ابوالفضل اقبالی
پیرامون امر جنسی در جامعه ایرانی، دو گفتمان عمده وجود دارد. گفتمانی که بر محور #آموزش_جنسی شکل گرفته و رویکردی تقلیل گرایانه به مسائل جنسی دارد و گفتمانی که بر محور #تربیت_جنسی شکل گرفته و امر جنسی را در شبکه ای از عناصر زیستی و فرهنگی مطالعه می کند. عرصه عمومیِ متاخّرِ مناقشاتِ گفتمانی این دو رویکرد، #سند2030 بود. گفتمان اول با این اعتقاد که آموزش جنسی به کودکان و نوجوانان در مدارس و... به کاهش آسیب های رفتاری و اجتماعی در آینده منجر می گردد، از اجرای این سند حمایت می کند و گفتمان دوم با این استدلال که آموزش جنسی به کودک و نوجوان آن هم در فضای مدارس و... دقیقا به نقض غرض می انجامد، موضع مخالفی در این زمینه اتخاذ نمود.
این نوشتار قصد بررسی سند 2030 یا ارزیابی موافقان و مخالفان این سند را ندارد. بلکه صرفا قصد دارد عناصر محوری این دو گفتمان عمده پیرامون امر جنسی را بازخوانی نماید. به نظر می رسد مهمترین عرصه چالش این دو گفتمان در موضوع #دانش_جنسی است. گفتمان اول معتقد است فقدان اطلاعات یا وجود ابهام در زمینه مسائل جنسی، مهمترین منشاء بروز آسیب های بعدی در زمینه جنسی است. لذا رویکرد صحیح در این زمینه، ارائه دانش جنسی و آموزش به افراد است. این راهکار برای تمام رنج های سنّی افراد تعریف شده است. اگر در بزرگسالی عدم وجود دانش و مهارت در زمینه مسائل جنسی به روابط زناشویی نامطلوب می انجامد، در نوجوانی هم وجود کنجکاوی ناشی از ابهام در زمینه مسائل جنسی به رفتارهای ناهنجار منجر می گردد. لذا آموزش جنسی راهکاری فراگیر برای همه سنین است.
گفتمان دوم رویکردی کاملا متفاوت به این موضوع دارد. اگر چه از منظر آنها دانش جنسی در برخی از زمینه ها لازم و ضروری بوده و آموزش جنسی به معنای ارائه اطلاعات و دانش در این زمینه به افراد کاملا نفی نمی گردد، اما در این رویکرد، آموزش جنسی در ذیل یک استراتژی کلان تری تعریف می گردد و آن هم تربیت جنسی است. به عبارت دیگر نزد این رویکرد، آموزش جنسی یکی از استراتژی های(شاید حتی مهمترین) ذیل پروژه تربیت جنسی است. لذا چه بسا در شرایطی، استراتژی مواجهه با امر جنسی نه تنها زدودن ابهام بلکه حتی افزودن بر آن نیز باشد. شاید اگر بخواهیم لیستی از تفاوت های عمده این دو رویکرد عمده به امر جنسی را ارائه کنیم به موارد زیر حتما باید اشاره کنیم:
الف) «سکوت» و «تغافل» در مواجهه با امر جنسی برای گفتمان تربیت موضوعیت دارد اما برای گفتمان آموزش خیر.
ب) «مساله زدایی» نسبت به امر جنسی نزد گفتمان تربیت یک استراتژی مهم است. لذا مقولات «حجاب» یا «غض بصر» یا سایر توصیه های دینی که با هدف زدودن امر جنسی از عرصه عمومی وجود دارند، نزد گفتمان دوم موضوعیت مهمی دارند. به بیان دیگر، گفتمان تربیت جنسی قائل به این است که امر جنسی برای شرایط سنی، زمانی و مکانی خاصی است و هرآنچه که باعث برساخت امر جنسی در ذهن و فکر افراد در خارج از آن شرایط می گردد باید زدوده شوند.
ج) جنبه «رازگونگی» امر جنسی نیز از دیگر جنبه های تمایز این دو گفتمان است. گفتمان تربیت قائل به ابهام زایی نسبت به امر جنسی در میان کودک و نوجوان است. (شاید حرمت نظر به جاهایی از بدن نیز به این جنبه از امر جنسی مرتبط باشد) اما گفتمان آموزش جنسی قائل به ابهام زدایی از امر جنسی است. اینکه در جوامع غربی در مدارس از دختر و پسر خواسته می شود که در مقابل یکدیگر برهنه شوند با این منطق قابل فهم است.
د) قراردادن فرد در مسیر اعتدال در رفتار جنسی نزد گفتمان تربیت، پروژه ای است که فرآیند آن از زمان قبل از تولد آغاز می گردد و تا پس از ازدواج ادامه دارد. اما نزد گفتمان آموزش، اگر هم قائل به رویکرد «فرآیند»ی باشند، آغاز آن زمان «تمییز» است.
و) شاید مهمترین تفاوت این دو رویکرد در تعریف آسیب های جنسی بروز می کند. نزد گفتمان تربیت، وضع جنسی جوامع غربی که آزادی و لاقیدی در التذاذ جنسی مهمترین مشخصه آن است، مهمترین مصداق ناهنجاری و آسیب در زمینه امر جنسی تلقی می گردد، در حالیکه این شرایط نزد گفتمان آموزش چنین تعریفی ندارد.