ملاحظاتی که تا اکنون طرح شد، بیش از همه درباره شاعری کهن صدق میکند: «حافظ» آن شاعر «بیهنری» است که به ضرب و زور حاشیه، فرامتن، افسانههای سخیف، تعصب، تاریخسازی و زندگینامهپردازی سرپایش نگه داشتهاند. در «اغمای شعر» به اجمال و اشاره گذشتم. اما در کتابم با ذکر جزئیات و به تفصیل نشان دادهام. من او را در «حافظ؛ پادشاه عریان شعر» به تیغ نقد راستین کشتهام. چشم دارم که در حافظه مخاطب نیز بمیرد. چرا که نابجا بزرگش داشتهاند و جای بزرگانِ حقیقی و از یاد رفته نشاندهاند.
ناگفته پیداست که کار خواجه را در وهله نخست، از زاویه زیباییشناسی نقد کردهام. اما باید پردههای پوشیده بر هسته شعرش را یکی یکی کنار میزدم. کتاب را که بخوانید، پوچی و پوکی آن هسته اصلی دستتان میآید.
http://t.me/abolfazl_radjabi