کارشناس و پژوهشگر سازمان اسناد و کتابخانه ملی
سیطره و تعمیقِ روزافزونِ تأثیرات چندوجهی «داده و اطلاعات» در حیات اجتماعی و نقش آفرینی آن در تمامی ابعاد زندگی، باعث شده نیازهای اطلاعاتی –در مفهوم تعمیم یافته آن-یکی از کانونی ترین نیازهای جامعه بشری در ساحتهای مختلف، از خُرد تا کلان و برای تمامی افراد به حساب آید.
بر همین مبنا، تأمین و برآورده سازی نیازهای اطلاعاتی اقشار مختلف و تضمین دسترسی به مواد اطلاعاتی موردنیاز به شکلی مناسب برای همه گروههای اجتماعی را دارای اهمیتی بنیادین ساخته است.
اتخاذ، کاربست و پیگیری راهبردهایی چون: «تلاش در ایجاد فرصتهای برابر برای دسترسی به اطلاعات»، «توجه ویژه به مقوله فقر اطلاعاتی و گروههای مواجه با آن»، «اهمیت فزاینده مسئله شکاف اطلاعاتی در ابعاد مختلف حیات اجتماعی و عملیاتی سازی راهبردهای مختلف جهت تقلیل یا برونرفت از آن»، «توجه به ارائه و بهرهگیری از مواد اطلاعاتی در مجاری و البته قالبهای مختلف و متناسب با گروههای گوناگون»، «ترویج و تأکید بر استفاده از راهبردهای جایگزین و بدیل و نیز مکمل در تضمین دسترسی به اطلاعات برای گروههای مختلف اجتماعی» و... از سوی تصمیم سازان و کنشگران این حوزه مبین اهمیت و البته حساسیت بالای همین موضوع است.
افراد با آسیب بینایی به سبب «بینایی-پایه بودن» قریب بهاتفاق مواد و البته قالبها و مجاری دستیابی به اطلاعات و به طبع محرومیت نسبی یا مطلق از «چشم» بهمثابه مهمترین کانال دریافت اطلاعات از جمله گروههای اجتماعی هستند که در تراکمپذیری با برخی عوامل دیگر مستعد «فقر اطلاعاتی» مضاعفی میباشند.
تا آنجا که از افراد نابینا بهعنوان یکی از فقیرترین گروهها در دسترسی به اطلاعات در ابعاد مختلف آن تعبیر میشود. ازاینرو توجه به راهبردهای جایگزین، بدیل و مکمل و فرمتهای دسترسپذیر جهت تضمین دسترسی این افراد به اطلاعات مختلف بسیار موردتوجه بوده که در این میان، تضمین دسترسی به اطلاعات و دادههای تخصصی و مختص به این گروه برای آنها دارای اهمیتی دوچندان است.
«خط بریل» با تمامی محدودیتها و درجات مختلف از بیم و امیدها نسبت به آن با توجه به امکانات، زیرساختها و شرایط فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و... کشورهای مختلف و البته بهمثابه یک روش منحصربهفرد و صرفاً مختص این گروه و بهعنوان تنها روش بدون واسطه دسترسی به متن و داده، همچنان جایگاه ویژهای را در دسترسی به اطلاعات برای افراد نابینا بازی میکند.
روشی که البته با توجه به شرایط کلی مترتب بر امکانهای پیشروی افراد با آسیب بینایی در ایران در ابعاد زیرساختی، آموزشی، فناوریهای ویژه و... –که در جای دیگر میتوان به شکلی تفصیلی به آن پرداخت- نسبت به کشورهای دیگر و بهویژه کشورهای توسعهیافته در تأمین نیازهای اطلاعاتی و ازجمله انتشار نشریات و مجلات مربوط به این قشر باید بیشتر موردتوجه قرار گیرد.
در این میان، شاید بتوان به تعبیری پیدایش نشریات بریل در ایران را مقارن با آغازین سالهای ورود این خط به کشور و معادلسازی علائم بریل فارسی دانست؛ آنجا که کریستوفل با قرار دادن چند کاغذ در یک لوح، منتخبی از مطالب غیردرسی که بخش اصلی آن را آموزههایی از انجیل و آیین مسیحیت تشکیل میداد، به بریل مینوشت و بهاصطلاح رونوشتهای تهیه شده را در اختیار دانش آموزان مدرسه قرار میداد. اما تولد اولین نشریه بریل در ایران به بیش از چهار دهه پس آن و به عبارتی، تقریباً نیم قرن پیش بازمیگردد.
با آغاز انتشار مجله «روشندل» توسط محمد خزائلی از آذر 1347به خط بینایی و متعاقب آن ورود و استقرار اولین ماشین چاپ بریل در کشور در سال بعد، منتخبی از مطالب همین مجله و البته برخی مطالب دیگر بهصورت بریل در تیراژ محدود منتشر و در اختیار نابینایان قرار میگرفت. نشریهای که به عبارتی، نشریه انجمن «هدایت و حمایت نابینایان ایران» محسوب میشد. اما با افزون شدن درخواستها برای چاپ کتب درسی به خط بریل و نیز برخی عوامل دیگر از یکسو، و محدود بودن راندمان چاپگر مزبور برای پاسخگویی به تمامی نیازها، بعد از چندی چاپ این نشریه متوقف گردید.
در دهههای بعد، مجلات بریل دیگری چون «فصلنامه بصیر»، «پیک روشندلان» و... ویژه افراد با آسیب بینایی منتشر شدند که البته هیچکدام تداوم نیافت و با فواصل مختلف و به دلایل گوناگون انتشار آنها نیز متوقف شد.
نگارنده در تجربه زیسته خود تأثیر فصلنامه بصیر را علیرغم اقتباسی بودن درصد بالایی از مطالب آن و بسیاری نقدهای دیگر و همچنین، محدودیتهای پیشروی نشریات بریل که درزمینه قریب بهاتفاق مجلات بریل دیگر نیز صادق بوده؛ در زمینه های مختلف در زندگی و تحصیل خود و بهویژه در یادگیری و تقویت خوانش بریل مشاهده کرده است.
با ورود و گسترش تدریجی پرینترهای کوچک از اوایل دهه هفتاد در انجمنها، مدارس، کتابخانه ها و سایر نهادهای مربوط به نابینایان و معلولین، تحولی در زمینه نشریات بریل صورت پذیرفت؛ چراکه ان جی اوها، بخش خصوصی و بخشهای مربوط به نابینایان در نهادهای مختلف به شکلی بالقوه امکان چاپ نشریه و مجلات مختلف در تیراژهای محدود و متوسط را یافتند. از این به بعد، جامعه نابینایان شاهد سربرآوردن نشریات بریل مختلفی در قالبهای گوناگون بود. نشریاتی که حتی بعضاً با انتشار یک یا دوشماره از آن متوقف میشدند.
چاپ نشریات بریل با تمامی فراز و نشیبها در دو دهه بعدی رشد پیدا کرد و حتی برخی نشریات تخصصی مانند: «بچه بشری» برای کودکان نابینا، «سپیده آفرین» در زمینه امور قرآنی، «اندیشه سپید» در حوزه منابع اطلاعاتی ویژه نابینایان، «رشد روشن» به عنوان بخشی از مجله رشد ویژه دانش آموزان نابینا در گروههای سنی مختلف و... از این قبیل است.
اما شاه بیت چاپ بریل نشریات برای نابینایان بدون تردید به اواسط دهه هفتاد و انتشار روزنامه «ایران سپید» باز میگردد؛ نشریه ای که به عبارتی در بین نشریات بریل کشور تاکنون بیشترین مانایی، بیشترین انتشار شماره و بالاترین تیراژ را به خود اختصاص داده است. ایران سپیدی که با به یدک کشیدن تعبیر «تنها روزنامه بریل خاورمیانه و جهان» که فارغ از میزان صحت و درست و نادرستی آن، باید بیش از افتخار کردن، به عنوان یک علامت سوال بزرگ به این تَک و یکه تازیاش اندیشیده میشد!؛ به نوبه خود و البته با نشیب و فرازهای فراوان و تمامی انتقادات ریز و درشت وارده، سهم مهمی را در تأمین نیازهای اطاعاتی نابینایان ایفا کرد و به هویت و نمادی از حیات مطبوعاتی این قشر تبدیل گردید. القصه، ایران سپید نیز مانند بسیاری از نشریات بریل دیگر و البته به سبب مجموعه ای عوامل مختلف که مجالی دیگر را برای طرح می طلبد، تعطیل شد که نباید صرفاً دولت-وزارت ارشاد و روزنامه ایران را مسئول اصلی این امر دانست.
در چنین فضای ترسیم شده ای که حتی به صورت بالقوه نیز نشریات بریل سهمی حداقلی در سبد مطالعاتی نابینایان بازی نمیکرد و از سوی دیگر، چاپ و انتشار کتب بریل نیز تقریباً به خلسه رفته است و البته مهمتر آنکه متأسفانه با تسلط دیدگاههای غیرکارشناسی، «خط بریل» علیرغم ضرورت حضور آن در بسیاری از زمینه ها به تدریج به مهجوریتی نسبی فرو میرفت؛ انتشار نسخه بریل «مانا»، نقطه آغاز امیدی بود در میانه تمامی بیم ها و ناخشنودیهای موجود درباره بریل در ایران.
هم افزایی انجمن نابینایان ایران به عنوان بخشی از جامعه مدنی این قشر و چند شرکت به عنوان بخش خصوصی در چاپ و انتشار مجله و البته گذار از اقتباس و تولیدی و تخصصی بودن قریب به اتفاق مطالب آن، در قیاس با کلیت حیات نشریات نابینایان در کشور، گامی رو به جلو بوده و میتواند به مثابه یک وجه بارز در تداوم و استمرار آن نقش داشته باشد.
از سوی دیگر، توجه همزمان و انتشار مجله در فرمتهای «بریل، گویا و الکترونیک» نمادی است از گذار و فرارفتن از دوگانه های غیرکارشناسی «بریل-گویا»، «بریل-الکترونیک» و... موجود و ترویج یک رویکرد تلفیقی-تجمیعی در کاربست همه راهبردهای جایگزین و مکمل در تأمین نیازهای اطلاعاتی نابینایان؛ چراکه با توجه به محدودیت شدید افراد با آسیب بینایی در دستیابی به اطلاعات و شکاف فراوان در تأمین نیازهای اطلاعاتی این قشر نسبت به سایر افراد، تنها از رهگذر تجمیع و تلفیق تمامی راهبردهای ممکن در دسترسی به اطلاعات به فراخور شرایط و وضعیتهای مختلف است که محدودیت مضاعفی در این زمینه به افراد نابینا تحمیل نخواهد گردید که نسل مانا میتواند با آگاهی بخشی صحیح در این راه اثرگذار باشد.
همچنین، انتشار نسخه بریل، آن هم در شرایط کنونی که شاهد حذف تدریجی بریل از سبد مطالعاتی نابینایان هستیم در بهبود املای افراد نابینا آن هم با توجه به وفور اغلاط فاحش املایی در نوشته های نابینایان اثرگذار خواهد بود.
علاوه بر این، انتشار نسخه بریل ضمن ایجاد امکان تعامل بهتر و مؤثرتر مخاطب با متن به سبب دسترسی مستقیم و بدون واسطه به اطلاعات و داده های متنی در بریل -به استناد نتایج برخی پژوهشها-؛ در دسترسی حداکثری تمامی جامعه هدف به مطالب مجله به مثابه یک منبع اطلاعاتی تخصصی بهویژه برای افرادی که به هر نحو استفاده از سایر فرمتها (گویا، الکترونیک و...) را نداشته و یا به اصطلاح با بریل احساس راحتی بیشتری مینمایند، به عنوان یک اصل هنجاری و البته اخلاقی در تضمین دسترسی حداکثی همه افراد بسیار مؤثر خواهد بود.
گزاره های متعدد دیگری نیز در حوزه ضرورت و اهمیت حضور نشریه بریل و البته دلالت ها، الزامات، اقتضائات و ملاحظات مترتب بر آن و نیز تمهیدات سیاستی لازم و تصمیم سازی در سطوح مختلف قابل طرح است که به سبب محدودیت در سطور این یادداشت، مجالی دیگر را میطلبد.
کوتاه سخن آنکه، «نسل مانا» راه درازی در پیش دارد و باید از تجربه گرانسنگ بیش از نیم قرن حیات نشریات بریل در ایران و آسیب شناسی جامع، کارشناسی و دقیق آن طَرف خود، برای مانا بودن را بربندد.
«نظرداشت تمامی ذینفعان و بازنمایی حداکثری تمامی نگاههای موجود در جامعه هدف در زمینه های مختلف»، «سفارشی سازی وجه بریل مجله و تلاش تدریجی در غیرمتمرکزسازی انتشار و چاپ آن»، «تلاش در توسعه دانش نظری و البته ضمنی در زمینه جامعه هدف در ابعاد مختلف»، «به روزرسانی مداوم و مستمر راهبردها و رویکردهای مجله منطبق بر نیازها و انتظارات جامعه هدف»، «توجه ویژه به کوکان به ویژه در وجه بریل مجله و در صورت امکان انتشار نشریه تخصصی در این حوزه» و... از جمله مواردی است که با رعایت آنها امید میرود برخلاف قریب به اتفاق نشریات بریل، دوام و استمرار این نشریه و البته توسعه کمی و کیفی آن همچون عنوانش در عمل نیز تبلور یابد و سهمی در بالندگی حیات اجتماعی نابینایان ایفا نماید.