چنانکه گفتیم، راه ریاستیزی از منزل سبک هندی نیز میگذرد. شاعران این دوره عموماً به خطا و جفا از جانب جامعه ادبی کنار رفتهاند. بهانه این جماعت غریب است. مدعیند که شیرینسخنانِ سبک هندی در بهرهگیری از آرایههای ادبی راه افراط پیش گرفتهاند. آنقدر تصویر و تخیل خرج شعر کردهاند که معنا از دست میرود. این سخن که شعر سبک هندی سرشار از تصویر و تخیل است، خطا نیست. اما شاعران بزرگ این دوره هیچ از معنا فارغ و غافل نبودهاند. (گو اینکه حتی اگر -به زعم جامعه ادبی- موضوعات و مفاهیم مبتذل را پیش کشیده باشند، هیچ از جوهره شعریشان کم نخواهد شد.) البته متولیان ادبیات درباره ظرایف این سبک، واژه «صنعت» را جای «آرایه» میگذارند تا بر وجهه تصنع و تکلف در شعرش تأکید کنند. باید خواند و دید دعوی ایشان تا چه اندازه حق است.
محسن فانی، غزلسرای بزرگ قرن یازدهم، شارع مستی و راستی را بر باریکهراه ریاورزی برمیگزیند و همچون اسلافش پا بر بساط بسیط زهدفروشان میزند. در ابیات فراوانی مجادله او را با خصمِ همیشه شعر و شر و شور بادهنوشان شاهدیم. برای نمونه در این غزل:
زاهد از پیر مغان گرچه نکونامتر است
فیض میخانه ز مسجد به جهان عامتر است
بر لب جام نوشتند حریفان که مدام
کار ما از همه عالم بسرانجامتر است
میوه باغ جهان گرچه بوَد خام ولی
طمع خام تو از میوه آن خامتر است
در میان همه ناموس چو بردارد عشق
مضطربتر شود آنکس که بآرامتر است
آهوان گر همه رامند به مجنون در دشت
آهوی وحشی چشم تو به من رامتر است
بسکه از نقد مراد است تهی دستِ طلب
کامجو هر که بوَد از همه ناکامتر است
فانی از عالم فانی به نکونامی رفت
گرچه در عشق بتان از همه بدنامتر است
کافر و مسلمان به میخانه راه دارد و از آن نصیب میبرد. هم از این رو فانی ترجیح میدهد که در عین بدنامی با پیر مغان همنشین و همنفس شود. زاهد بخل دارد و در جایگاه خویش جز مریدان و معتقدان را جا نمیدهد. تمام غزل طرح و شرح همین دو راه است، البته از مدخل ظرایفی که آرایه مینامیمشان. فیالمثل جناس «جام» و «سرانجام» یا ایهام تخلص شاعر در بیت مقطع («فانی» در کنار «عالم فانی» مفهومی عام میشود که بر تمام موجودات کائن صادق است.) «مدام»، در بیت دوم، علاوه بر معنای معمولش، نامی است برای شراب. ملاحظاتی اخلاقی نیز، مثلاً در بیت سوم و ششم، طرح میشود، اما چنانکه پیداست، به زبان زاینده شعر؛ تشبیه جهان به باغی که میوهای خام دارد و لاجرم طمع خام بستن در او خطاست یا تشبیه طلب به دستی که سرانجام تهی خواهد ماند و کامجویان را ناکام خواهد گذاشت. علاوه بر این «خام»، به سیاق متن، نامی دیگر است از نامهای شراب. فانی فرجام در خور اعتنایی اگر برای جهان ببیند، گویی جز این مستی نیست.
چنانکه پیشتر گفتم -و محتملاً خود نیز میدانستهاید- در نگاه جامعه ادبی، سبک هندی دوران «انحطاط» در شعر فارسی است. حداکثر آنکه شاعرانی معدود چون صائب و بیدل را استثنا کردهاند. اما حقیقت آن است که آسمان سبک هندی ستارگان بیشماری دارد. باز هم برگهایی از این درخت دیرپا را بر خواننده خواهم گشود. امید دارم که او نیز دستکم دیوان شاعران این سبک را تورق کند. آنگاه درخواهد یافت که آیا این دوران، «انحطاط» است یا خود اوجی دیگر.
http://t.me/abolfazl_radjabi