ویرگول
ورودثبت نام
Joodi_abbott
Joodi_abbott
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

نامه ای به بابا لنگ دراز...

بابای عزیز من سلام امیدوارم که خوبِ خوب باشید

بابا این نامه از طرف دختری است که درد و رنج های زندگی بالاخره دست از سر کچلش برداشته اند و چشم و گوش شیطان کَر در دلش احساس خوشبختی دل انگیزی میکند.گاهی آدم انقدر لحظات سخت از سر گذرانده است که وقتی خوشبختی به سویش می آید و دست به سویش دراز میکند او را به جا نمی آورد و دست رد به سینه اش میزند ولی باید خوش شانس باشی که خوشبختی ات سمج باشد و دست از سرت بر ندارد و آنقدر به در دلت بکوبد تا تو به خودت بیایی و اورا ببینی که چطور خودش را به هر دری میزند که تو او را دریابی و اگر در را به رویش باز کنی و او را در آغوش بگیری آن وقت است که جان تازه ای پیدا خواهی کرد و روی خوش زندگی را خواهی دید‌.

بابای عزیزم خوشبختی میتواند هرچیزی باشد برای من خوشبختی در "او"خلاصه میشود.او در روزهایی سر و کله اش پیدا شد که من حوصله خودم را هم نداشتم اما او حسابی حوصله ام را داشت و دست از سرم بر نداشت و انقدر صبوری کرد که من بالاخره او را واقعا در آغوش کشیدم و حسش کردم و حالا در این روزها من چقدرخوشبخت و خوشحالم.ولی عشق مسئولیت بزرگی است و بار سنگینی روی شانه های آدم می اندازد و من هروقت از من دور است نگرانم؛نگران اتومبیل هایی که ممکن است به او بزنند،نگران تابلو هایی که ممکن است روی سرش بیفتند یا میکروب های نفرت انگیزی که ممکن است مریضش کنند. البته بابا جانم ما گاهی دعوا و کَل کَل هم میکنیم اخر مگر میشود دو نفر همیشه خدا گل و بلبل باشند که اگر این باشد من فکر میکنم قطعا یک جای کار میلنگد ولی در هر حال من همیشه در پس ذهنم به یاد دارم که این عزیزتر از جان با حضورش نجات بخش زندگی ام بود و چقدر دوستش دارم.

گاهی در روز های سخت آدم با خودش فکر میکند که مگر میشود این روز هارا از یاد بُرد؟از من بپرسی میگویم بله شدنیست!هرکسی باید این را باور کند که واقعا روزی میرسد که دیگر از روزهای بد خبری نیست و انقدر آن روزهای بدردنخور از تو فاصله دارند که گاهی فراموش میکنی که اصلا وجود داشته اند یا نه؟!البته این را بگویم که زخم های عمیق خوب میشوند ولی جای آن ها همیشه باقی میماند ولی شاید بشود آن ها را به چشم تجربه دید.

بابای عزیزم این نصیحت را از دختر کوچکتان به یاد داشته باشید که در پس تمام مشکلات اگر تلاش کنید خودتان را از پستوی تاریکی که خودتان را در آن حبس کرده اید بیرون بکشید و بروید در را به روی خوشبختی باز کنید مطمئن باشید روی خوش زندگی را خواهید دید فقط فراموش نکنید که مسیر زندگی همیشه ی خدا پر از پستی و بلندیست ولی امید و عشق است که این مسیر را هموار میکند،پس همیشه امیدوار و عاشق باشید.

پ.ن:بابا لطفا من رو ببخشید که نویسنده خوبی نیستم ولی بدونید همه تلاشم رو کردم.

جودی همیشه عاشق شما

تقدیم به چالش کتاب خوانی طاقچه

https://taaghche.com/audiobook/101321




مسیر زندگیبابا لنگ درازجودی ابوتزندگی از نگاه یک زنچالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید