خب باید اعتراف کنم که توی زندگیم آب رو بیشتر از نفت دوست داشتم. اصولا هر چیزی که سرش جنگ باشه رو دوست ندارم.
نفت با اون همه خواستنی بودنش برام جذابیتی نداشته، نه میشه همینجوری ازش استفاده کرد، نه میشه نادیده گرفتش و ولش کرد.
باید اول از دل زمین بیرون کشیدش، بعد بردش به پالایشگاه تا بشه بنزین و گازوئیل و... تازه بعد کلی هزینه کردن تازه میشه قابل استفاده.
اما آب اینجوری نیست، همینجوری قابل مصرف، میشه بردش به کارخونه ها و باش مواد خیلی با ارزش ساخت، در کل هر دو خیلی با استفاده ان اما آب همینجوری هم خواستنی ولی نفت نه.
ادما هم همینطور ان،ادمای نفتی رو باید پالایش کرد و کلی زحمت کشید تا بشه باشون کنار اومد، اما بعضی ادما مثل آب ان، بی سیاهی و چیزای سمی.
خودم سعی کردم مثل آب باشم، اطرافیانمم سعی کردم آبی انتخاب کنم که وقتی افکارمون میریزیم روی هم دو فازی نشه. اما متاسفانه جامعه بیشتر از آب، نفت میخواد.
صداقت و روشنایی آب براشون جذابیتی نداره انگار، نمیفهمم چرا.
راستی چرا؟