وقتی شروع به یادگیری زبان به صورت خودآموز کردم برای خودم هدفهای عجیب و غریبی تعیین میکردم که بعد از چند روز به جای اینکه بهم انگیزه بدن بیشتر باعث ناامیدی و دلزدگی میشدن چون واقعا رسیدن به اون تارگتها کار خیلی سختی بود. برای همین به جای اینکه اعصاب خودم رو خورد کنم و هر روز از این حسی که باز هم نمیتونی دور بشم رفتم سراغ اینکه جنس اهدافم رو تغییر بدم. تو این مقاله دوست دارم سه نکته کاربردی رو در تعیین اهداف به همراه روش رسیدن بهشون در یادگیری خودخوان زبان رو با شما به اشتراک بگذارم.روشی که باعث شد بدون کلاس زبان و صحبت با هیچکس در عرض یکسال به سطح B2 اسپانیایی برسم.
1. به جای تعیین تارگت روزانه، روی استمرار تارگت بذارید.
وقتی از معلمهای زبان میپرسی که چطور میتونم به سطح زبانی خوبی برسم اکثرشون از تخصیص یک زمان روزانه حداقل نیم ساعته حرف میزنن. پیامی که در این حرف مخفی هست اینه که این نیم ساعت نیم ساعتهاست که ارزش داره و اگر امروز نتونستی این زمان رو اختصاص بدی فردا جبران کن. اما چیزی که واقعیت داره اینه که اگر یک روز این مسیر بشکنه احتمال اینکه هر روز همین اتفاق رخ بده بیشتر و بیشتر هست. پس به جای اینکه روی میزان زمانی که هر روز میخواهید برای یادگیری اختصاص بدید روی استمرار خودتون تارگت بذارید. مثلاً تعیین کنید که به مدت سی روز هر روز تحت هر شرایطی حداقل 15 دقیقه رو صرف یادگیری میکنید.
2. در تعیین اهداف موضوعی، به جای روز روی زمان بلندتری تمرکز کنید.
تصور خیلیها این هست که اگر روزی N واژه یاد بگیرند یا X درس یا صفحه از یک کتاب رو اگر هر روز بخونن میتونن به سطح عمیقی از زبان برسند. واقعیت اینه که اگر تمرکز روی یادگیری تعداد خاصی از واژگان در روز باشه اونوقت کیفیت کار فدای زدن تارگت میشه و اگر هم نشه از نزده شدن تارگت حس بدی در مسیر خودآموزی به انسان دست میده که در استمرار این مسیر خلل جدی وارد میکنه. برای همین به جای اینکه به زبان به صورت جزیرههای نامرتبط شامل واژگان، گرامر، ریدینگ، لیسنینگ و اسپیکینگ نگاه کنیم بهتر اینه که در یک بازه زمانی مشخصی چون یک هفته، تمام مهارتهای اشاره شده رو در یک موضوع مشخص تقویت کنیم.
3. تنوع فعالیت و یادگیری را برای خودتان مهیا کنید.
قبل از اینکه برای زمانتان و موضوعات و مهارتهایتان تارگت بگذارید بایستی یک گستره جذابی از فعالیتها را برای خودتان فراهم کنید. اگر قرار باشد که برای یادگیری یک مهارت - به طور مثال واژگان - مدام به سراغ یک منبع بروید بعد از مدتی خسته میشوید و دیگر تمایلی به یادگیری بیشتر واژگان نشان نخواهید داد. یا اگر برای یادگیری همین مهارت فقط از یک جنس فعالیت - مثلاً نوشتن واژههای تازه در دفتر مربوطه - استفاده کنید باز هم بعد از مدتی دچار کرختی خواهید شد. پس به این فکر کنید که برای یادگیری و عمق بخشیدن به مطلبی که در حال یادگیری هستید چه روشی را میتوانید به کار ببرید که هم برایتان جذابتر باشید و هم اینکه در شرایط زمانی و مکانی متفاوت قابل استفاده باشد.