ما عموما در شرایط ثابت و عادتهایی قرار می گیریم که برای ما زمینه تحولی ایجاد نمی کنند. چالشهایی نداریم که در آن تقلا کنیم. کوره هایی نیستند که پخته شویم. از همین رو تربیت نمی شویم ؛
یکی از ریشههای احساس مسؤولیت، عادت است. در جمع دغدغهمندان تربیت، بسیاری هستند که مسؤولیتشان یک ریشه دارد و آن، عادتهایی است که در آنها شکل گرفته؛ عادتهایی که در زمینه محیط اجتماعی آنها پدیدآمده و گاهی از آبشخور وراثت نیز سیراب شده است. بسیار میبینیم که یک نفر در محیطی سر برآورده که از همان ابتدا حس مسؤولیت در قبال دیگران وجود داشته و در نتیجه این حس به این فرد نیز منتقل شده است، و در نهایت نیز این حسِّ سر برآورده از محیط جمعی یا اجتماعی با استعداد و قوه عادت ـ که در همه ما وجود دارد ـ گره خورده و مستحکم شده و سالهای سال ادامه پیدا کرده است. در محیطهای کم تحول و ثابت بسیار دیده میشود کسانی در جمعهایی سر برآورده و بزرگ شدهاند و به همان سیری که از دوران بچگی داشتهاند ادامه دادهاند. چنین انسانهایی در نهایت نیز با همان معارف سر بر دامن خاک میگذارند و میروند، بدون اینکه در اندیشهشان ذرهای دچار شبهه و آفت بشوند؛ چراکه محیط آنها یک محیطِ ثابت و کم تحول بوده است.
مسئولیت و سازندگی، مطالعه بیشتر
ما چقدر مسئولیت داریم برای ساخته شدن و ساختن؟!
کجا باید قرار بگیریم که پخته شویم.