مطالعۀ موردیِ ستاد ملی "پزشکان" کرونا
1. در پائیز 1398، برای اولین بار، گروهی وارد دانشگاههای کشور شدند، که مفهوم انتگرال را در کتابهای درسی دبیرستان نخوانده بودند. بدین ترتیب بالأخره به پرسش طنزآمیزِ معروفِ "مشتق و انتگرال به چه درد زندگیمان میخورد" پاسخ دادهشد؛ و سیاستگذاران آموزشی تصمیم به تعدیل متون ریاضی دبیرستانهای کشور گرفتند. بنا به مصاحبۀ علی ذوعلم؛ رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی "دانشآموزان باید در مدرسه، مفاهیمی را یاد بگیرند که آنها را برای زندگی آماده کند." و به نظر این سازمان، حسابان (حساب دیفرانسیل و انتگرال) نقش چندانی در زندگی آینده افراد بازی نمیکند!
در این مجال قصدی برای نقد این تصمیم سیاستگذارانه ندارم؛ اما اصل کاربرد مفاهیم حسابان در زندگی را بسیار زیاد میدانم. در این میان افرادی که به سبب جایگاه حرفهای خود تصمیماتی مهمتر و پیچیدهتر میگیرند، بیش از دیگران به درک و استفاده از این مفاهیم نیازمندند. به عنوان نمونه در سطح مدیریت زندگی شخصی، کسی که مفهوم مشتق را میداند بهتر میتواند وزن خود را کنترل کند. در سطح مدیریتِ سازمانی، مدیری که مفهوم «نقطۀ عطف» را میداند، در زمانی که نرخ رشد شیبِ سودآوری منفی میشود و تقعرِ نمودارِ سود تغییر میکند (یعنی در نقطۀ عطف) دست به تغییر میزند و به سراغ ارتقای فناوری یا ارتقای مدل کسبوکار میرود. در سطح مدیریت و سیاستگذاری ملی نیز سیاستهای جمعیتی، سیاستهای مربوط به محرکهای رشد اقتصادی و . . . در نقاط عطف یا با فاصلهای مشخص از آن اعمال میشوند.
2. اتفاق اخیر در ایجاد پیک چهارم همهگیری کرونا در کشور زنگ خطری جدی برای سیاستگذاران کشور است. چرا که به باورِ نگارنده، تغییر رویکرد و اظهارنظرهای سیاستگذاران در طول دو هفته آنچنان متناقض و متفاوت بودهاست، که به نظر میرسد همگی غافلگیر شدهاند[1]. این در حالی است که نمودارهای ابتلا و مرگِ ناشی از این بیماری در اسفند 1399، هفت روز اول فروردین 1400 و همچنین رفتار نمودارهای دو ماه اخیر در استان خوزستان، همگی گویای احتمال بالای ورود به پیک چهارم همهگیری بودهاند. با مرور دقیقتر اخبار و مصوبات ستاد ملی کرونا به عنوان «عالیترین نهاد تصمیمگیری و اِعمال سیاستهای مقابله با همهگیری ویروس کرونا» در کشور، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ستادِ پیشگفته به هیج عنوان قائل به این تهدید نبودهاست. به عنوان مثال در شرح مذاکرات و مصوبات پنجاه و هشتمین تا شصت و یکمین جلسه ستاد ملی کرونا بارها به روند نزولی مرگومیر و شیب ملایم افزایش ابتلا و شرایط نسبتاً خوب در اکثر استانها اشاره شدهاست. به عبارتِ دیگر در آخرین جلسات عالیترین نهاد سیاستگذاری مدیریت همهگیریِ کرونا، تنها به تعداد روزانۀ ابتلا و مرگ و یک بار به مفهوم شیب و نرخِ تغییرِ مبتلایان (بخوانید مشتق اول) اشاره شدهاست.
3. این فرضیه که اعضای ستاد ملی کرونا، دانش زمینهای مناسب برای تحلیل وضعیت فعلی و پیشبینی آیندۀ نزدیک را ندارند آنچنان دور از واقعیت به نظر نمیرسد. برای بررسی این فرضیه بد نیست نگاهی به اعضای ستاد ملی کرونا و تحصیلات آنها بیندازیم:
از تعدادِ 22 نفر عضو «کمیتۀعلمی ستاد ملی کرونا» که وظیفه اصلی تصمیمسازی را برعهده دارد به جز یک نفر[2] همگی پزشک هستند. ازمیان 14 نفر عضو اصلی ستاد ملی کرونا، که بر خلاف کمیته علمی، اجرا و هماهنگی تصمیمات را بر عهده دارند، 3 نفر تحصیلات زمینهای مهندسی و 3 نفر تحصیلات حوزوی دارند. 1 نفر علوم باغبانی، 1 نفر اقتصاد و مابقی جامعهشناسی و جغرافیا خواندهاند. بر اساس زمینه تحصیلی به نظر میرسد هیچ یک از اعضای کمیته علمی و اکثر افراد عضو ستاد، از دانشِ کافی برای تجزیه و تحلیل دادهها، درک رفتار نمودارها و تحلیل دقیق سیستم بهرهای متناسب ندارند. با اضافه کردنِ افرادی، که با مفاهیم دیفرانسیل، تحلیل پویایی سیستمها و علمِ تجزیه و تحلیلِ داده آشنایی بیشتری داشته باشند، میتوان تصمیمسازیِ کمیتۀ علمی و تصمیمگیریِ ستاد را بهبود بخشید. به عنوان پیشنهاد اولیه، شاید بد نباشد برای یک بار مباحث درس حسابانِ دورانِ دبیرستان برای اعضای فعلی ستاد تدریس و مرور شود!
[1] میتوان به تفاوت سخنان حسن روحانی در جلسۀستاد ملی کرونا در تاریخ 16 اسفند 1399 و 12 فروردین 1400 با سخنان او در تاریخ 21 فروردین 1400 اشاره کرد.
[2] خانم طلعت مختاری آزاد دانشآموختۀ دامپزشکی، علوم آزمایشگاهی بالینی و ویروسشناسی است.