⚘ ??? ⚘
هلاکوخان مغول بعد از فتح بغداد
و استقرار در کاخ سی و هفتمین خلیفه عباسی المستعصم بالله
و منقرض نمودن حدود ۵۰۰ سال حکمرانی عباسیان در بغداد رو به خلیفه عباسی کرده و گفت:
در هر اتاق از این قصر، ده کنیزک نازک بدن خزیدهاند،
مگر تو در یک لحظه چند زن میتوانی اختیار کنی؟
در مطبخت چندین خوالیگر (آشپز)، چندین طعام میپزند؟
مگر تو چندطعام با هم میتونی بخوری؟
از این سقفهای بلند و دیوارهای محکم
و سراپردههای مخملین چه حاصل؟
و در تمام بلاد مسلمین به من گفته اند
که خلیفه مسلمین ظاهراً مسلمان است
ولی باطناً شیطان است و به رعیتش بسیار ظلم میکند!!
من، هلاکو خان، سردار مغول از همان غذایی میخورم
که سپاهیانم میخورند
و بر همان اسب مینشینم که سربازانم مینشینند
و بر همان زمین میخوابم که سربازانم میخوابند.
و رو کرد به حضار دربار بغداد و گفت:
شما که بسیاریتان عالمان دین هستید و مردان خدا، به این سردار مغول بگویید که:
حکمران ظالم مسلمان را دوستتر میدارید
یا حاکم کافری که به عدل حکومت کند؟!
مجلس ساکت شد در سرتاسر صحن مستنصریه کسی سخن نمیگفت!
هلاکو پرسشی بسیار مهم پرسیده بود!
به راستی کدام یک از این دو، به مردمان نفع بیشتری میرساند؟!
حکمرانی که دم از دین میزند اما بساط ظلم میگستراند و اسباب جور فراهم میکند؟
یا حاکمی که کافر است اما بر مردمان به عدالت و برابری حکم میکند؟!
مجلس همچنان ساکت بود!
پیری از میانه صحن به پا خاست و گفت: ای سردار فاتح مغول، پاسخ پرسش خود را از من بشنو، ما مسلمانان بغداد و کل مملکت اسلامی حکمرانی حکمران عادل کافر را بر حکمرانی مسلمان ظالم
ترجیح میدهیم!
چون کفر حاکم عادل به خودش برمیگردد و عدل او به مردم و جامعهاش!
و دین حاکم ظالم به خودش برمیگردد ولی ظلم و جورش به مردم و جامعه!
و اگر این نبود، تو امروز به سادگی بر دارالخلافه مسلمین دست نمییافتی!
چون ما بخاطر ظلم و جورش در مقابل تو هلاکوی مغول حمایتش نکردیم و اکنون اسیر تو شد!
بر ما حکمران کافری بگمار که به عدالت حکم براند،
ما دیگر از حکومتی که به نام اسلام بر مسلمین ظلم کند، خستهایم.
و هلاکو دستور داد خلیفه مسلمین را نمد پیچ کردند آنقدر مشت و لگد کوب کردن تا به قتل رسید و هیچ امداد غیبی هم شامل جانشین خود خوانده پیغمبر نشد وبه قتل رسید.
تا درس عبرتی در تاریخ شود.
که مردم در تاریخ انتخاب حکمران کافر عادل را بر حکمران ظاهراً مسلمان ظالم
ترجیح دادند!