?نسبت دینداری و اخلاقی زیستن?
در پاسخ به این پرسش که
چرا برخی افراد دیندار هستند اما چندان اخلاقی نیستند❓
?????????????
?مدتیست که به یمن ویروس کرونا در یک گروه واتس آپ فامیلی عضو هستم. چیزی که در این گروه ذهنم را مشغول می کند کمیت و کیفیت پیام ها و پست های مذهبی و دینی است که در گروه بارگزاری می شود.
با دیدن حجم این پست ها با خودم می اندیشیدم که اگر یک فرد غریبه عضو این گروه شود و پست ها را ببینید، احتمالا فکر می کند که افراد این گروه اکثرا انسان های دینی هستن و چون افراد دینی هستن حتما افراد اخلاقی و خوبی هم هستن.
اما من که از نزدیک افراد را گروه را کم و بیش می شناسم، می دانم که چنین نیست. یعنی لزوما انسان های اخلاقی نیستن و آنگونه که از زبان ایشان دین و دیانت و اخلاق می بارد ،از رفتار و منش ایشان فضیلت و اخلاق نمی بارد. منظورم این نیست که اکثرا اهل نفاق هستند نه اصلا چنین تصوری از ایشان ندارم. ولی در زیستی که با ایشان داشته ام چندان آنها را اخلاقی نیافته ام.
?این مساله این پرسش را برایم طرح کرد که علت تفکیک دینداری و اخلاقی زیستن چیست. یعنی چگونه می شود که افرادی اسوه دینداری باشند اما اسوه اخلاقی زیستن نباشند؟
به نظرم علت این مساله به خواستگاه دینداری افراد بر می گردد.
شاید بتوان خواستگاه و علت روی آوری افراد به دین را در چهار علت زیر خلاصه نمود:
۱_ خاستگاه و علت هویتی:
یعنی فرد به دین و دینداری روی می آورد چون به او یک هویت اجتماعی خاص می بخشد( یادم نمیره در اوایل کارشناسی دوستی داشتم که البته دانشجو نبود. چندان هم اهل دین و دغدغه های مذهبی نبود. اما مدتی جمعه ها سر جاده منتظر ماشین می ماند که به نماز جمعه بره. من حتی تردید داشتم که اصلا بدونه نماز جمعه چجوری خوانده میشه. من اون ایام از حرکت این دوستم خیلی متعجب بودم و اصلا نمی توانستم او را بفهمم که چطور مسجد نمی آید که نمازهای روزانه را بخونه اما برای نماز جمعه از روستا به شهر میره. الان می دانم دینداری و نماز جمعه به او تسلای هویتی می داد. زیرا چیزی دیگری برای هویت نداشت. نه مثل ما ها دانشجو بود. نه کار مشخصی داشت نه در ورزش یا هنری شاخص بود)و این در جمع ها و جوامعی اتفاق می افتد که دین به افراد یک هویت خاص می بخشد. و در جوامعی که دینداری امری درونی_ فردی بوده و یک ارزش اجتماعی تلقی نمی شود. چنین خاستگاهی وجود ندارد یا بسیار ضعیف است
منظورم این نیست که این نوع دینداری،لزوما یک دینداری منافقانه است. نه ممکن است واقعا فرد گاه دستخوش حالات معنوی هم بشود. و در اکثر موارد خود افراد متوجه منشا هویتی بودن دینداریشان نیستن. و بعید هم نیست که به تدریج فرد از مساله هویت عبور کند و به جنبه های خالصانه و معرفتی دین سیر کند
اما اکثر این افراد در دینداری هویت مدارانه می مانند. هر نوع دینداری اقتضائات مناسب با خاستگاه خود را دارد . مثلا چنین افرادی کمتر حس و حالات معنوی دارند. دینداری ایشان بروزات بیرونی زیادی دارد. هیچ بعید نیست گاه گناهان بزرگی از ایشان صادر شود که قابل باور نباشد. به راحتی با افرادی که تعلقات دینی ندارند دوست و صمیمی شود و......
۲_ خواستگاه و علت روانی
یعنی یک مشکل روانی(مانند غم از دست دادن عزیزی،ترس از دست رفتن عزیزی، نگاه به خدا به عنوان نجات دهنده از فقر و فلاکت، احساس تنهایی کردن، یک شکست عشقی، ) فرد را به سمت دینداری سوق می دهد
چنین دینداری معمولا پر از نیایش و زیارت و خلوت گزینی های گاه و بی گاه است، زمینه زیادی برای ساده اندیشی و تقلید دارد ، هر فهمی که به فرد آرامش دهد را همچون یک فرمان دینی تلقی نموده و عمل می کند، ممکن است ظواهر شریعت را رعایت نکند و به لحاظ ظاهر و هویتی با عموم مردم تفاوتی نداشته باشد ،اهل نذر و نیاز است و.....
۳_ خواستگاه معرفتی_ اندیشه ای
این خواستگاه در مورد افرادی صدق می کند که جدی هستن و نمی توانند نسبت به پرسش های بنیادی بی تفاوت باشند.
چندان اهل تقلید نیستن، کثرت گرا هستن، جنبه های هویتی دین برای ایشان اهمیت چندانی ندارد، یا دینداری بسیار عمیقی دارند یا اگر تردید دارند صادقانه تردید خود را ابراز می کنند، نسبت به هر تغییری در دینداری و دین فهمی گشوده هستن، سخت تر و دیرتر دچار حالات معنوی می شوند، کمتر مصداق به 《به جهان خرم از آنم که خرم از اوست》هستن بلکه همیشه رازها و شرور عالم خوشی های جهان را برای ایشان ناخوشایند می کند و.....
۴_ خواستگاه توفیقی_شهودی
یعنی فرد بواسطه یک اتفاق یا دیدن یک فرد،یک تجربه معنوی عمیق را می چشد. و از آن لحظه به بعد دینداری برای او جدی تر می شود. چنین فردی ممکن است به گروه دوم نزدیک شو یا به گروه سوم و یا مستقل از هر دو
چنین فردی دفعتا دگر گون می شود به گونه ای که اطرافیانش این دگرگونی را حس می کنند، غالبا چنین افرادی اهل محبت خوهند شد و.......
? نتیجه آنکه به نظرم اگر خواستگاه دینی افراد خواستگاه سوم و چهارم باشد ،چنین دیندارانی از کسانی که دینداری ایشان خواستگاه اول یا دوم نشات می گیرد؛ اخلاقی تر هستند.
✍عباسعلی منصوری