در دهه اخیر اکوسیستم کارآفرینی در ایران چشمگیری داشته است. پارک های علم و فناوری، کارخانه های نوآوری، کارگاه های نوآوری و مراکز نوآوری دانشگاه ها، بخشی از اجزای این اکو سیستم را تشکیل می دهند.
من برای تدوین این گزارش سراغ یکی از شتاب دهنده کشور رفتم. شتاب دهنده خصوصی ای که در محیط دانشگاهی فعالیت می کند.
این شتاب دهنده جزو اولین شتاب دهنده های کشور است و به طور تخصصی در حوزه IT و کسب و کار های مبتنی بر وب فعالیت می کند. ارتباطات قوی ای که این مجموعه دارد باعث شده که به شتاب دهنده مطرح تبدیل شود. نکته جالب توجه اینکه این شتاب دهنده مجوز قانونی ندارد.
این شتاب دهنده اخیرا به فکر راه اندازی استارتاپ استودیو افتاده است و تمهیدات مالی آن را هم تدارک دیده است؛ چون گمان می کند از این راه می تواند مشکلات صنعت را حل کرده و درآمدزایی کند.
قبل از اینکه به شتاب دهنده مراجعه کنم، سری به سایت مجموعه زدم. سازمان ها اغلب در سایت خود ایده آل های خود را معرفی می کنند و یا حداقل نقاط مثبت و افتخارات خودشان را ذکر می کنند. در سایت آمده بود که:
تاکنون از بین حدود 200 ایده ثبت شده، 40 تیم به دوره پیش شتابدهی رسیده اند که از بین این تیم ها 10 تیم موفق شده اند. درحال حاضر دوره هشتم شتابدهی با 5 تیم به کار خود پایان می دهد.
زمانی که به شتاب دهنده رفتم، سوالی که ذهنم را مشغول کرده بود را از مسئول اجرایی مجموعه پرسیدم: معیار شما برای موفقیت یک کسب و کار چیه؟ به عبارت دیگر چرا این 13 کسب و کار را موفق می دانید؟
پاسخ جالب بود: "صرف خروج از مجموعه (!)، این کسب و کارها در عمل به سود آوری نرسیده اند. و صرفا اسمی از آنها روی کاغذ وجود دارد و یا توسط خود تعاونی مادر گردانده می شوند."
شتاب دهنده از این کسب و کارهای به ظاهر موفق برای دریافت مجوز فعالیت های تعاونی (خارج از حوزه شتابدهی؛ مانند راه اندازی یخچال صنعتی و...) و دریافت بودجه استفاده می کند.
همچنین مسئولین استان و نیز مدیران دانشگاه در بازدید های مقامات کشوری، پز آنها را می دهند که ما حامی کارآفرینان هستیم!
تزریق بودجه به تیم ها با خساست صورت می گیرد و بسیاری از آنها علی رغم داشتن ایده خوب و نیروی انسانی توانمند، اصلا به مرحله جذب سرمایه گذار و یا ورود به بازار نمی رسند.
شتاب دهنده با بودجه دولتی ای که از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری دریافت می کند اداره می شود تا در ازای آن از ایده های دانشجویان و کارآفرینان حمایت کند ولی در عمل نظارتی روی خرج کردن این بودجه صورت نمی گیرد و به گزارش های پوشالی، ساختگی و فرمالیته آن راضی می شوند.
شعار ایجاد شغل و حمایت از کارآفرینی سر می دهند تا اعتراض دانشجویان و بیکاران را بخوابانند. به آنها وعده می دهند که کسب و کار خود را راه بیاندازید و ما هم از شما حمایت می کنیم ولی در عمل کمکی به آنها نمی شود.
شتاب دهنده ای که باید کارآفرین تبدیل کند، کارمند تبدیل می کند. بسیاری از کسانی که در دوره های پیش شتابدهی و شتابدهی این مجموعه آموزش دیده اند، پس از خروج از شتاب دهنده با مهارت هایی که آموخته اند جذب ارگان های خصوصی و دولتی شده و در کسوت یک کارمند خوب و سر به زیر به جامعه خدمت می کنند!
به نظر می رسد در میدان عمل، این اکوسیستم به شوخی بیشتر شبیه باشد تا کار علمی جدی؛ پول را در بین خود جابه جا می کنند (اجمالا نام پولشویی را روی آن نمی گذارم چون خیلی خطرناک می شود) بدون اینکه خلق ارزش کنند و گرهی از مشکلات جامعه باز شود.
فرض کنید شتاب دهنده ها در سراسر کشور اینگونه عمل کنند و این گزارش های تجمیع شده به دولت برسد و دولت همین گزارشات غیر واقعی را مبنای سیاست گذاری های خود قرار دهد و یا به اشتغالزایی و حمایت از کارآفرینان و جوانان افتخار کند!
همچنین این مجموعه خارج از چارچوب مرسوم فعالیت یک شتاب دهنده نیز عمل می کند؛ مثلا از راه برنامه نویسی و برگزاری دوره های مختلف آموزشی، کسب درآمد می کند.