با اینکه شخصاً با رویکردها و محتوای ساسی مخالفم، اما نمیتونم استراتژی مارکتینگ این بشر رو تحسین نکنم. ساسی یه نمونه بارز از کسیه که با درک عمیق از روانشناسی مخاطب و استفاده هوشمندانه از ابزارهای دیجیتال، تونسته یه فرمول تکرارشونده ولی فوقالعاده مؤثر رو پیاده کنه.
او از یه الگوی مشخص پیروی میکنه که همیشه جواب میده، و این نشوندهنده تسلطش رو رفتار بازار و نیازهای مخاطبشه. اولین چیزی که تو کار ساسی جلب توجه میکنه، استفاده از تیزینگ و جنجاله. مثلاً تو «مارمولک»، با آهنگ «توبه» یه فضای گمراهکننده ساخت و بعد با یه پلات توییست، مخاطب رو به سمت کار اصلی هدایت کرد. این ترفند، که قبلاً تو «تهران توکیو» با حضور الکسیس تگزاس یا تو «جنتلمن» با پخش تو مدارس دیده بودیم، یه روش کلاسیک هایپسازیه که هزینه کمی داره و Engagement بالایی میسازه. ساسی میدونه که تو عصر شبکههای اجتماعی، جنجال و کنجکاوی بهترین سوخت برای وایرال شدنه.
دومین نقطه قوتش، شناخت دقیق مخاطبشه. اون میدونه که بازار هدفش نوجوونها و جوونهای هستند که به دنبال هیجان، طنز و یه جور فرار از واقعیتن. به همین خاطر، محتوای ساده، ریتمیک و قابل بهخاطرسپاری تولید میکنه که به سرعت تو ذهن میشینه و تو پلتفرمهایی مثل تیکتاک و اینستاگرام پخش میشه. این همون اصل "Sticky Content" تو مارکتینگه که باعث میشه مخاطب خودش به سفیر برندش تبدیل بشه.
سومین نکته، زمانبندی هوشمندانهست. ساسی معمولاً آهنگهاش رو تو بازههایی مثل آخر سال یا قبل تعطیلات منتشر میکنه (مثل «تهران توکیو» تو اسفند سال گذشته یا «مارمولک» تو همین چند روزاخیر). این انتخاب نشون میده که اون از نظر استراتژیک میدونه کی مردم آمادگی بیشتری برای مصرف محتوای سرگرمکننده دارن.
با همه اینا، چیزی که واقعاً قابل تحسینه، توانایی ساسی تو اجرای یه کمپین Low-Cost High-Impact هست. اون بدون نیاز به بودجههای کلان تبلیغاتی، با یه تیم جمعوجور و یه ایده خلاق، موج بزرگی راه میندازه. مثلاً تو «مارمولک»، فقط با چندتا ریلز کوتاه و یه ترفند تیزینگ، تونست بحث رو تو توییتر و بقیه پلتفرمها داغ کنه. این کار نشوندهنده قدرت تحلیل داده و مدیریت فضای مجازیشه.
البته این استراتژیها بدون ضعف نیستن. وابستگی بیش از حد به جنجال ممکنه یه روز مخاطب رو خسته کنه یا اعتبار بلندمدتش رو به خطر بندازه. ضمن اینکه محتوای جنجالی مثل «مارمولک» با برچسب «+۲۱»، ریسکهای اخلاقی و قانونی رو هم بالا میبره. ولی تا الان، ساسی تونسته با نوآوری تو هر پروژه (مثل انتخاب اسم عجیب، همکاری با چهرههای بحثبرانگیز یا بازی با تابوها) این فرمول رو تازه نگه داره. در کل، از دید مارکتینگ، ساسی یه نابغهست که با حداقلها، حداکثر نتیجه رو میگیره.
مخالف رویکردشم، ولی نمیشه انکار کرد که اون بازار رو مثل موم تو دستش گرفته و هر بار با یه شگرد ساده، همه رو به خط میکنه. این سطح از تسلط و خلاقیت تو اجرای استراتژی، واقعاً ستودنیه.