علی سالمی
علی سالمی
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

طرح صیانت از فضای مجازی را متوقف کنید

گفت احوالت چطور است/ گفتمش عالیست/ مثل حال گل/ حال گل در چنگ چنگیز مغول!


به عنوان کسی که سالیانی است در میان استارت‌آپ‌های ایرانی زندگی می‌کند و صبح تا شبش را به خواندن گزارش‌های رشد و توسعه کسب‌وکارشان می‌گذراند، هنگامی که به طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی» نگاه می‌کنم چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم.

کار من تحلیل کسب‌وکار است و علیرغم فقر گزارش‌های معتبر تحلیل بازار، همواره بایستی در سطح کلان به این صنعت اشراف داشته باشم. برای نوشتن این سطور ابتدا تلاش کردم همچون همیشه در میان منابع گشتی بزنم و با عدد و رقم حرف بزنم، اما احساس کردم چنان حادثه مهیب است که انگار در روز روشن به‌دنبال چراغ می‌گردم. در ثانی نمی‌خواهم متن را پیچیده کنم و لذا به زبان ساده سخن می‌گویم.

این طرح از جنبه‌های مختلف آینده «ایران» و «ایرانیان» را تهدید می‌کند. صد البته من نمی‌دانم این طرح تا کجا قرار است پیش برود، کدام بندهایش تصویب می‌شود و در مقام اجرا چقدر به آن وفادار خواهند بود، اما آن چیزی که در مقابل چشمانم قرار دارد اگر تصویب و اجرا شود، چونان حمله مغول به سرزمینم خواهد بود.

آسیب دامن همه را خواهد گرفت

اگر جایی دیدید نوشته‌اند مگر چند نفر در استارت‌آپ‌ها یا «کسب‌وکارهای اینترنتی» مشغول به کارند یا گردش مالی آن‌ها چقدر است بدانید طرف مقابل یا مغرض است و یا هیچ درکی از کسب‌وکار و اثرات زنجیره‌ای اقتصاد بنگاه‌ها ندارد. بگذارید مثالی بزنم.

در یک بازارگاه آنلاین خدمات (سایت‌هایی که از آن‌ها نقاش و نظافت‌چی و در و پنجره ساز پیدا می‌کنیم) می‌توان گفت حدودا ۵۰ نفر افراد تحصیل‌کرده و متخصص صنعت استارت‌آپی مشغول به کار هستند. درآمد شرکت هم شاید حدوداً ۱ میلیارد تومان در ماه باشد. می‌دانید همین پلتفرم چه مقدار در اقتصاد نقش دارد؟ ۲۰ تا ۵۰ میلیارد تومان درآمد ماهانه نیروهای خدماتی است که بر روی همین پلتفرم در حال مبادله خدمت هستند. می دانید زندگی چند نفر متخصص وابسته به این پلتفرم است؟ از اندازه ۱۰ هزار نفر. یک مرحله بیش‌تر جلو برویم. یک تعمیرکار مبل که روی این پلتفرم یک پروژه ۲ میلیون تومانی گرفته است، شاید تا سه چهار برابر این مبلغ نیاز به مواد اولیه داشته باشد و باید ببینیم چند نفر دیگر در ادامه این مسیر ارتزاق می‌کنند. این همان اثرات زنجیره‌ای است که می‌تواند اختلال در یک شرکت کوچک که در مبداء یک زنجیره نشسته است را متصل به انبوهی از کسب‌وکارها کند.

از این نوع پلتفرم‌ها در ایران ده‌ها مورد فعال هستند. با در نظر گرفتن پلتفرم‌هایی نظیر دیوار و شیپور و سایت‌های شخصی و صفحات فعال در شبکه‌های مجازی، روی هم رفته اندازه بازار آنلاین خدمات خانگی در ایران امروز را می‌توان ۱ میلیارد دلار تخمین زد. اندکی کمتر از ارزش کل سهام شرکت سایپا. یا تقریبا معادل سه ماه یارانه نقدی ایرانیان. مهمتر از آن سرعت رشد خیره‌‌کننده این بازار است که انتظار داریم با رشد حقیقی (نه اسمی) سالانه ۴۰-۵۰ درصدی همراه باشد. این بازار متعلق به اقشار با درآمد زیر متوسط کشور است و هرگونه توقف یا خللی در این رشد یعنی مواجهه با آسیب‌پذیرترین قشر جامعه.

صنعتی به بزرگی صادرات نفت کشور، البته بسیار پراکنده و آسیب‌پذیر

برای آن که دنیای آنلاین را کلان‌تر ببینیم کافی است تنها به گزارش سال ۹۹ «مرکز توسعه تجارت الکترونیکی» سری بزنیم که ارزش معاملات تجارت الکترونیکی سال گذشته را ۱،۰۹۷ هزار میلیارد تومان برآورد کرده است. یعنی به قیمت روز دلار، ۴۳ میلیارد دلار. برای این که بزرگی این عدد را هم بهتر درک کنیم، این عدد تنها اندکی کمتر از متوسط ارزش سالیانه صادرات نفت ایران در حد فاصل سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۹، یعنی ۴۸ میلیارد دلار است. بگذارید فقط یک آمار دیگر بدهم. طبق همین گزارش ۷۸٪ از این بازار عظیم از طریق شبکه‌های اجتماعی، کالا یا خدمات خود را به مشتریان ارائه می‌کنند. این آمار نشان می‌دهد چقدر این صنعت خرد است و پراکنده و البته آسیب‌پذیر.

نگاهی بیاندازید به انبوه پیک‌هایی که در سطح شهر مشغول جابجایی کالاهایی هستند که در پلتفرم‌های بزرگی چون دیجی‌کالا و اسنپ، تا هزاران صفحه اینستاگرامی و فروشگاه‌های کوچک آنلاین به فروش می‌رسد تا بفهمید این طرح تا کجای جامعه را نشانه گرفته است. تک‌تک فروشگاه‌های کوچک و خانگی که در اقصی‌نقاط کشور به فروش صنایع دستی یا محصولات کشاورزی خود روی شبکه‌های مجازی مشغولند با این طرح، آخرین راهی که برای حفظ اقتصاد خانوار خود در این وانفسای اقتصاد بحران‌زده کشور شناخته‌اند را در معرض خطر نابودی خواهند دید.

چرا مطمئنم این طرح ویرانگر است؟

اکنون بگذارید به زبان ساده‌تر بگویم چرا این طرح می‌تواند چنین اثر شومی داشته باشد. آری، در هیچ کجای طرح ننوشته‌اند استارت‌آپ‌ها را از فعالیت منع می‌کنند. اما اکنون توضیح می‌دهم چرا همه چیز نابود خواهد شد.

1. این کسب‌وکارهای نوپا، ذاتا در سال‌های آغازین ضررده هستند و یا سود حاصله را مجبورند مجددا سرمایه‌گذاری کنند و در نتیجه از منظر اقتصادی توجیه‌پذیر نیستند. اکثر کسب‌وکارهای بزرگی که می‌شناسید در همین وضعیت قرار دارند. سرمایه‌گذاران اما چون می‌دانند پس از گذار از دوره سرمایه‌گذاری طولانی، سوددهی سرشاری انتظارشان را می‌کشد این وضعیت را تحمل می‌کنند. هنگامی که با چنین طرح‌هایی، آینده صنعت را غبارآلوده‌تر از آن چیزی کنیم که به صورت طبیعی هست، سرمایه‌ها را چنان فراری می‌دهیم که کل قطار از حرکت می‌ایستد.

2. این کسب‌وکارها نیازمند بالاترین سطح از دانش و نوآوری هستند. به هیچ وجه تصور نکنید چیزی است که می‌شود با نگاه از روی دست همسایه ساخت. همین دیروز ترسی که این مصوبه به درستی بر جان فعالین این حوزه انداخت چنان موج مهاجرتی ایجاد کرد که در کمال ناباوری امروز توییتی را داشتم می‌خواندم که چگونگی مهاجرت به بولیوی را شرح می‌داد.

3. یک سرویس آنلاین موفق، به ده‌ها خرده سرویس نیاز دارد که باید بتواند در بین انواع ارائه‌دهندگان بین‌المللی مناسب‌ترینش را انتخاب کند. فراهم کردن این سرویس‌ها نظیر ابزارهای زیرساخت داده، هوش مصنوعی، تبلیغات در موتورهای جستجو و ... چیزی نیست که اساسا قابل جایگزینی با سرویس‌های داخلی باشد. روی کاغذ دانشِ همه‌چیز شاید قابل دسترس باشد (که نیست) اما در عالم واقع این سرویس‌های پایه دست‌یافتنی نیستند که اگر بودند دو دهه تلاش برای ساخت توهماتی چون «موتور جستجوی ملی» با شکست مفتضحانه مواجه نشده بود. همین دست‌کاری‌های یکی دو سال اخیر که باعث کندی شدید در سرویس‌های بین‌المللی شده (چه ناشی از تحریم‌های خارجی و چه ناشی از سیستم‌های چند لایه امنیت اطلاعات داخلی) به شدت هزینه تولید را بالا و بهره‌وری را پایین آورده است. خلاصه کلام ایجاد هر گونه خلل جدید در ابزارهای پایه، اثرات مهلکی بر پیکره نیمه‌جان کسب‌وکارهای آنلاین داخلی خواهد داشت.

4. علاوه بر دلایل فنی، یک ریشه شکست پروژه‌های ملی نبود اعتماد کاربران ایرانی به حفظ حریم شخصی خود در محصولاتی (اپلیکیشن‌هایی) است که داخل ایران ساخته و مدیریت می‌شوند. ساختن یک پیام‌رسان چنان که دیده‌ایم علیرغم پایین‌ و بالاهایی که داشت در ایران ممکن بود و نسخه‌های فراوانی هم ساخته شد. اما رمز جا نیفتادن آن‌ها را در ایرادات فنی ریز یا درشت آنان نجویید. کاربر ایرانی با توجه به ذهنیت خود نمی‌تواند به این اپلیکیشن‌ها اعتماد کند و از آن‌ها استفاده نمی‌کند. و کیست که نداند موفقیت هر اپلیکیشنی در گرو استفاده کاربران از آن است وگرنه برج‌های پر رنگ و لعاب اگر خالی از سکنه باشند چه فایده؟

ادامه دادن این لیست مثنوی هفتاد من است. اینجا می‌توانید نقد تخصصی طرح را بخوانید. اما خلاصه بگویم در زمانه‌ای که در هفتاد گوشه جهان سفره پهن کرده‌اند که کارآفرینان را جذب کرده و شهروند خود کنند، (کارآفرینانی که عصاره سیستم آموزشی و توسعه فردی این سرزمین هستند و ارزش هر کدام از یک چاه نفت بیش‌تر است) این طرح و نظایر آن از نگاه من خائنانه‌ترین کار در حق سرزمینی است که نیاکان ما با چنگ و دندان حفظ کرده‌اند.


من نیشابوری‌ام. در حمله مغول گویند تا سگ و گربه را در نیشابور کشتند و آب بستند به شهر و ایستادند تا جو سبز شود. اگر این طرح را مغولیان می‌نوشتند حرفی نبود اما دریغ که هموطنانم کمر به ویرانی سرزمینم بسته‌اند.

پی‌نوشت: من فعال حوزه کسب‌وکارم. اما نمی‌توانم این دو خط را به عنوان یک شهروند ننویسم. اگر نویسندگان این طرح دغدغه امنیت ملی و حفظ نظام را داشته‌اند، باز هم بگویم در راستان همان اهداف هم این طرح ویران‌گر است.

● اولا شهروندان ایران سال‌هاست که گفتگو بر سر دردهای خود را در همین فضاهای مجازی دنبال کرده‌اند. اگر این محیط را از آنان بگیرید فکر نکنید امنیت ساخته‌اید. خشم‌ها را انبان می‌کنید و وای از روزی که انبان پر شود.

● ثانیا علیرغم همه بی‌تدبیری‌ها و نشنیدن‌ها، باز هم همین اندک فضای گفتگو جریان بازخورد را ولو اندک حفظ کرده است و می‌شود زیاد نمونه آورد که منجر به توقف روندی اشتباه شده است. با قطع این جریان بسیار باریک بازخورد، چرخه خطا و اشتباه را به آخرین مرحله خود خواهید رسانید و دیگر زبانم از توضیح ویرانگری این آخری قاصر است.

مرداد داغ ۱۴۰۰، تهران

طرح صیانت از فضای مجازیاستارت‌آپکسب‌وکارهای کوچکشبکه‌های اجتماعیاقتصاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید