ پس باید حواستان در بازی ، به این موضوع نیز باشد یعنی باید حواستان باشد که مثلا سوخت موتورتان تموم نشود یا اینکه هر چند وقت یه بار باید آن را تعمیر کنید تا خراب نشود. همینطور می توانید موتور خود را آپگرید کنید ؛ اگر موتور خود را آپگرید کنید کاملا می توانید تغییرات را در آن مشاهده کنید و این مورد واقعا کارآمد می باشد. به طور کلی سیستم درخت مهارت و آپگرید بازی خیلی خوب طراحی شده است و این موضوع را با تجربه کردن بازی به طور کامل احساس می کنید.

اما یکی از نقاط ضعف گیم پلی بازی وجود باگ های ریز و درشت است که کاملا می تواند لذت شما از گیم پلی را خراب کند! به عنوان مثال در بعضی از مواقع شاهد آن هستیم که یک حیوان یا یک دشمن در یک جایی گیر کرده باشد و نتواند حرکت کند یا اینکه در بعضی کات سین ها می توانیم مشاهده کنیم که بافت های بعضی از وسایل خیلی دیر لود می شوند و این موضوع کاملا توی ذوق می زند.

همینطور بعضی موقع ها هوش مصنوعی بازی خیلی ضعیف عمل می کنید به عنوان مثال ممکن است شما به یک فریکر شلیک کنید ولی اون اصلا تکون نخوره و شما به راحتی بتوانید اون رو از بین ببرید!

یک موضوع دیگر در مواجه با فریکر ها این است که شما در همان چند دفعه ی اول حتما متوجه کم تنوعی آن ها می شوید به طوری که ممکن است در مقابله با فریکر ها ، چندین فریکر مشابه هم مشاهده کنید و این موضوع هم از کم کاری تیم توسعه دهنده بازی بر روی این موضوع خبر می دهد.

البته در بازی مراحل فرعی زیادی وجود دارند که متاسفانه اصلا از تنوع زیادی برخورد دار نیستند. شاید بتوان گفت برای 100 درصد کردن باید حداقل 30 درصد بازی را با مراحل فرعی سپری کنید ولی تیم سازنده واقعا بر روی مراحل فرعی کار نکرده اند ؛ برای مثال بعد از اینکه چندین مرحله ی فرعی را تجربه کردید از آن ها لذت می برید ولی بعد از اینکه یکم بیشتر مراحل فرعی را تجربه می کنید قطعا متوجه می شوید که تمامی مراحل به نوعی از هم کپی و تکراری هستند.

گرافیک بازی Days Gone

اما از بخش گیم پلی هم که بگذریم می رسیم به بخش گرافیک ؛ جایی که بازی واقعا از حد انتظار ها کمتر ظاهر شده است و اصلا در حد یک عنوانی که در اواخر نسل هشتم منتشر شده است نیست! حتی این موضوع رو با انیمیشن و جزئیات چهره های کاراکتر های فرعی بازی هم می توان فهمید.

البته که بازی در بعضی مواقع خوب عملکرده است ولی اگر بخواهیم به طور کلی بگیم متاسفانه گرافیک بازی Days Gone در حد بازی های هم سطح خودش مثل the last of us part 2 یا Ghost of Tsushima نیست!

صداگذاری بازی Days Gone

اما صدا گذاری بازی یکی از نقاط قوت بازی به حساب میاد که تیم سازنده حسابی بر روی آن کار کرده است و حتی بر روی صدای کوچکترین جزئیات بازی نیز به خوبی کار شده است.

همچنین صداپیشه ی شخصیت اصلی هم به معنی واقعی کلمه خیلی فوق العاده عملکرده است و کاملا احساس های دیکن در شرایط مختلف را به بازیکن انتقال می دهد.

نتیجه گیری

اما در کل اگر بخواهیم برای بررسی بازی Days Gone یک نتیجه گیری در نظر بگیریم می رسیم به همان گفته های اول این نوشته ، یعنی این بازی با تمامی نقاط قوت و نقاط ضعفی که دارد در کل سلیقه ای است و ممکن است یک فرد از این بازی خوشش بیاید و نقط ضعف آن را در نظر نگیرد و ممکن هم هست که یکی از این بازی بعدش بیاید و نقاط قوت بازی به چشمش نیاد ولی در یک جمله می شه گفت این بازی واقعا سرگرم کننده است ولی اثر کاملی نیست.

بررسی بازی Days Gone بر روی نسخه پی سی صورت گرفته است

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید