ویرگول
ورودثبت نام
حسین طالقانی
حسین طالقانی
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

در جستجوی جوهر (۴)

پس از تغییر نگرش به هوش و استعداد، کنار گذاشتن باورهای غلط درباره‌ی خلاقیت و یافتن گروه هم‌دل و همراه آماده شدیم تا وارد مسیر یافتن جوهر بشویم. اما به نظر نمی‌رسد تهیه‌ی این ابزارها کار سخت و دشواری باشد. پس چرا بسیاری جوهر خود را پیدا نمی‌کنند؟ کن رابینسون اینطور توضیح می‌دهد:‌

پاداش یافتن عنصر وجودی قابل ملاحظه است، اما رسیدن به این پاداش مستلزم غلبه بر مشکلات و مخالفت‌های جدی است. در جستجوی جوهر، سه نوع مانع وجود دارد: شخصی (درونی)، اجتماعی و فرهنگی


موانع شخصی

یکی از دلایلی که مردم جوهر خود را نمی‌یابند این است که اغلب -از چند جنبه- تصور ناقصی از ظرفیتهای واقعی خود دارند:

  • محدودیت اول: فهم ما از دامنه‌ی توانایی‌هایمان است
  • محدودیت دوم: نفهمیدن ارتباط این توانایی‌ها با هم (همچون یک کل)
  • محدودیت سوم: ادراک ما از توانایی بالقوه‌مان برای رشد و تغییر.

مسئله‌ی دیگر این است که برخی نقص جسمانی دارند، و بیش‌تر از با آن طرز نگاه خود و دیگران به این نقص مواجه هستند. برای غلبه بر موانع جسمی و روحی، باید بر منبع عظیمی از خودباوری و اراده متکی بود. بدون این عزم، حتی فردی با بدن سالم هم به جایی نمی‌رسد.

برای یافتن عنصر وجودی، اغلب مردم باید بر موانعی چون ترس درونی و شک به خود فائق آیند.


موانع اجتماعی

بایدها و نبایدهای اطرافیان می‌تواند به عنوان مشوق نقش مثبتی داشته باشد یا برعکس! البته ممکن است دیگران به صورت علنی ممانعت نکنند و شما در توافقی ضمنی در شبکه‌ای از تارهای پنهان گرفتار شده باشید.

انجام کاری که می‌گویند «به صلاح است»، به ندرت وقتی که در ظرفیت واقعی خود قرار نگرفته‌اید اصلا به صلاح شماست. اما تصمیم به در پیش گرفتن راه ساده‌تر یا مسیری که مقاومت کمتری را در بر دارد -به خصوص وقتی که خودمان هم یقین به راهی نداریم- به نظر اجتناب ناپذیر می‌نماید.

گاهی اوقات عزیزان شما با تمام وجود فکر می‌کنند مسیری که انتخاب کرده‌اید ضرری جبران ناپذیر است که دارید به زندگی‌تان می‌زنید. این چیزی بود که در مورد پائلو کوئیلو رخ داد. والدین اون بارها او را به بیمارستان روانی بردند و تحت درمان شک برقی قرار دادند؛ به این علت که به عنوان یک نوجوان، علاقه‌ی شدیدی به نویسندگی نشان می‌داد و پدرش باور داشت که این کار اتلاف عمر است.

ما اغلب انتخاب‌مان بر اساس احراز هویت خارج از محیط خانواده است. پس فشاری که برای سازگاری از جانب دوست و گروه به ما وارد می‌شود بسیار سنگین است. قدرت گروه این است که علایق اعضاء را اعتبار می‌بخشد و خطر نظر جمع این است که نظرات فردی را محو می‌کند. شکستن قواعد مورد قبول گروه، به طرد شدن از طرف گروه منجر می‌شود. در حالت افراطی، فرد جنان در گروه ذوب شده است که نمی‌تواند ارزیابی واقعی از گونه‌ای دیگر از رفتار داشته باشد. (= باور به اینکه «حق با گروه است»)

«یافتن جوهر» یعنی فرد خودش را پیدا کند؛ و این با داشتن رفتاری یکسان با گروه شدنی نیست. البته غلبه بر قضاوت مردم، راحت‌تر از غلبه بر قضاوت خودمان از خودمان است.


موانع فرهنگی

فرهنگ، سیستمی از مجوز‌هاست. فرهنگ‌ها یک «دفترچه راهنمای بقا»ی نانوشته برای موفقیت دارند که دسترنج نسل‌هایی است که خود را با آب و هوای خاص آن فرهنگ تطبیق داده‌اند. فرهنگی که ما در آن بزرگ می‌شویم، فقط ارزش‌ها و بینش ما را نمی‌سازد؛ شکل ظاهر بدن و ساختار مغز را هم شکل می‌دهد. فرهنگ تا درون لایه‌های مغز نفوذ می‌کند. ما جهان را متأثر از فرهنگ‌مان نگاه می‌کنیم.

هر فرهنگی در کنار نقش کمک‌کننده در رشد، قید و بندهای خاص خود را نیز ایجاد می‌کند که می‌تواند مانع رسیدن به عنصر وجودی شود. به همین دلیل برخی مردم در یک فرهنگ به دنیا می‌آیند و در فرهنگی دیگر زندگی را به پایان می‌رسانند.


حالا باید با خود فکر کنیم: «برای یافتن جوهر خود چه قیمتی حاضریم بپردازیم؟»


ادامه دارد...



موفقیتجوهرelementفشار اجتماعی
سالک .[ ل ِ ] (ع ص ، اِ) مسافر و راه رونده. / a3dho3yn.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید