تاریکی
رنگی از میان رنگها، البته اگر بشود آن را رنگ قلمداد کرد. به گمان من تاریکی رنگ نیست، رنگ از چیزی بامعنا زاییده میشود چیزی که برای ما قابل درک و فهم است، اما تاریکی بیمعنا و مفهوم است. این بیمعنایی به منزله عدم کارایی آن نیست، چرا که تمام رنگها، ظواهر و پدیدهها با وجود چیزی به نام تاریکی توانایی نمایان شدن و تجلی یافتن را پیدا خواهند کرد.
تاریکی تنها رنگی است که به هیچ چیز وابسته نیست، بدون هیچ منبعی
تاریکی پس زمینه تمام آن چیزیست که میبینیم.
تنها در اثر وجود تاریکی زیباییها فرصت نمایان شدن پیدا خواهند کرد، فرصت دادن دید و درکی متفاوت نسبت به تمام پدیدهها و رویدادها، حال آنکه این زیبایی از منبع خود تغذیه میکند. تمام رنگها در جهان نامحدود ما در تاریکی مطلق و بیانتها قرار دارند، تاریکی جهان ما را بلعیده
تاریکی شاید هیچ باشد، شایدم نه!!! ما از تاریکی سربرمیآوریم و در تاریکی سربرخواهیم گذاشت، انگار زندگی دفتر سیاهی است که به ما فرصت خلق انگاشتههای ذهنیمان را میدهد، فرصت رنگ آمیزی این دفتر متناسب با خواستهها و افکار ما، رؤیاهای ما با ذهنی که در همین تاریکی به سر میبرد.
تاریکی غیرقابل انکار و نابود ناشدنی است، نبود آن با نبود هرچیزی برابری میکند. آیا میشود خالق تمام رنگها در دنیا را ذهن خودمان دانست؟ ذهنی که در همین تاریکی خالق و معنا بخش همین ظواهر است. برخی گمان میبرند که رنگها زاییده طبیعتاند، حال آنکه ذهن ما به نسبت تجربهاش از محیط یا غیر آن اقدام به پردازش آن دادههای بیمعنا (حواس) به صورت معنادار میکند، که این تجربه توسط ذهن قابل تغییر است. (سوال: حقیقت را که تعیین میکند محیط و یا ذهنمان؟!) این ما هستیم که به تاریکی معنا میبخشیم، و این تاریکی است که فرصت معنا بخشیدن را به ما میدهد.
چشمانت را برای چند لحظه ببند … چه میبینی؟!؟!
تاریکی را نمیشود تصور کرد چرا که ما در تاریکی تصور میکنیم؛ تنها رنگهای ساخته ذهنت توجه تو را به خود جلب میکنند. گاهی بگذار اکثریت (تاریکی) بر اقلیت (سایر رنگهای ساخته ذهن) چیره شود، گاهی بگذار توجهت تنها با تاریکی خطم شود، آنگاه شاید وسعت این دنیا را درک کنی، که چقدر فرصت برای خلق کردن هست،
خلق زیبایی
خلق نیکی
خلق یک رؤیا
پینوشت: بینایی، توانایی درک و تفسیر محیط اطراف را با استفاده از نور مرئی منعکس شده (تصویر جسم) به ما میدهد نه خود آن جسم که همین مورد را میتوانیم به ادراک نسبت دهیم که رفتار مردم به روش ادراک یا برداشت آنها (و نه رویداد) بستگی دارد.
پینوشت 2: راستی اگر از این محتوا خوشت اومد پیشنهادم اینه که یه سر به این سایت بزنی.