ویرگول
ورودثبت نام
ابوالفضل رجبی
ابوالفضل رجبی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

فطریه (۵) (شاعر: نزاری قهستانی)

مظاهر مصفا در دیباچه دیوان نزاری قُهستانی (شاعر قرن هفتمی) قولی منسوب به جامی را نقل و تأیید می‌کند. (جلد اول، ص۳۴۷) بنا بر قول مذکور، شعر نزاری «غثّ و سمین» (یعنی قوت و ضعف) بسیار دارد، اما شعر حافظ همواره در اوج است. مسلماً دیگر اعضای جامعه ادبی نیز بر همین نظرند. اما به این دلیل از مظاهر مصفا نام می‌برم که -همچون علیرضا مجتهدزاده، به عنوان مصحح- دیوان نزاری را تماماً خوانده است. راستش را بخواهید این شاعر خراسانی هرچه باشد، فرسنگ‌ها از خواجه شیرازی پیش‌تر است. تا پایان بر سر این سخنم هستم و با شما عظمت نزاری را، دست‌کم در مقابل حافظ، نشان خواهم داد.

اما در مقطع حاضر صرفاً می‌خواهم به بهانه عید فطر، سروده‌ای از این سراینده بزرگ پیش‌رویتان بگذارم. همنوایی نزاری با خواجو و قاآنی و کمال خجندی دیدنی و خواندنی و شنیدنی است:

رمضان سلَّمه اللَّه به سلامت بگذشت

مِی بیارید که طوفان ملامت بگذشت

ساقیا عارض تو عید من است و غم دل

علَم عید که آنک به علامت بگذشت

ساقیانند به حق مُکْرِم و بس در عالم

کو دگر کس که بر او بوی کرامت بگذشت؟

حق علیم است که در مدت یک مَه صد بار

هر نفس بر منِ بیچاره قیامت بگذشت

دیر بیدار شدیم از مِی غفلت، افسوس

دولت عمر که بر ما به غرامت بگذشت

پیش بت خَمر بخوردیم و سجود آوردیم

کار ما بر درِ طاعت ز اقامت بگذشت

هیچ باقی نگذاریم چو می‌باید رفت

تا نگویند نزاری به ندامت بگذشت

این پیر خراسانی که (به باور خویش) جان از عذاب رمضان به در برده است، دل و سری پر درد دارد؛ «طوفان ملامت» رندان و شادخواران و می‌گساران را در خود می‌پیچد. گویی عذاب قیامت بر ایشان می‌گذرد. با طلوع ماه بر مطلع جام، درهای رحمت بر این قوم گشوده می‌شود. هم از این رو نزاری می‌کوشد از شادکامی و شادخواری کم نگذارد تا گرفتار ندامت نشود. زیرا که عمر گذراست و انسان فانی. اگر نیز تا سالی دیگر بمانیم، رمضانی دیگر و رنجی دیگر پیش رویمان خواهد بود. پس باید فرصت را غنیمت شمرد. پیداست که وصف «سلام خدا بر رمضان» در بیت آغازین، وجهی طنزآمیز هم دارد.

اگر تا به امروز از نزاری یا سرایندگانی همچون او چیزی نخوانده‌اید، غمتان نباشد. اینجا با هم تا دلتان بخواهد از بزرگانِ شعر فارسی خواهیم خواند و حظش را خواهیم برد. کافی است نگاه قالبی و تحمیلی جامعه ادبی را پس بزنید. اگر نوع نگاهتان را از ایشان وام بگیرید، دستتان از زیبایی تهی خواهد ماند. این جماعت، دایره دید شما را حداکثر به چند شاعرِ معدود محدود می‌کنند. در این‌صورت اگر هم دیوان دیگران برایتان اهمیتی بیابد، (چنانکه در مدخل «نعل وارونه نقد» نوشتم) نهایتاً در حد تکلیف یا ادای دین به شاعری همشهری و مثلاً تکمیل رساله دکتری خواهد بود. حتی مصحح چیزی از عظمت سراینده درنخواهد یافت و رساله در کتابخانه دانشگاه خاک خواهد خورد، یعنی همان بلایی که شوربختانه بر سر دیوان نزاری آمده است.

http://t.me/abolfazl_radjabi

حافظ پادشاه عریان شعراغمای شعرنزاری قهستانیماه رمضانریاستیزی
‏‏‏‏نویسنده و منتقد ادبی✍️باور دارم که ادبیات و خصوصاً شعر فارسی به دلایلی دچار رخوت و خمودگی است و نیازمند رستاخیزی رهایی‌بخش?کانال اغمای شعر? t.me/abolfazl_radjabi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید