
انتخاب فیلم سینماییِ ایرانیِ خوب کار سختی است، چون سینمای ایران فیلمهای واقعاً ارزشمند و فوقالعادهای دارد. اینجا فهرستی از فیلمهایی را میبینید که به نظر من فیلمهای دیدنی و مهمی هستند برای شناختن ایران و فرهنگ آن. امیدوارم بتوانید آنها را ببینید و ضمناً از دیدنشان لذت ببرید.
🌾باشو غریبه کوچک (کارگردان: بهرام بیضایی، سال ساخت: ۱۳۶۴ – اکران: ۱۳۶۸)
باشو، پسرکی جنوبی است که در جنگ خانوادهاش را از دست میدهد و به شمال کشور پناه میبرد. زنی روستایی او را پناه میدهد و با وجود تفاوت زبانی و فرهنگی، میانشان رابطهای مادر و فرزندی شکل میگیرد. فیلم با نگاهی شاعرانه و انسانی، مفهوم «ایران واحد» را از دلِ جنگ و تفاوتهای قومی نشان میدهد و یکی از ماندگارترین آثار تاریخ سینمای ایران میسازد. فیلم قدیمی است، مربوط به 40 سال پیش. بازیگران لهجۀ شمالی (گیلَکی- مربوط به گیلان) دارند، اما آنقدر زیباست که نتوانستم از لیست حذف کنم.
🎞خانه دوست کجاست؟ (کارگردان: عباس کیارستمی، سال ساخت: ۱۳۶۵)
داستان پسربچهای در روستای شمال ایران است که دفتر مشق دوستش را اشتباهی برده و میخواهد آن را به او برگرداند. فیلم در ظاهر ساده است،اما با نگاهی شاعرانه به مسئولیتپذیریِ بچهها و دوستیِ آنها یکی از زیباترین فیلمهای شاعرانۀ ایرانی به حساب میآید. در این فیلم هم بازیگران لهجه دارند، اما احتمالاً میتوانید فیلم را با زیرنویس پیدا کنید.
👧 بچههای آسمان (مجید مجیدی، ۱۳۷۵)
ماجرای خواهر و برادری که فقط یک جفت کفش دارند و مجبورند آن را بین خود تقسیم کنند. داستانی ساده اما عمیق دربارۀ فقر، عِزَتنفس و عشق بین اعضای خانواده. وقتی این فیلم را دیدم، از شدتِ تاثیرگذاری اشکم درآمد (گریه کردم). از آن فیلمهایی است که هیچ وقت فراموشش نمیکنید.
🍒 طعم گیلاس (عباس کیارستمی، ۱۳۷۶)
روایت مردی که تصمیم دارد خودکشی کند و در جستوجوی کسی است که بعد از مرگش او را دفن کند. گفتوگوهای طولانی و سکوتهای معنادار. در ستایشِ زندگی. از معروفترین دیالوگهای آن: «آقا یه توت من رو نجات داد… حالا تو دَم صبح طلوع آفتاب رو نمیخوای ببینی؟ سرخ و زرد آفتاب رو؟ موقع غروب رو دیگه نمیخوای ببینی؟ نمیخوای این ستارهها رو ببینی؟ شب مهتاب… قرص کاملِ ماه رو دیگه نمیخوای ببینی؟ آب چشمهی خنک رو نمیخوای بخوری؟ دست و صورتِت رو با اون چشمه بشوری؟ از مزهی گیلاس میخوای بگذری؟ نگذر! من میگم… رفیقتم… نگذر!»
🍲 مهمان مامان (داریوش مهرجویی، ۱۳۸۲)
روایت ساده و گرمِ یک روز از زندگی خانوادهای فقیر است که ناگهان مهمانهای ناخواندهای برای شام دارند. با کمک همسایهها، همه دستبهدست هم میدهند تا سفرهای آبرومند بچینند. فیلم تصویری پرمحبت از همدلی و مهربانیِ مردم طبقهی پایینِ جامعه را نشان میدهد و یکی از محبوبترین آثار اجتماعیِ ایران محسوب میشود. با اینکه این فیلم مربوط به 22 سال پیش است، اما هنوز هر بار که تلویزیون آن را نشان میدهد، ما مینشینیم و میبینیم. از بس دوستداشتنی است.
🎵 سنتوری (داریوش مهرجویی، ۱۳۸۵)
علی، نوازندهی بااستعداد سنتور است که میان عشق، موسیقی و فشارهای اجتماعی گرفتار میشود و به تدریج بهسمت اعتیاد میرود. فیلم روایتی پرشور از سُقوط و رَستگاریِ دوبارۀ یک هنرمند است.
🎭 دربارۀ الی (اصغر فرهادی، ۱۳۸۷)
گروهی از دوستانِ طبقۀ متوسط تهرانی برای تفریح آخر هفته به شمالِ ایران سفر میکنند. «درباۀ الی» با ریتمی پُرکِشش، بازیهای طبیعی و گفتوگوهای واقعی، روابط انسانی را بررسی میکند. این فیلم نخستین اثر اصغر فرهادی بود که در سطح جهانی دِرَخشید. یکبار یکی از شاگردانم به من گفت: اولین باری که احساس کردم لازم است فارسی یاد بگیرم، وقتی بود که این فیلم را دیدم. او حالا مثلِ بُلبُل فارسی حرف میزند!
⚖️ جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی، ۱۳۸۹)
روایت فروپاشی (طلاق - جدا شدن) یک خانوادۀ طبقۀ متوسط در تهران. فیلم به خاطر اینکه واقعیتهایِ جامعۀ ایرانی و پیچیدگیِ اخلاقیِ شخصیتها را بهخوبی و صادقانه نشان داد، بسیار معروف شد و اسکارِ بهترین فیلمِ خارجیزبان را گرفت.
💃 جهان با من بِرَقص (سروش صحت، ۱۳۹۷)
فیلمی پر از صمیمیت دربارۀ جمعی از دوستان که برای خداحافظی با یکی از آنها که بیمار است، دور هم جمع میشوند. در عینِ تلخی، پر از لحظههای شاد و امیدبخش است. پیام فیلم لذت بردن از زندگی در لحظه است.

به نظرتان جای چه فیلمی در این لیست خالی است؟ چه فیلمی را از قلم انداختهام؟