abolfazl hami
abolfazl hami
خواندن ۶ دقیقه·۲ ماه پیش

اگه نمی‌دونی کی قراره بخونه، اصلاً چرا می‌نویسی؟

اگه نمی‌دونی کی قراره بخونه، اصلاً چرا می‌نویسی؟
اگه نمی‌دونی کی قراره بخونه، اصلاً چرا می‌نویسی؟


اگه یه‌بار پشت لپ‌تاپ نشستی و خواستی یه مقاله بنویسی، اما نمی‌دونستی دقیقاً برای کی داری می‌نویسی، تنها نیستی. خیلی از ما همین‌طوری شروع کردیم. یه عالمه کلمه روی کاغذ می‌ریزیم، ولی تهش حس می‌کنیم که محتوا «اون چیزی نیست که باید باشه». نه تاثیر داره، نه خونده می‌شه، نه حتی گوگل بهش دل می‌ده.
مشکل از کیفیت نوشتن نیست. خیلی وقتا مشکل اینه که اصلاً نمی‌دونیم داریم با کی حرف می‌زنیم. اون‌وقته که «پرسونا» وارد می‌شه.
توی این مقاله قراره خیلی ساده و قابل لمس، بفهمیم پرسونا چیه، چه فرقی با مخاطب هدف داره، و چطور می‌تونه باعث بشه محتوامون نه‌فقط رتبه بگیره، بلکه توی ذهن و دل مخاطب بمونه.

پرسونا چیه و چرا این‌قدر مهمه برای محتوا؟

پرسونا با «مخاطب هدف» فرق داره؟

آره، فرق داره.
مخاطب هدف یه دسته‌ کلیه. مثلاً: «زنان ۲۰ تا ۳۵ ساله که به فریلنسری علاقه‌مندند».
ولی پرسونا یعنی یه نفر خاص از اون دسته رو تصور کنی، با جزئیات. مثلاً:

نسرین، ۲۹ ساله، طراح گرافیک فریلنس، تازه کارش رو شروع کرده، دنبال یاد گرفتن بازاریابیه چون مشتری کم داره.

وقتی با نسرین حرف می‌زنی، همه‌چی واضح‌تر می‌شه. راحت‌تر می‌فهمی براش چی بنویسی، چه مشکلی براش حل کنی، و چطور لحن محتوات رو تنظیم کنی.

پرسونا چیه و چرا این‌قدر مهمه برای محتوا؟
پرسونا چیه و چرا این‌قدر مهمه برای محتوا؟


پرسونا توی انتخاب موضوع و لحن، معجزه می‌کنه

وقتی بدونی دقیقاً برای کی می‌نویسی، دیگه محتوات گُنگ یا سطحی نمی‌مونه. مثلاً اگه بدونی مخاطبت یه «سئوکار تازه‌کاره که از سرچ کنسول می‌ترسه»، نمی‌ری براش مقاله تخصصی درباره crawl budget بنویسی.
براش چیزی می‌نویسی که حس کنه یکی بالا سرشه، که می‌فهمتش، که مسیر رو براش روشن کرده.

پرسونا کمک می‌کنه محتوا تبدیل بشه به یه مکالمه واقعی، نه صرفاً یه مقاله خشک برای «همه».

چطور داده‌هایی جمع کنیم که واقعاً به درد ساخت پرسونا بخوره؟

خیلی وقتا وقتی صحبت از «شناخت مخاطب» می‌شه، همه سریع می‌رن سراغ عدد و نمودار. ولی اگه بخوای محتوایی بنویسی که آدم‌ها باهاش احساس نزدیکی کنن، باید فراتر از آمار بری. باید ببینی اون آدم‌ها چه دغدغه‌هایی دارن، چی خوشحال‌شون می‌کنه، و دنبال چی می‌گردن.

چطور داده‌هایی جمع کنیم که واقعاً به درد ساخت پرسونا بخوره؟
چطور داده‌هایی جمع کنیم که واقعاً به درد ساخت پرسونا بخوره؟


وقتی Google Analytics فیلتره، چی کار کنیم؟

بله، دسترسی به Google Analytics این روزها راحت نیست. اما این پایان ماجرا نیست. تو می‌تونی از ابزارهایی مثل Matomo (روی سرور خودت نصبش می‌کنی)، Clicky، یا حتی سئو سیگنال کمک بگیری تا بفهمی کاربرها توی سایتت چه کارهایی می‌کنن. حتی پلاگین‌های آماری بعضی CMSها هم برای شروع بد نیستن.

مهم اینه که ببینی چه صفحه‌هایی بیشتر دیده می‌شن، کاربرا از کجا میان و چقدر تو سایتت می‌مونن.

گاهی باید به جای عدد، به آدم گوش بدی

فرم نظر‌سنجی، چت‌های پشتیبانی، دایرکت‌های اینستاگرام یا حتی یه استوری ساده توی تلگرام—همه‌شون می‌تونن بهت بگن که واقعاً مخاطب‌هات دنبال چی‌ان. ازشون بپرس: دنبال چه محتوایی هستی؟ چی برات مفیدتره؟ چرا بعضی پست‌هام برات جذاب‌تر بودن؟ همون جواب‌ها طلای خامن برای ساخت پرسونا.

شبکه‌های اجتماعی و فروم‌ها: جایی که صداها واقعی‌ان

کافیه بری یه سر به کامنت‌های زیر پست‌های بلاگرهای حوزه خودت بزنی. یا گروه‌های تلگرامی، ردیت، یا حتی توییتر فارسی. از زاویه نگاه کاربرا به سوال‌ها نگاه کن. ببین از چی ناراحتن، چی براشون جذابه، و چطوری صحبت می‌کنن. اینا کمک می‌کنه نه فقط بهتر بفهمی کی باهات حرف می‌زنه، بلکه بتونی لحن درست رو هم پیدا کنی.

چطور پرسونا رو به استراتژی محتوا وصل کنیم؟

داشتن پرسونا، فقط یه کار تزئینی نیست که یه بار انجامش بدی و بذاریش کنار. اگه ازش استفاده نکنی، عملاً بی‌فایده‌ست. اصل ماجرا اینه که بدونی این آدمی که تعریفش کردی، حالا قراره با چه نوع محتوایی روبه‌رو شه، کِی و کجا. این‌جاست که پرسونا تبدیل می‌شه به نقشه راهت.

چطور پرسونا رو به استراتژی محتوا وصل کنیم؟
چطور پرسونا رو به استراتژی محتوا وصل کنیم؟


هدف‌گذاری بر اساس نیاز واقعی مخاطب

وقتی می‌دونی مخاطب‌ت کیه، راحت‌تر می‌تونی براش هدف بچینی. مثلاً اگه پرسونای تو یه کسب‌و‌کار کوچیکه که تازه سایت زده، KPI شما می‌تونه افزایش زمان ماندگاری روی صفحات آموزشی باشه، نه لزوماً فروش مستقیم.

یعنی به‌جای اینکه صرفاً بگی "می‌خوام ورودی بگیرم"، می‌گی "می‌خوام این پرسونا، بعد از خوندن این محتوا، یه قدم نزدیک‌تر بشه به اعتماد."

فرمت محتوا رو با آدمش انتخاب کن

یه دانشجوی کم‌حوصله که با موبایل توی مترو مطالب رو می‌خونه، احتمالاً با یه ویدیو ۲ دقیقه‌ای بیشتر ارتباط می‌گیره تا یه مقاله ۳۰۰۰ کلمه‌ای. در حالی که یه فریلنسر دقیق ممکنه دنبال یه راهنمای جامع باشه که بتونه ذخیره‌ش کنه و بارها برگرده بهش.

پس باید ببینی کی داره می‌خونه، و بعد تصمیم بگیری که محتوات مقاله باشه، پادکست، اینفوگرافیک یا حتی یه سری استوری توی تلگرام.

چه ساعتی، کجا، با چه لحنی؟

اگه پرسونای تو صبح‌ها وقت آزاد داره، برنامه انتشار محتوا رو هم باید براساس اون بچینی. اگه بیشتر وقتش رو توی تلگرام می‌گذرونه، پس اونجا باید باشی. اگه با لحن رسمی ارتباط نمی‌گیره، پس باید صمیمی‌تر بنویسی.

پرسونا فقط یه پروفایل نیست؛ یه آدمه با زندگی روزمره، خلق‌وخو و الگوی مصرف محتوا. وقتی بفهمی دقیقاً کیه، می‌تونی مثل یه دوست باهاش حرف بزنی—نه صرفاً یه برند.

نظارت، اندازه‌گیری و بهبود مستمر

استراتژی بدون بازبینی یعنی حرکت توی تاریکی. این بخش جاییه که باید ببینی اون چیزهایی که براساس پرسونا ساختی، واقعاً دارن جواب می‌دن یا نه. چون نه مخاطب همیشه همون می‌مونه، نه نیازهاش، نه حتی رفتارهاش.

نظارت، اندازه‌گیری و بهبود مستمر
نظارت، اندازه‌گیری و بهبود مستمر


چی رو باید بسنجیم؟

KPIها باید با پرسونات هماهنگ باشن. یعنی مثلاً اگه هدفت این بوده که مخاطب تازه‌کار رو جذب کنی، باید ببینی آیا نرخ کلیک روی مقالات مبتدی بالا رفته؟ زمان ماندگاری روی صفحات ابتدایی افزایش داشته؟ یا فقط ورودی اومده و سریع رفته؟

مهم نیست چندتا عدد ردیف می‌کنی؛ مهم اینه که اون عددها، با نیتت هم‌راستا باشن.

از خود مخاطب بپرس

کامنت‌ها، پیام‌های خصوصی، ایمیل‌ها یا حتی واکنش‌های ساده مثل سیو یا فوروارد—همه‌شون سیگنالن. خیلی وقت‌ها یه سوال ساده از یه کاربر می‌تونه راه بهتری نشونت بده تا هزار تا داده عددی.

یادت نره، آدم‌ها خودشون می‌تونن بهت بگن چی براشون مفید بوده—اگه بلد باشی گوش بدی.

تقویم محتوا هم نیاز به آپدیت داره

پرسونا یه بار ساخته نمی‌شه برای همیشه. مثل یه نقشه‌ست که ممکنه مسیر عوض شه. اگه دیدی یه تیپ مخاطب جدید وارد بازی شده، یا تیپ قبلیت دیگه اون‌قدر فعال نیست، باید دوباره برگردی و بازنگری کنی.

تقویم محتوا هم همین‌طوره. شاید یه موضوعی که فکر می‌کردی مهمه، بازخورد خوبی نگرفته. پس بهتره حذفش کنی یا زمان‌بندیش رو تغییر بدی. محتوا یه کار زنده‌ست؛ باهاش زندگی کن.

جمع‌بندی

جمع‌بندی
جمع‌بندی


ساختن پرسونا یعنی احترام گذاشتن به مخاطبی که هنوز چیزی ازت نخریده، ولی ارزشش رو داره براش فکر کنی، طراحی کنی، بنویسی. محتوایی که بدون شناخت از مخاطب ساخته می‌شه، مثل دعوت‌نامه‌ایه که نمی‌دونی قراره به دست کی برسه. نه اون خوشحال می‌شه، نه تو به نتیجه می‌رسی.

اگر حس کردی ساخت پرسونا سخته، یا نمی‌دونی از کجا شروع کنی، تنها نیستی. خیلی از ما دقیقاً از همین نقطه شروع کردیم. قدم‌به‌قدم، تجربه‌به‌تجربه. منم توی کانال تلگرامم به اسم از صفر تا سئو (az sefr ta seo) دارم همین مسیر رو می‌رم. نه با وعده‌های بزرگ، بلکه با آموزش‌هایی که از دل تجربه‌هام دراومده. اگه دوست داری سئو رو از پایه، انسانی و کاربردی یاد بگیری، خوشحال می‌شم اونجا هم همراهم باشی.

ماجرا تازه شروع شده. سئو فقط ابزار نیست؛ یه جور دیدن دنیاست.

پرسونامحتوااستراتژی محتواسئوتجربه
ترکیب تجربه انسانی با تحلیل، برای سئویی که کار می‌کنه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید