چرا در بازارهای مالی معامله می کنید؟ اجازه بدهید من حدس بزنم! برای اینکه می خواهید مقدار زیادی پول درآورید و با آن هر چیزی که می خواهید بخرید!
این یک دلیل کاملا قابل قبول است، اما به احتمال زیاد شما را به طرف طمع بیش از حد و نهایتا تخریب حساب معامله گریتان سوق می دهد. به جای آن ممکن است بخواهید پولتان را به لاس وگاس ببرید و روی آن قمار کنید!
بدترین محرک برای معامله گری طمع است. بازار همیشه طمع را مجازات می کند و در عوض به میانه رو ها پاداش می دهد.
یک مرز باریک بین معامله گران و قمار بازان وجود دارد. هر وقت صحبت از پول واقعی باشد، کسانی هستند که کورکورانه شانس خود را امتحان می کنند. اگر می خواهید بصورت مداوم سودده باشید، شبیه یک قمار باز فکر نکنید، کورکورانه وارد معامله نشوید و فقط به بخت و اقبال تکیه نکنید.
در جایگاه یک معامله گر، باید بدانید که هر چیزی ممکن است در بازار اتفاق بیفتد. (بازارها می توانند روند خود را پر قدرت ادامه دهند یا که بدون هیچ دلیلی تغییر مسیر دهند) تا وقتی که این حقیقت را نپذیرفته اید، نمی توانید به صورت مداوم سودده باشید. می دانم که این ایده خیلی احمقانه به نظر می رسد! شما چگونه می توانید، در جایگاه یک معامله گر، از بازاری که نتایج تصادفی دارد ( uncertain) بطور مداوم سود کنید؟! این غیر ممکن است! اشتباه می کنید! در معامله گری و زندگی، ما چیزی داریم که به آن احتمالات می گوییم.
کازینوها هر ساله سودده هستند، با وجود اینکه کسب و کاری را مدیریت می کنند که نتیجه ی هر کارتی که روی میز می افتد، هر تاسی که می غلتد و … برای هر بار و همیشه نامعلوم و تصادفی است! عجیب است نه؟ کسب و کار مبتنی بر امور شانسی ولی درآمد همیشگی!
آنها مفهوم احتمالات را درک کرده اند و بازی هایی ساخته اند که شانس خودشان افزایش پیدا کند. در حالیکه این درست است که افراد خوش شانسی هستند و برنده می شوند و با میلیون ها دلار از کازینو خارج می شوند، اما کازینوها می دانند اگر نمونه های کافی و بزرگ داشته باشند، تعداد بیشتری مشتری های بازنده جذب می شوند و این بازنده ها بیشتر از برنده ها هستند.
?
بازی باکارات
بطور مثال بازی باکارات (baccarat) را در نظر بگیرید، یک بازی محبوب بین قمار بازها، بازی خیلی ساده است. کارت ها بین بانکدار (banker) و یک بازیکن (player) تقسیم می شوند و تمام کاری که باید انجام بدهید این است که روی هر کدام شرط ببندید. از آنجایی که دسترسی یکسانی هم به بانکدار و هم بازیکن دارید، پس به نظر می رسد که اساسا شانس برد شما 50 درصد باشد، اما در حقیقت این چنین نیست!
با پیچاندن قوانین، مثل هزینه کمیسیون اندک یا کاهش پرداخت وقتی که بانکدار برنده می شود، شرایط خیلی ملایم به نفع کازینو می شود. این ممکن است که سود خیلی کمی باشد، از 1 تا 5 درصد، اما برای کازینو همین مقدار کافی است که با انجام تعداد مناسبی بازی، به سود بزرگ برسد.
باید به یاد داشته باشید که تفاوت قمار و معامله گری این است که شما می توانید شرایط را در جهت منافع خود تنظیم کنید. این دلیلی است که طرز فکر شما باید با کازینو دار یکسان باشد، نه قمار باز. ( یعنی شما باید مجموعه ای از معاملات و رفتارها را بررسی کنید و نه یک به یک آنها.)
برای سود مداوم، باید شبیه کازینو معامله کنید و به دنبال بیش از یک نتیجه باشد. چگونه؟ در ادامه برای شما توضیح می دهم :
شما باید رفتارهای بازار، الگوها و تمایلات بازار را بیاموزید که می خواهد در آینده رخ بدهد و این کار برایتان فرصت معاملاتی فراهم می کند. این با بررسی حرکات قیمت و توجه به حمایت و مقاومت ها، اندیکاتورها و وقایع اقتصادی و … ممکن است. مشاهدات خود را ثبت کنید و ارقامی را تهیه کنید که بتوانید ستاپ ها یا الگوهای مختلف را دنبال کنید.
اینجا، جایی است که داشتن ژورنال معاملاتی لازم است. با استفاده از ژورنال شما می توانید تمرکز خود را روی موقعیت هایی بگذارید که احتمال برد بیشتری دارند و موقعیت های بازنده را شناسایی کنید.
همچنین شما به یک مدیریت ریسک پولادین احتیاج دارید. می توانید شیب موفقیت در بلند مدت را در جهت خود قرار بدهید، اگر عادت کنید که در معاملات ریسکتان را مدیریت کنید. (روشی را طراحی و اجرا کنید که در نهایت میانگین سودتان از زیان بزرگتر باشند.)
هر چقدر نسبت ریسک به ریوارد بهینه تری را داشته باشید، کمتر روی برد در هر معامله حساس می شوید. برای مثال، اگر شما متوجه شوید که در تشخیص سقف دوقلوها و معامله کردن آنها خوب عمل کرده اید پس باید استراتژی را طراحی کنید که به ستاپ های سقف دوقلو بهای بیشتری دهد. اگر بتوانید مقدار کافی از این معاملات داشته باشید و بردها از باخت ها بیشتر باشد، در دراز مدت سودده خواهید بود.
آخرین موضوع که اهمیت قابل توجهی دارد این است که می توانید از تحلیل های دیگر معامله گران هم بهره برداری کنید. اینترنت پر از تحلیل های اقتصادی و تکنیکالی است. با داشتن نظرات دیگران، مطمئن خواهید شد که در تله تعصب تایید نخواهید افتاد (confirmation bias).
البته، به غیر از این ها راه های دیگری هم هست. اما باید همیشه به یاد داشته باشید که مجبور نیستید بدانید بازار دقیقا کجا می رود، شما کافی است بدانید که قیمت احتمالا در کدام جهت حرکت می کند و هر وقت که پیش بینی درست از آب درآمد نهایت بهره برداری را داشته باشد.
منبع : babypips انتشار: فراچارت / مترجم: امین خدایار
مطالب تخصصی تر در سایت زیر