یک تابوی بسیار بد و نا پسندی در بین اکثریت دانشآموزان در سراسر دنیا وجود دارد که از میان برداشتن آن، روند آموزش و انتقال دانش را راحتبخشتر و مفیدتر میکند. دانش آموزانیکه با معلمان خود دوست هستند، در برخی کشورها «حیوان خانگی معلم» و در برخی کشورهای با تعبیرهای نادرست دیگری تمسخر میشوند. این یک تابوی بسیار زننده و زشت است. همراهی و رفاقت یا دوستی با معلم نباید مایه بدگویی دیگران و تحقیر و تمسخر باشد. تمسخر کنندگان درک نمیکنند که این رفتار شان نه تنها که احترام متقابل معلم و دانشآموز را از بین میبرند، که باعث ترک تحصیل شان نیز میشوند.
دوستی معلم و دانشآموز به این معنا نیست که دوستِ دانشآموز ممکن است باعث کاهش معیار اقتدار معلم یا پایین آوردن سطح تسلط او در جهت تامین نظم صنفی گردد. این باید بهعنوان یک فضیلتی در نظر گرفته شود که از روی «احترام متقابل» بهدست آمده است. ایجاد رابطه عزتمند بین دو دوست خیلی راحتتر از خلق رابطه عزتمند بین دو شخصیت کلیشهای مثل ارباب و رعیت است. دوستی باعث بهوجود آمدن احترام متقابل میشود نه اینکه یک طرف، مثلا معلم، بهخاطر برتری که قوانین یا ظوابط یک موسسه آموزشی به او داده است، فرمانِ حرمت خودرا خود به اجرا بگذارد.
اگر دوستیی ناشی از احترام متقابل بین معلم و دانشآموز شکل بگیرد، دو طرف در طول سال تعلیمی / تحصیلی احساس میکنند که اعضای یک خانواده هستند. انتقال اطلاعات و دانش بین دو عضو خانواده راحتی فراوان دارد. این رابطه باعث میشود که دانشآموزان همیشه پشتیبان و مدافع معلمان شان نیز باشند. همچنان این روابط پس از پایان دورههای آموزشی بین معلم و دانشآموزان وجود خواهند داشت و دانشآموزان همیشه به یاد معلمان شان خواهند بود. بخشی از ساختار کلی اجتماعی که به روابط معلم و شاگرد مربوط است، با این نوع رابطهها زیباتر میشوند.
بسیار پیش آمده است و پیش میآید که هرکسی به مشکلی در زندگی اجتاعی و شخصی خود بر میخورد، اولین کسیکه به او مراجعه میکند دوست نزدیک و صمیمی اوست. برای اینکه بخواهد از او شکایت کند، سرش داد بزند یا بخواهد مشورت بگیرد. چی بهتر که این دوست نزدیک و مورد اعتماد یک معلم و یک فرد بالغ باتجربه باشد تا خیلی بهتر به آنچه که قرار است بیفتد، واقف شود و راهحل درست را انتخاب کند. معلمان خیلی بهتر از دوستان دیگر میتوانند بر اخلاق، مشاغل و علایق دانشآموزان شان تاثر بگذارند.
آنهاییکه مکتب را به پایان رسانیده است و در بیرون یا به کاری مشغول است یا مقاطع دانشگاهی را سپری میکند، میتوانند در اوقات فراغت که مدرسهها باز هستند به مدرسه مراجعه کنند و در تغییر جو مدرسه و شریک ساختن تجارب شان با معلمان و همسالان شان، برای آنها کمک بکنند. مردم قدرت دوستی را نباید دستکم بگیرند. دوستی معلم و دانشآموز، باعث تاثیر برهمدیگر در داخل و خارج از صنف و مکتب میشود و دیدگاههای نوجوانان و جوانان نسبت به مکتب و دانشگاه و دوره بزرگسالی مثبتتر خواهد شد.
با این حال، توجه داشته باشید كه یک معلم دانشآموز را به خاطر قهوه بیرون نمیآورد. مباحثی وجود دارد که مناسب نیستند با دانشآموزان به اشتراک گذاشته شود و چنین اشتراکاتی میتواند روابط یادگیری در صنف را تضعیف کند، حتی اگر معلم از قبل با دانشآموز و خانواده اش بسیار آشنا باشد. «مطمئنا، معلمان هر از گاهی دلقک میشوند، اما معلمانِ بهتر، بهطور واضح در ویژگیهای شخصیتی بزرگسالان باقی میمانند. آنها دانشآموزان را تسهیل میکنند، بینش میدهند و جامعه و آینده بزرگتری را برای شان نشان میدهند.»
«برخی از معلمان در تلاش اند تا خود را با دانشآموزان یکسان نشان بدهند، مانند دانشآموزان خود لباس میگیرند و مثل آنها رفتار میکنند، اما برعکس اتفاق میافتد. دانشآموزان معلمانی را ترجیح میدهند که بزرگسال باشند و یا کرکتر بزرگسالان را داشته باشند، نه نسخههای بزرگتر از خود شان را. دانشآموزان به سمت معلمانِ گرایش دارند که باعث الهام میشوند تا به چیزی بیش از آنچه امروز هستند تبدیل شوند و نه مثل کسانی باشند که کپیهای سالخوردهتر از خودشان هستند.»
با این حساب اما، نظریات مخالف و مختلف با این دیدگاه نیز از چشم نویسنده بهدور نمانده است. اگر طرفدار دیدگاههای مخالف با این نظر هستید، جنبههای بیشتری از این روابط با تحلیلهای مبتنی بر مثالهای بسیار خوب و کاربردی، تحت عناوین «آیا معلم و دانشآموز میتوانند باهم دوست باشند؟» و «استراتژیهای موثر در جهت تقویت روابط مثبت بین معلم و دانشآموز»، در «آ بی کلاس» قابل دسترسی هستند. امید که فیض ببرید.
در آخر، لازم است که پنجم اکتبر، روز جهانی معلم را به همه معلمان عزیز تبریک بِگویم. روز تان خجسته باد!
آصف ابراهیمی(برخیا)