
۵ ساعت برای یه مقاله وقت گذاشتم.
عکس پیدا کردم، تیتر جذاب گذاشتم، دوبار ویرایش کردم. بعدش هم با هیجان روی Publish کلیک کردم.
نتیجه؟
بعد از شش ماه، فقط ۱۲ بازدید.
از اون ۱۲ نفر هم نصفشون وسط مقاله زدن بیرون.
اون لحظه، حس میکنی نویسندگی شغل نفرینشدهایه. اما حقیقت تلخ اینه:
مشکل از تو نیست. مشکل اینه که فقط خودت عاشق موضوع بودی.
بذار رک بگم: هیچکس به علاقه شخصی تو اهمیتی نمیده.
کاربر وقتی میاد گوگل یه درد، یه سؤال، یا یه خواسته داره.
نوشتن درباره چیزی که فقط خودت حال میکنی، مثل اینه که وسط پارتی پلیلیست خاطرات دوران دبیرستانتو بزنی. خودت میرقصی، بقیه در حال فرار.
این درد فقط مال تو نیست. بقیه هم همینو حس کردن.
چند نمونه واقعی از ردیت 👇
🔹 قطع ناگهانی ترافیک
“My blog posts suddenly stopped getting traffic. Good content just isn’t ranking like it used to… maybe it’s Google’s AI overview.”
(منبع در ردیت)
حتی وقتی محتوا خوب باشه، گاهی گوگل تصمیم میگیره جواب کاربر رو خودش بده. پس مقالهت بیخواننده میمونه.
🔹 صفر نتیجه بعد از دو ماه کار مداوم
“Been posting regularly for 2 months, still barely any traffic …”
(منبع در ردیت)
این کاربر منظم نوشته، اما نتیجهای ندیده. مشکل؟ نه تنبلی، نه کیفیت پایین. فقط صبر و انتخاب موضوع درست.
🔹 چرا ترافیک نمیگیرم؟
“Why am I not getting much organic traffic to my blog? … poor optimization, low-quality content, lack of promotion, tough competition …”
(منبع در ردیت)
اینجا جوابها خیلی سادهست: سئو ضعیف، رقابت سنگین، یا موضوعی که هیچکس دنبالش نیست.
ما معمولاً دو انگیزه داریم برای نوشتن:
ذوق شخصی
موضوعی که برات جذابه، مثل "تأثیر طراحی UX روی سئو". برای تو عالیه، ولی کاربر حتی نمیدونه UX یعنی چی.
نیاز به متفاوت بودن
فکر میکنی باید چیزی بنویسی که هیچکس ننوشت. اما اگه هیچکس ننوشت، شاید دلیلش اینه که کسی دنبالش نبود.
من خودم بارها تو همین تله افتادم.
مثلاً مقالهای درباره «معماری اطلاعات» نوشتم. هیجان داشتم! اما هیچکس حتی کلیکش نکرد.
وقتی همون موضوع رو با تیتر «چرا کاربرا زود از سایتت خارج میشن؟» بازنویسی کردم، ترکوند. چون اینبار درد واقعی کاربر بود.

پس چطوری بفهمیم مردم چی میخوان؟
اینجا چندتا راه ساده:
Google Autocomplete: یه کلمه بنویس، پیشنهادهای گوگل رو بخون.
Google Trends: ببین مردم الان دنبال چیان.
ابزارهای کلیدواژه مثل KWFinder یا Ubersuggest: حجم جستجو + رقابت رو نشون میده.
شبکههای اجتماعی: توییتر، ردیت، آپارات، یا حتی بخش کامنت رقبا معدن طلای ایدهاس.
گاهی موضوعی ارزشمنده ولی مردم دنبالش نیستن. اینجا باید زاویه دیدت رو تغییر بدی.
مثلاً:
به جای «تأثیر طراحی UX بر سئو»، بنویس:
«۵ اشتباه طراحی که رتبه سایتت رو نابود میکنه»
اینطوری موضوع رو به زبان مخاطب بازنویسی کردی.
نوشتن موفق فقط یه فرمول داره:
علاقه شخصی + نیاز واقعی + زبان کاربر = مقاله پربازدید
هرچی این سه تا به هم نزدیکتر باشن، مقالهت قویتر میشه.
هم خودت حال میکنی، هم گوگل، هم کاربر.
برو سراغ آخرین مقالهای که نوشتی ولی بیصدا مُرد.
تیترشو به زبان کاربر بازنویسی کن.
یه نگاه به ردیت یا Google Trends بنداز، بعد دوباره منتشرش کن.
بذار اینبار داده و نیاز کاربر راهنمایت باشه، نه فقط هیجان خودت.