یکی از سخنرانیهای مسیحا برزگر را گوش میکردم. حین صحبت، از علاقهاش به ظرفشستن هم صحبت میکرد. متوجه شدم که خوشبختانه این علاقه مخصوص من نیست و گویا مردهای دیگری هم هستند که در هنگام ظرفشستن برای خودشان مشغول مکاشفه شوند.
راستش را بخواهید من از مردانی هستم که به جاروکردن (البته با جاروبرقی) و ظرفشستن علاقهی زیادی دارم. حین نظافت خانه و شستشوی ظروف، گویا روح و فکر خودم هم از افکار منفی تخلیه میشود.
آنقدر بر این کار اصرار کردهام که حتی اقوام سنتی که در ذهنشان جاروکردن یا ظرفشستن را وظیفهای زنانه میدانستند، الان دستکم پذیرفتهاند که با من کاری نداشته باشند. یکی از بانوان سالمند اقوام که آن اوائل خیلی ناراحت میشد که گاهی ظرفهایش را میشویم یا خانهاش را جارو میزنم الان با این واقعیت کنار آمده و دست کم ناراحت نمیشود که «باعث زحمت یک مرد» شده است.
باور کنید تغییر فرهنگ از همین رفتارهای هنجارشکن کوچک آغاز میشود. همینکه این ذهنیت شکسته شود که مرد باید حتما فلان کار را بکند و زن حتما فلان کار را، پیشرفت بزرگی است. بهویژه در فضای سنتی و این تبلیغات تلویزیونی که یکسره زنان را در حال رختشویی و ظرفشویی نمایش میدهند.
تا دو سال پیش حین ظرفشستن مروری بر بایگانی موسیقی ذهنم میکردم و یکدفعه میدیدم که از نواختن چهار فصل ویوالدی و باران عشق چشمآذر که بیکلام هستند رسیدهام به یک کار سنتی داخلی یا حتی پاپ و راک خارجی.
در دو سال اخیر به جای آوازخواندن، آن دوست فروتن را که قبلا صحبتش را کرده بودم، یعنی هدست گوشی موبایلم را به گوش میگذارم و همین زمان کوتاه شستشو را هم صرف شنیدن صوتهای مثبت آموزشی میکنم. گمان میکنم طی سال ۹۷ در حین رانندگی، پیادهروی و ظرفشستن دستکم سیصد ساعت صوت مفید گوش کرده باشم.
ظرفشستن میتواند برکات جانبی دیگری هم داشته باشد مثلا پاییز سال گذشته که به دیدار دوست خوبم محمدعلی در روستای آهکلان رفته بودم، درخواست کردم که ظرفهای ناهار را بشویم و از آنجا که محمدعلی و همسر ارجمندشان فوقالعاده بیتکلف هستند خیلی راحت با این درخواست موافقت کردند. من هم حلقهام را درآوردم که حین ظرفشستن آسیب نبیند و آن حلقه جا ماند. نشان به آن نشانی که محمدعلی حلقه را پس نفرستاده تا ما مجبور شویم حتما دوباره به منزل باصفای آنها در آهکلان سر بزنیم.
نظر شما درباره تقسیمبندی امور خانه به زنانه و مردانه چیست؟