:: دانشجوی دکترای سیاستگذاری علموفناوری:: پژوهشگر سیاستگذاری و تحول دیجیتال::
چرا انقلاب می شود؟
خلاصه: در این نوشته می کوشم با وامگیری از یک مدل رایج در توصیف گذارهای فناورانه، مکانیسم ایجاد انقلابهای سیاسی- اجتماعی را تبیین کرده و راهی برای مواجهه مناسب با آن پیشنهاد کنم.
سهمیهبندی بنزین در هفته پایانی آبان 98 و اعتراضات فراگیر پس از آن در سراسر کشور، ماجرای اعتراضات دی 96، و نیز بحرانهای کهنه دیگر مانند کمبود آب در فلات مرکزی ایران و اعتراضات کارگری، بار دیگر سؤالهای متعددی را مطرح کرده است: چرا جامعه ایران به قول یک جامعهشناس (1)، وارد «فاز جنبشی» و تنشهای اجتماعی و سیاسی متعاقب آن شده است؟ به راستی چه هنگام یک جامعه آماده تنش و اعتراض می شود؟ ریشههای شکل گیری تغییرات بنیادین اجتماعی و سیاسی یا آنچه به «انقلاب» معروف است کداماند؟
برای مواجهه مناسب با این اعتراض ها و تنشها نیازمند مدلی برای درک سیستماتیک مکانیسم ایجاد و پیشروی آنها هستیم. آیا مدلی هست که بتواند به سیاستمداران و تصمیمگیرندگان کمک کند تا ضمن درک ریشههای بحرانهای اجتماعی، خود را مهیای مواجهه مناسب با انقلابهای آینده کنند؟
اگر تعریف عام از فناوری را بپذیریم، «نظام حکمرانی» در هر جامعهای، ترکیبی از فناوریهای متعدد نرم است. از اینرو می توان از ادبیات موجود در زمینه مدیریت و سیاستگذاری فناوری برای تحلیل برخی از چالشهای آن بهره برد. چالشهائی که از یک سطح خُرد، مانند بودجهریزی و مدیریت اشتغال شروع می شود و تا سطح کلانتری مانند تنش اجتماعی- سیاسی گسترده یا انقلاب فراگیر پیش می رود.
مدل سه سطحی فرانک گیلز (2) و همکارانش یکی از رویکردهای معروف در زمینه تحلیل تغییرات و گذار در نظامهای فناوری است (3). به گمان من این مدل ظرفیت بسیار خوبی برای توصیف مکانیسم ایجاد و پیشرفت انقلابها و تغییرات اجتماعی دارد.
در این مدل با سه سطح مواجه هستیم:
اول: نوآوری گوشه یا نیچ (4): در این سطح با فناوریها، ایدهها یا نوآوریهای نوپدیدی مواجه هستیم که به تدریج، و به موازات نشان دادن کارامدی یا قدرت تبیین و اقناع بهتر خود، مورد پذیرش کاربران پیشرو یک فناوری (یا شهروندان نخبه نظام سیاسی) قرار می گیرند. «شبکههای اجتماعی دیجیتالی» یک نمونه فناورانه، و «حکمرانی باز» یک نمونه سیاسی از نوآوریها گوشه هستند.
دوم: رژيم اجتماعي – فنی: به فناوری مرسوم یا (رژیم سیاسی حاکم) در یک جامعه اطلاق می شود که به تعبیر فرنک گیلز دارای دو ویژگی پایداری و قفل شدگی و سه قاعده؛ شناختی ، قانونی و هنجاری است. این قواعد به نوبه خود در تمامی نهادهای اجتماعی و زيرساختها، جاري و تثبيت شدهاند. هر رژیم فناورانه (یا رژیم سیاسی) از مؤلفههای متعددی مانند خود فناوری، مهارتها، شيوههاي كاربري، دانش، بازار، زيرساخت، شبكههای صنعتی، ترجيحات كاربران و سیاستگذاران یا فرهنگ، معاني نمادين، نهادها، مبانی جهانشناختی و ... تشکیل شده است. در واقع مؤلفههای مختلف یک رژیم (چه فناورانه و چه سیاسی)، از سوي گروههای ذینفع مانند كاربران، بازار، سياستگذاران، گروههاي اجتماعي، سرمایهگذاران و ... قبول واقع شده و به پایداری رسیدهاند. «روزنامه کاغذی» و «جمهوری اسلامی ایران» نمونهای از یک رژیم به ترتیب فناورانه و سیاسی هستند.
سوم: فرانما: به مجموعهای از مؤلفههای نامتجانس گفته می شود که به عنوان مؤلفههای فرادستی و کلان بر رژيمها و نوآوریهای تازه اثر می گذارند. به عبارت دیگر، تغییر در فرانما، ثبات و پایداری رژيمهای فناورانه (یا سیاسی) را تضعیف کرده و پنجرههای فرصت را برای ظهور فناوری ها یا ایدههای تازه (گوشه/ نیچ) می گشاید. برخی از این مؤلفهها عبارتند از: ارزشهاي فرهنگي و هنجاري، ائتلافهاي سياسي گسترده، بحرانهای اقتصادی، توسعة اقتصادي، مسائل زيست محيطي، ایدئولوژيهای سیاسی وا دیان نوپدید، تحریم، جنگ، ، تغییر سبک زندگی، تغییرات جمعیتی و بیننسلی.
انقلاب فناورانه چگونه رخ می دهد؟
گرچه رژیمهای مستقر به دلیل برخورداری از مکانیسمهای قفلشدگی از ثبات و پايداری بیشتری نسبت به نوآوریهای گوشه برخوردارند اما به دلیل تغییرات مستمری که در مؤلفههای مختلف فرانما رخ می دهد، همواره در معرض تهدید و تضعیف هستند. تضعیف رژيم، پنجرههای فرصت را برای رشد نوآوریها فراهم می کند. به طور مثال تغییر سبک زندگی، فضا را برای استقبال کاربران (یا شهروندان نظام سیاسی) از یک فناوری تازه (یا یک ایده جدید سیاسی) فراهم می کند. از اینرو به موازات فشارهای وارده از سوی فرانما، رژیم فناورانه حاکم، تضعیف شده و در مقابل، فناوری یا ایدههای تازه قوت می گیرند. شدت یافتن دامنه کاربرد و اثر فناوری تازه (یا ایدهها و افکار نو) ، به تدریج منجر به یک انقلاب فناورانه (یا سیاسی) شده، و رژيم سابق را از بین می برد (شکل پائين).

چنانکه تاریخ زندگی بشر نشان می دهد تغییر، در ذات پدیدههای اجتماعی نهفته است. از اینرو تغییری که در مؤلفههای فرانمای متناظر آن مانند افکار، انتظارات، فناوریها، سبک زندگی، و... رخ می دهد، رژیمهای سیاسی و اجتماعی موجود را تضعیف کرده و فضا را برای رشد مطالبات تازه اجتماعی مهیا می کنند. مطالباتی که اگر در طول زمان پاسخ داده نشوند، تبدیل به یک سیل برافکن اجتماعی گسترده خواهند شد.
راه گریز از آسیبهای پردامنه یک انقلاب اجتماعی چیست؟ با نگاهی به همین مدل می توان دریافت که چاره کار، «اصلاح مداوم» مؤلفههای مختلف نظام حکمرانی، متناسب با تغییرات رویداده در پیرامون فرانمای یک نظام سیاسی- اجتماعی با توجه به بایستههای بومی، ملی و فرهنگی جامعه است. اگر چنین نشود، «انقلاب» همه را با خود خواهد برد.
۱.. دکتر سعید مدنی، جامعهشناسی در گفتگو با بیبیسی فارسی
2.. Frank Geels
3.. در ادبیات تخصصی آن را مدلهای گذار سیستمهای اجتماعی – فنی (5) می گویند
4.. niche
5.. sociotechnical system
پینوشت: موضوع انقلاب های اجتماعی را می توان از از زاویه مدل دیگری موسوم به نظریه تغییر پارادایمهای علمی از تامس کوون تحلیل کرد. مدلی که به تحلیل انقلابهای علمی و گذار در نظریههای علمی می پرازد. باشد برای فرصتی دیگر.
*****************************************************************
ابوالقاسم بیات
دانشجوی دکترای سیاستگذاری علم و فناوری در دانشگاه علم و صنعت ایران
بیشتر در کانال تلگرامی «نوآوری دیجیتال»:
@HubDigital
https://www.telegram.me/HubDigital
مطلبی دیگر از این نویسنده
آرم جدید: دانشگاه تربیت مدرس یا سازمان پارکها و جنگلداری!
مطلبی دیگر در همین موضوع
ارز دیجیتال چیست ؟
بر اساس علایق شما
قوانین اسمی