گاهی همه ما در شرایطی بودیم که کلماتی به زبانمان جاری شده و یا جملات طولانی نوشته ایم که سرشار از احساس بوده و خودمان به خودمان گفته ایم آفرین ! عجب "شعری" گفتم.
شاید تعریف ساده و عمومی شعر همین جمله باشد، اما من در این نوشته قصد ندارم برای شما از تعاریفی که در کتابهای بی شمار درباره شعر و ادبیات نوشته شده است صحبت کنم و هدفم چیز دیگری است.
تعاریف آکادمیک متفاوتی از شعر در دنیای هنر وجود دارد و هر استادی از دریچه ی دید خود آن را تعریف نموده است. از فرمالیست های روس گرفته تا شاعران نو پرداز و بی قالب و نظریه خاص ادبی، این صیاد چنان در دام می افکند که حتی صید هم به او آفرین می گوید و تسلیم او می شود:
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد (حافظ)
و به حقیقت کسی مرغ وحشی عقل را جز عشق نمی تواند به دام بکشد و هیچ زبانی قادر به بیان آن احساس بیگانه جز با خلقت شعر نیست، که هم صید از آن لذت ببرد و هم صیاد.
در نوشته ای از استاد عزیزم "شفیعی کدکنی" شعر چنین تعریف می شد:
"شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است."
آیا "عاطفه" در نوشته من جریان دارد ؟
آیا "تخیل" در نوشته من مشهود است؟
آیا نوشته من دارای "زبانی آهنگین" است؟
حال "دل نوشته ای" که ما در قسمت اول این متن نوشتیم دارای این ویژگی های ابتدایی هست یا خیر؟ باید خودمان درباره این امر بررسی کنیم و نه ابتدا در محیط های مجازی آن را به اشتراک قرار دهیم و سپس مجموعه این شعرها را به اسم " دلنوشه و اشعار خانم فلان .." و یا شعر سپید آقای "بهمان" پخش کرده و ورقهای بی زبان را در تعداد " 200 و 500 و 1000 " نسخه چاپ کرده و بعد از مدتی هدیه دادن و خاک خوردن در کنج خانه ها و کتابخانه ها به فراموشی سپرده شود و تنها برای مان حس و حرف این بماند که مثلا من چهار مجموعه شعر به چاپ رسانده ام و با "فلان اساتید" هم عکس دارم و اگر باور نداری صفحه "اینیستای گرامم" را چک کن تا باور کنی!؟
برادر و خواهر عزیزم شعر هم مانند کوزه گری،نقاشی و مجسمه سازی دارای مبانی است و نوشته ما باید دارای شرایطی باشد که به مقام شعریت برسد، باید هزاران بیت شعر خواند و صدها مقاله ادبی مطالعه نمود و سپس در این دریای مواج دست به راندن زد، دریایی که در آن اخوان و شاملو در کناره های ساحل نشسته اند و مولانا و حافظ بر شانه های دیوان آن جولان می دهند.
پس پیش از چاپ کتاب خود حتما به خودمان شک کنیم و با یکی از دلسوزان حوزه نقد و یا ادبیات مشورت کنیم و سپس اقدام به چاپ کتاب و یا نشر آن به طریق دیگری نماییم.
علیرضا ابوالحسنی
نوشته شده در: 1400/09/04
برچسبها: شعر چیست, شعر کلاسیک ، #علیرضا_ابوالحسنی
http://alireza-abolhasany.blogfa.com/
منبع(https://quera.ir/college/land/college/8522/)