با گسترش توجه و اقبال بیسابقه به بورس در روزهای اخیر، سخن از ریزشی بزرگ و به اصطلاح ترکیدن حبابی بزرگ در بورس تهران نیز به همان اندازه مورد توجه قرار گرفته و از آن سخن گفته میشود.
بگذارید در همین ابتدای کار یک موضوع را روشن کنیم. نویسنده متن هیچ دانشی در اختیار ندارد که بتواند بودن یا نبودن حباب، میزان و زمان ترکیدن حباب مورد سخن را تشخیص علمی دهد. قطعا اگر از بالا و پایین بازار آگاهی و اطمینان میداشتم ثروت بزرگی بدست میآوردم. البته در مورد وضعیت بازار بورس تهران قطعا نظراتی شخصی دارم اما نوشته یا رشته نوشتههای حباب در بازارهای مالی به مرور ۱۰ حباب مطرح و معروف در گذشته میپردازد. شاید و باشد که گذشته چراغ راه آینده باشد و این بررسی به شناسایی و تا حدی کاستن از ضررهای و زیانهای شخصی بیانجامد. متاسفانه گاهی آموختن به قیمتی گران باید حاصل شود و ظاهرا راههای ارزرانتر و کمهزینهتر، قدرت قانع کردن افراد و آگاه کردن آنها به اشتباه را ندارد، بویژه وقتی منافع و احساسات انسانی مانع شود و تنها سیلی محکم واقعیت ممکن است ما را از خواب بپراند.
اولین و معروفترین حباب بازارهای مالی، حباب قراردهای آتی در مورد پیاز گل لاله است که به حباب هلندی، حباب گل لاله یا جنون گل لاله یا Tuplimania معروف است. از این حباب بسیار گفته شده است و معمولا وقتی صحبت از حباب در بازارهای مالی میشود اولین و معروفترین نمونهایست که نام برده میشود.
داستان از کجا آغاز شد؟
در قرن شانزدهم شهرهای آمستردام و آنتورپ بازار اوراق بهادار با مفهوم مشابه امروز داشتند. آمستردادم بندر فعالی بود و در ابتدای قرن هفدهم تبدیل به مرکز تجاری اروپا شد. درآمد گمرکی آمستردام در طی سالهای ۱۵۸۹ و ۱۶۱۱ بیش از ۲ برابر شد و باعث ثروتمندتر شدن شهر شد. در آن دوره بازرگانان به تجارت کالاها و صنایع دستی و هنری از سراسر جهان دست میزدند. تساهل مذهبی باعث جذب بازرگانان پروتستان و کاتولیک، یهودی و سایرین میشد. همچنین دانشمندان و اندیشمندان تحولگرایی که حکام متعصب از سرزمینهای خود اخراج میکردند در جستجوی جایی امن به آنجا میآمدند. رنه دکارت که پدر فلسفه مدرن دانسته میشود هم بخشی از عمر خود را در آمستردام سپری کرد. رنه دکارت در بازار بدوی و در حال رشد سهام آمستردام نیز سرمایهگذاری کرده بود.
رویدادهای زیر به تشکیل و شهره شدن بازار سرمایه آمستردام کمک کرد. ایجاد اتاق ضمانت مبادلات در ۱۵۹۸، تاسیس کمپانی هند شرقی متحد در ۱۶۰۲، تشکیل بازار سهام در ۱۶۰۸، تاسیس بانک مبادله در ۱۶۰۹ و بانک استقراضی در ۱۶۱۴ و تشکیل بورس غلات خاص در ۱۶۱۶. بر خلاف بعضی از بازارهای مالی و مبادلهای دیگر که چندان در دسترس عموم نبود، این بازار سختگیرهای مرسوم را نداشت که باعث میشد افراد بسیار بیشتری در آن فعالیت کنند.
اگر چه هلند امروزه بزرگترین بازیگر صنعت گل در جهان است و به کشور گلهای لاله معروف است، اما اولین بار در نیمه قرن شانزدهم گل لاله را بوسبک سفیر اتریش که گیاهشناس بود از ترکیه به وین آورد که گفته میشود هدیه سلطان سلیمان یکم معروف به سلیمان محتشم امپراتور عثمانی بوده است. بعد گل لاله به هلند رسید. لاله، گلی کمیاب و نادر بود و آوازه زیباییش به سرعت به گوش اشراف اروپا رسید و در قصر ثروتمندان شهرهای ثروتمند اروپایی در وین، آنتورپ و سایر شهرهای هلند جایگاهی بلند یافت و نشان ثروت و اشرافیت شد. گیاهشناسی به نام شارل دو لکلوز شروع به پرورش گل لاله کرد و فهمید که تحمل آبوهوای اروپای غربی را دارد. پرورش گل لاله آغاز شد و به سرعت گونههای مختلفی از آن پرورش یافت و شهرت آن در سراسر اروپا بیشتر شد و کار بجایی رسید که نداشتن گل لاله بدشگونی محسوب شد. لاله راهراه پرطرفدارترین گونه لاله بود. بعدتر گیاهشناسان متوجه شدند این خطوط را ویروسی ایجاد میکند که رنگ گلبرگها را به دو یا چند رنگ تقسیم میکند. پرورشدهندگان سعی در پرورش گونههای جذابتر کردند و اسامی پرطمطراقی برای انواع پرورشی خود انتخاب کردند مانند لاله دریاسالار دریاسالاران، اسکندر کبیر، ژنرال ژنرالها و ...
دوره جنون گل لاله با پررونقترین و شکوفاترین دوران اقتصادی هلند همزمان بود. تقاضا برای گل لاله بسیار زیاد بود. از آنجایی که گل لاله تنها در بهار و در ماههای آوریل و مه در اروپا شکوفا میشود و تنها یک هفته در سال باز میماند، تجارت پیاز گل لاله که کالای ماندگارتر بود رونق بسیار گرفت.
قیمت ۱ پیاز لاله به ۵۵۰۰ گیلدر (نوعی سکه طلا) هم رسید که بیشتر از ۱۰ سال دستمزد کارگری ماهر بود که سالانه حدود ۳۰۰ گیلدر حقوق میگرفت. گاهی پیاز لالهای خاص هم قیمت خانهای اشرافی بود. مبادله پیاز لاله با ۵ هکتار زمین نیز ثبت شده است و در روایتی با ۱۲ هکتار زمین. در دهه ۳۰ قرن ۱۷ قیمت پیاز لاله رشد دیوانهکننده و غیرمعقولی پیدا کرد. تجار کشورهای دیگر مانند فرانسه نیز وارد این بازی شدند.
با گسترش شهرت و توجه بازرگانان سایر کشورها، قراردادهای مشتقه و آتی نیز رایج شد. قراردادهای آتی یعنی مثلا پرورشدهندگان قراردادی برای تحویل پیاز لاله در انتهای فصل یا بهار سال بعد میبستند و این قراردادهای آتی نیز توسط تجار به فروش میرسید. گاهی ۱ قرارداد آتی بیش از ۱۰ بار در روز معامله میشد. دیگر تنها نادر و کمیاب بودن این گیاهان نبود که باعث قیمتگذاری میشد. بلکه هر کسی به نیت فروش قرارداد به قیمت بالاتر وارد این چرخه رشد قیمت میشد. در سال ۱۶۳۷ قیمت به اوج خود رسید.
هلندیها به این قرارداد windhandel (به انگلیسی wind trade) یا «معامله باد»میگفتند چون در عمل هیچ پیاز لالهای دست به دست نمیشد. این معاملات در بازار سهام صورت نمیگرفت بلکه در میکدهها انجام میشد و خریدار باید ۲/۵ درصد هزینه «پول شراب» یا ۳ گیلدر برای هر معامله میپرداخت. پیاز لاله در ۱۶۳۶ چهارمین محصول صادراتی هلند شد.
در زمستان ۱۶۳۷-۱۶۳۶ قیمت با بالاترین میزان خود رسید. اما هیچیک از این قراردادها به تحویل نرسیدند. چون در ۳ فوریه ۱۶۳۷ قیمت قراردادهای پیاز لاله ناگهان فرو ریخت. ریزش بازار در هارلم هلند رخ داد. جایی که برای اولین بار خریداران در مزایده پیاز لاله حاضر نشدند. گروهی آن را به شیوع طاعون خیارکی در هارلم مربوط میدانند. داده دقیقی از حجم و ارقام معاملات در دست نیست، چون این معاملات در بازار بورس انجام نمیگرفت و اصطلاحا معاملات استانداردی نبود و شرایط یکسانی نداشتند. برخی معاملات آتی در میکدهها بود، برخی معاملات آنی در گلخانهها، معاملات سلف با پرورشدهندگان و معاملات جابجایی ملک در قبال پیاز لاله. بخشی از معاملات شامل ۱۶۱ پیاز لاله از ۳۹ گونه بین ۱۶۳۳ و ۱۶۳۷ تنها ثبت شده و بدست آمده است که تنوع بسیاری دارد که کار مقایسه عددی را دشوار میکند. در یکی از معاملات ترکیبی از گندم، جو، گوسفند، شراب، آبجو، کره، پنیر، تخت خواب و لباس و فنجان نقره در ازای ۱ پیاز لاله معامله شده است.
حرص و طمع آدمی ابداع دوران مدرن نیست. در دوران جنون گل لاله تقاضا بشدت از عرضه بیشتر شده بود. از آنجایی که ظرفیت پرورش گل لاله و پیاز آن محدود بود، این رشد دیوانهوار تقاضا باعث افزایشی غیرعقلانی در قیمت پیاز لاله شد. گل لاله در زمان محدودی شکوفا میشد و پرورش و انتقال آن هم در ماههای خاصی ممکن بود که عملا با فناوری آن زمان امکان افزایش ظرفیت تولید محدود بود. عامل موازی دیگری هم این جنون را تشدید میکرد. تحولات اروپا در آن زمان به گونهای پیش میرفت که هلند رفته رفته از زیر سایه سنگین اسپانیا که قدرت اقتصادی و نظامی اول اروپا بود خارج میشد و استقلال تجاری پیدا میکرد. رفته رفته ثروت به هلند سرازیر میشد و مردم ثروتمندتر میشدند. هر سفری که کشتیهای کمپانی هند شرقی انجام میدادند بیشتر از ۴۰۰ درصد سود به همراه داشت. آمستردام بندر پر رونق آن روزگار بود و درآمدهای گمرکی به آبادی شهر و ثروتمند شدن مردم منجر میشد.
اگر چه حباب گل لاله را اولین حباب اقتصادی شناخته شده میدانند اما بر خلاف تصور اثرات اقتصادی سنگینی در هلند نداشت. هلند از ۱۶۰۰ تا ۱۷۲۰ بالاترین سرانه درآمد در جهان را داشت. با ترکیدن حباب قیمت پیاز لاله قیمتهای به همان سطحی برگشت که در ابتدا بود. اما در این میانه بسیاری ورشکست شدند. دولت به موقع مداخله کرد تا اثرات بحران کاهش پیدا کرده و مدیریت شود. البته تا مدتها اعتماد عمومی ضربه خورد. تولیدکنندگان و پرورشدهندگان به دادگاهها پیشنهاد میدادند تا خریداران با ۱۰ درصد قیمت راضی به خرید پیازهای لاله طبق قرارداد شوند که البته مطلوب خریداران نبود. از طرفی دادگاه عالی دستور داد که همه دعاوی مربوط به پیاز لاله باید در دادگاههای محلی حلوفصل شوند چون این نوع قراردادهای غیررسمی را نوعی قمار میدانست. خریداران و فروشندگان باید بطور شخصی مشکل خود را حل میکردند. از آنجا که طبقه اشراف و ثروتمندان بیشتر درگیر ماجرا بودند خسارتهای بحران محدود به این طبقات و البته افرادی از طبقات میانی جامعه شد. از آن بحران بیشتر نقاشیها، نوشتهها و ترانههای محلی در مذمت این دیوانگی باقی مانده است. داستانی در مورد دریانوردی باقی مانده که پیاز لاله را به پیاز اشتباه گرفت و بعد از خوردن آن حتا فروش کشتی هم جبران خسارت نکرد. اگر چه در کتابهای قدیمیتر همه اقشار جامعه را درگیر این جنون دانستهاند اما نگاههای انتقادی اخیر آن را بیشتر محدود به طبقات اشراف میداند. گروهی هم در اینکه این واقعه باید بحران اقتصادی محسوب شود یا خیر تردیدهایی دارند چون اثرات سنگینی بر اقتصاد هلند نداشته است.
این نوشته خلاصهای از فصل ۱ کتاب The Ten Biggest Bubbles of All Time نوشته Tiago Reis و تحقیق مختصری از نویسنده است.