علیرضا بابایی
علیرضا بابایی
خواندن ۸ دقیقه·۷ سال پیش

چگونه بدون دانش فنی یک بنیانگذار موفق شویم

کلید موفقیت شور و اشتیاقِ شماست، نه قدرت کدنویسیتون



نگاه به تاریخچه تاسیس شرکت‌های بزرگ تکنولوژی مثل Google , Apple , Microsoft , IBM و Amazon میتونه افراد غیرفنی رو که میخوان بنیانگذار یه شرکت باشند دلسرد کنه. چون این شرکت‌ها همگی توسط افراد فنی تاسیس شدند.

شاید جالب باشه که بدونید جف بزوس (بنیانگذار آمازون) ۲ لیسانس در رشته‌های «مهندسی برق» و «علوم کامپیوتر» داره. بیل گیتس اولین برنامه کامپیوتری خودش رو در سن ۱۳ سالگی نوشت. از طرف دیگر هم لری پیج و سرگی برین (بنیانگذاران گوگل) هر فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد در مقطع دکترا هستند.

این افراد همگی آدم‌های فنی بودند و تونستند اولین نسخه محصولشون رو خودشون ساختند.

مهم‌ترین نکته این بود که اونها به کاری که می‌کردند باور داشتند؛ با مشکلاتی مواجه بودند و سعی می‌کردند آن‌ها را حل کنند.

و اگر شما اعتقاد داشته باشید این مشکل باید حل شود هیچ قدرتی در دنیا نمیتونه شما را در این مسیر متوقف کنه.


اما در مقایسه با اونها شما یک مشکل کوچیک دارد. اون هم اینه که شما تخصص فنی ندارید.

فرقی نداره که شما یک آشپز، گرافیست، معملم و حتی آتش نشان باشید. در هر صورت شما تخصص فنی ندارید. اما این مهم نیست. با این حال شما باز هم می‌تونید تغیرات بزرگی در دنیا ایجاد کنید.

- چطوری؟

- جوابش ساده است؛ با اثبات علاقه خود در ساخت یک محصول


نمونه‌های زیادی برای اثبات این حرف وجود دارن. به عنوان مثال مایکل دل (بنیانگذار Dell) و یا برین چسکی (بنیانگذار Airbnb) کسانی هستند که تونستند با‌ارزش‌ترین شرکت‌های تکنولوژی را بدون دانش فنی ایجاد کنند.



در عکس بالا رشته‌های دانشگاهی بنیان‌گذاران شرکت‌های بزرگ تکنولوژی را می‌تونید ببینید. همون طور که میبینید تعداد کسانی که غیرفنی بودن خیلی بیشتر از فنی‌هاست.


به نظر من استارتاپ‌ها ۲ دسته هستند: استارتاپ‌های تکنولوژی محور و استارتاپ‌های مبتنی بر وب

به عنوان مثال گوگل و فیسبوک که بر روی الگوریتم و ساختارهای پیچیده‌ای ایجاد شده‌اند نمونه‌ای از استارتاپ‌های تکنولوژی محور هستند. اما در سمت مقابل سایتی مثل علی بابا (منظور فروشگاه اینترنتی چینی علی بابا است) تشخیص داده که اینترنت میتونه فروشندگان و خریداران را در یک مقیاس خیلی بزرگ و با هزینه اندک به همدیگر متصل کند.

و به همین دلیل تصمیم گرفتن که اون سایت رو بسازن.

وقتی اونا تونستن پس شما هم میتونین


حرف آخر: شما ممکن است که یک راه حل تکنولوژی برای حل هر مشکل داشته باشید. اما تکنولوژی تنها چیزی که شما برای حل کردن مشکل نیاز دارید نیست.


بزارید با یک مثال توضیح بدم: وقتی که Jay-Z سرویس استریم موسیقی Tidal را راه انداخت اون علاوه بر اینکه مشکلی را برای حل کردن پیدا کرده بود. یک شبکه خوب از آدم‌ها را برای نفود بیشتر اپلیکیشنش داشت تا بتونه باعث موفقیت بشه




در ادامه می‌تونین یک راهنمای قدم به قدم برای کمک در ساختن محصولتون را بخونید.

۱- مشکلی که ارزش حل کردن داشته باشه را حل کنید.

مهمترین کار اینه که اول مشکلی که ارزش حل کردن داشته باشه را پیدا کنید (مشتری حاضر باشه براش پول بده) و بعد برید سراغ ساختن اون.

بهترین ایده‌های استارتاپ‌ها ۳ چیز مشترک دارن: ۱- چیزی هستن که بنیانگذارش بهش نیاز داره ۲- میتونه اون را بسازه ۳- چند نفر دیگه هم ارزش اون را درک می‌کنن "پل گراهام"


چیزی که در زندگیتون گم شده و بهش نیاز دارید را پیدا کنید و بسازید. استیو وزنیاک (بنیانگذار اپل) اولین بار برای خودش کامپیوتر ساخت. چه کسی اون زمان حدس میزد آدم‌های دیگه هم به این کامپیوتر نیاز داشته باشند؟

نکته خیلی مهم: فعلا به ایده‌های میلیارد دلاری فکر نکنید.


۲- بر روی مهارت‌های خودتون ۲ برابر حساب کنید.

به عنوان یک بنیانگذار غیرفنی مهم‌ترین شاخصه شما توانایی تجسم ایده‌های خلاقانه است.

برین چسکی، بنیانگذار Airbnb جمله‌ای داره که میگه: «به عنوان مدیرعامل من کاپیتان این کشتی هستم و ۲ وظیفه اساسی دارم: نگرانی از بابت هرچیزی که میتونه باعث غرق شدنمون بشه و بعد از اون تمرکز روی ۲ تا ۳ محدوده که من خیلی بهشون علاقه دارم.

۳ ناحیه‌ای که اون انتخاب کرده محصول، برند و فرهنگ هستند.


شما باید باور داشته باشید که می‌تونید سکان هدایت کشتی‌ را با مهارت‌هایی که در حال حاضر دارید و اونهایی که در ادامه کسب می‌کنید در دست بگیرید.


تعدادی از مهارت‌هایی که یک بنیانگذار غیرفنی باید داشته باشد
تعدادی از مهارت‌هایی که یک بنیانگذار غیرفنی باید داشته باشد


نقاط قوت خودتون را انتخاب کنید و هم‌زمان با اینکه بقیه را با مطالعه و شبکه‌سازی یاد می‌گیرید از آن‌ها برای رشد استارتاپتون استفاده کنید.




۳- شروع به طرح ریزی ایده خود کنید

شما نیاز به برقراری ارتباط بین ایده‌تون با هم بنیانگذار، برنامه نویس، کاربران و حتی سرمایه گذار دارید. بهترین راه برای شروع این مسیر به عنوان یک آدم غیرفنی شروع به کشیدن طرح محصول است. حتی بر روی یک تکه کاغذ.

اگر شما طرح محصولتون را بکشید (Sketch) راحت‌تر می‌تونید آن را به بقیه معرفی کنید.

برنامه‌های زیادی برای این کار هستند. مثلا میتونید از SketchAppResources ، UI Patterns و ProductHunt ایده بگیرید و اون را در نرم افزاری مثل فوتوشاپ طراحی کنید.

سرویس‌های دیگری هم هستند که به کمک اونها می‌تونید نسخه اولیه سایتتون را باهاشون بسازید.


رایان هوور، نسخه اولیه Product Hunt را وقتی توی یک کافه در سان فرانسیسکو نشسته بود توی ۲۰ دقیقه ساخت? او برای این کار از Linky dink که یک سرویس ساده اشتراک گذاری لینکه استفاده کرد.

به همین سادگی. بدون نیاز به هیچ برنامه نویسی




۴- استارتاپ = کسب و کار

اینفلوئنسرهای صنعت خودتون که با تجربه هستند و می‌تونید ازشون چیز یاد بگیرید را پیدا کنید و راضیشون کنید که از محصولتون استفاده کنند و به شما فیدبک بدند.

ازشون بخواین که مشکلاتی که در محصول متوجهش شدن رو بهتون بگن. همچنین در مورد اینکه چطوری کاربر جذب کنید و به درآمد برسید ازشون مشورت بگیرید..

نکته: صرف زمان با آدم‌های با تجربه می‌تونه باعث اجتناب از اشتباهات پیش پا افتاده بشه و هزاران دلار برای شما صرفه جویی کنه.

به عنوان مثال، ما در شرکتمون Indiez، با فردی آشنا شدیم که میخواست یک اپلیکیشنی طراحی کنه که مجبور بود ۱۰۰,۰۰۰ دلار برای ساختش هزینه کنه. اما بعد از فهمیدن نیازهاش ما به اون یه راه حل ساده پیشنهاد دادیم؛ به جای اون اپلیکیشن یک چت بات بسازه.

اون تونست ۱۰۰۰ مشتری اولش (کسانی که ازش خرید کردند) را بدون پرداخت اون هزینه سنگین به دست بیاره. مسیری که او طی کرد و از سر و کله زدن با یک شرکت برنامه نویسی و پرداخت ۱۰۰,۰۰۰ دلار به اونجا رسید واقعا براش بهترین اتفاق ممکن بود.



۵- مشخص کنید که چی می‌خواین بسازید

درک کردن و داکیومنت کردن نیازمندی‌های پروژه یک پروسه وقت‌گیر است. PRD یا همون داکیومنت نیازمندی‌های پروژه اسنادیه که ما به کمک اون اهداف پروژه، امکانات مختلفش، معیارهای تکمیل هر مرحله و همچنین ددلاین هر بخش را مشخص کنیم.

بهترین PRD که دیدم متعلق به Product Hunt است که به شکل فوق العاده‌ای داکیومنت شده و می‌تونید از تمپلیتش استفاده کنید تا برای خودتون یکیش رو بنویسین.


داکیومنت نیازمندی‌های پروژه سایت Product Hunt
داکیومنت نیازمندی‌های پروژه سایت Product Hunt


نکته خیلی مهم: بیخیال جزئیات فنی بشید، بعدا وقت کافی دارید تا به اونها برسید.




۶- حالا دیگه میدونید چی میخواین بسازید؛ پس برید بسازیدش

شما می‌تونید یک شریک فنی پیدا کنید، یا یک فریلنسر استخدام کنید، یا با یک شرکت نرم افزاری قرارداد ببندید. یا از طرح جدیدی که ما در Indiz ارائه میدیم استفاده کنید که همراه با توسعه محصول به شما مشاوره هم میدیم.


نکته مهم - مواظب کسانی حتی بدون اینکه نیازهاشون رو بگن مشتاقن با شما کار کنند باشید. اگه توسعه‌دهنده‌ای بعد از ۵ دقیقه تماس تلفنی تونست قیمت و مدت زمان دقیق انجام پروژه را بهتون بده مطمئن باشید که اون فرد باعث شکست شما خواهد شد.

نکته مهم ۲ - ۷۵درصد شکست پروژه‌ها ناشی از فرسودگی و خستگی تیمی است. مطمئن شوید که پروژه را به تکه‌های کوچکی که سریع‌تر قابل دسترس هستند تقسیم کرده‌اید.




۷- جلوتر از همه موارد قدم بردارید

بیکار نشینید و منتظر بمانید که تیم فنی توسعه را تمام کند تا بعد شما شروع به کار کنید.

از شریک فنی خود بخواهید که نسخه فعلی برنامه را برای شما بفرستد. هر هفته یک نسخه جدید از برنامه را بگیرید و با آن کار کنید و آن را تست کنید. در حال حاضر سرویس‌های زیادی وجود دارند که به کمک آن‌ها شما می‌توانید به به صورت همزمان با تیم فنی و تغیرات اخیر برنامه در ارتباط باشید.

نسخه آخر را برنامه را بر روی گوشی خود بگیرید و با آن کار کنید و امکاناتش را تست کنید. هیچ وقت تا آماده شدن نسخه بتا صبر نکنید. کار شما خیلی قبل‌تر از آن شروع شده است.

اگر شریک فنی یا دولوپری که می‌خواین استخدام کنید گفت تا تمام شدن نسخه بتا نمیتونه به شما دمویی نشون بده بدونید که بهترین کاری که در این لحظه می‌تونید بکنید اینه که ازش جدا بشید و باهاش کار نکنید.


نکته مهم - اگر شما این کار را انجام بدهید امکان دارد که در همان ابتدای کار متوجه مشکلات شوید و تیم فنی شروع به برطرف کردن آن‌ها بکند. به این ترتیب در زمان و همچنین هزینه تولید صرفه جویی می‌کنید.




۸- شروع به جذب کاربر کنید

با نوشتن در مدیوم، ویرگول و سایر شبکه‌های اجتماعی برای محصولتون شروع به برندینگ و جذب کاربر کنید. در مورد اهدافتون حرف بزنید. چیزهایی که در طول مدت کار روی محصولتون یاد گرفته‌اید را با آن‌ها به اشتراک بگذارید و در مورد اتفاقات جذابی که در ارتباط با محصولتان پیش آمده صحبت کنید.

با کاربرانی که ممکن است علاقمند به تست محصول شما باشند و فیدبک‌های واقعی به شما انتقال بدند رابطه برقرار کنید.

یک راه ساده، ساخت یک لندینگ پیج (با استفاده از ابزاری مثل Instapage ) است تا بتوانید اطلاعات آن‌ها را برای تست نسخه اولیه ذخیره کنید.


همچنین شما می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی تبلیغ کنید تا بتوانید لیست کوچکی برای بتا تست بدست آورید. علاوه بر این ثبت نام در سایتی مثل Betalist که دیتابیس استارتاپ‌هایی است که در آینده نزدیک شروع به کار می‌کنند هم میتونه خوب باشه.




۹ - زمان ارائه محصول

حالا محصول شما آماده شده و زمان تست آن است. بعد از تست‌های ابتدایی و شخصی با دوستانِ خیلی نزدیک، باید نسخه بتا محصول خود را منتشر کنید. یادتون باشه از قبل از انتشار رابطه خودتون با افرادی که می‌خواهند نسخه بتا شما را استفاده کنند تقویت کنید تا در این مدت بتوانید به بیشترین میزان ممکن با آن‌ها ارتباط برقرار کنید و بفهمید که چه قسمت‌هایی مشکل دارد و چه قسمت‌هایی درست ساخته شده.


حقله ساخت، اندازه گیری و یادگیری
حقله ساخت، اندازه گیری و یادگیری

از چرخه «ساخت، اندازه گیری و یادگیری» برای رسیدن به بازار محصول مناسب استفاده کنید.




حالا وقت اینه که به بیرون و دنیای واقعی بروید و قسمت جدیدی از بازی که آخرش مشخص نیست را شروع کنید.

اگر شما می‌خواهید که مشکلی را حل کنید. دیگه هیچ دلیل قانع کننده‌ای برای نتوانستن وجود نداره.




این مطلب ترجمه‌ای از مقاله How to become a successful non-tech founder بود.

https://hackernoon.com/8-steps-to-become-a-successful-non-tech-founder-3e69e5323f0
استارتاپبنیانگذارکسب و کارکارافرینی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید