ابوالفضل پارسائی
ابوالفضل پارسائی
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

لیموهاست: «چگونه برده‌داری را متحول کرده‌ایم!»

از لیموهاست تا نوآوری: ما در برده داری پیشرو هستیم

هشدار! این متن حاوی صحنه های دلخراشی است که ممکن است برای همه مناسب نباشد...

داستان از چندین ماه قبل شروع شد؛ زمانی که رزومه ام را برای شرکت لیموهاست فرستادم. چند روز پیش مدیر محتوای این شرکت به من پیام داد و من بلاخره در مصاحبه آنلاین، شرکت کردم.

جلسه نیم ساعته خوبی بود؛ تنها یک علامت سوال بزرگ داشت! از من خواستند که دورکار تمام وقت باشم. واژه ای عجیب و متضاد که نمی دانم اولین بار چه کسی آن را ابدا کرده است ?

آیا دورکار تمام وقت، تمام مزایای کار حضوری را دارد؟

بگذریم از اینکه اینگونه شرکت ها هم خدا را می خواهند و هم خرما را!

خوشبختانه در مصاحبه قبول شدم (البته داستان دورکار تمام وقت که همان موقع منتفی شد?) و قرار شد دورکار غیرتمام وقت باشم و آچ آر مجموعه به من پیام دهد...

راستش را بگویید! آیا تا کنون اچ آر به این مهربانی و خوش اخلاقی دیده بودید؟ چقدر محترمانه و مودب! بسیار خشنود گشتم و خوشمان آمد ? پس خیلی سریع برویم به سراغ اولین تسکی که به عنوان مقاله آزمایشی به من اساین شد! (امیدوارم اساین شدن حرف بدی نباشد!!)

چقدر خوشحالم از خواندن آن «سلام و احوال پرسی» و آن کلمه «لطفاً» (حتی تنوین هم دارد!) شما را که نمی دانم اما خودم از چنین موضوع تخصصی و عجیبی اصلا نترسیدم و با دیدن این بریف مرتب و منظم کف و کیف قاطی کردم! چه بریفی، چه اهدافی، چه منابعی، چه سری، چه دمی، عجب پایی! (عذر می خواهم این قسمت آخرش از داستان روباه مکار، زاغک و پنیر اشتباهی اینجا آمده است...)

اگر فکر می کنید تمام شد، سخت در اشتباه هستید؛ با من همراه باشید:

چقدر سطح محتواها و مدیریت لیموهاست پیشرفته، دقیق و منظم است! قطعا استانداردهای نگارشی و اصول محتوایی خاصی دارند که باید مطالعه کنم تا با دقت بیشتری محتوایم را تحویل دهم.

این کلمه «بله» داستان دارد! کمی بعد به آن اشاره می کنم ?

از این «بله بله» نوشتن، مشخص است که از دقت من خوشش آمده یا هم خواسته است مرا امتحان کند و من در این امتحان سربلند بیرون آمده ام! چقدر هوشمندانه و باهوش...

خب برویم سراغ گاید 4 (متاسفانه فصل های 1، 2 و 3 را از دست داده ایم)

این فصل چهارش چقدر دقیق و جذاب است؛ 30 صفحه ای که انگار هیچکدام از قسمت های فصل های قبلی را از دست نداده ایم! برویم مطالعه کنیم.

باز هم شما را نمی دانم اما من از اینکه نوشته ام، با کلمه ای مثل «فوق العاده» توصیف شود، از خود بی خود شده! جامه دریده! آهی کشیده! و به بیابان سر بنهانم! ?

در همین حین کنجکاویم مرا قلقلک داد: «ارتباط فایل اکسل و نحوه محاسبه پرداختی چیست؟» چقدر جذاب؛ حتی سیستم پرداختی شان هم حرفه ای و منحصر به فرد است. برای پیشبرد یک همکاری عالی باید با دقت به ادامه داستان برویم.

از سیر تا پیاز طراحی و آماده سازی تصاویر برای مقالات در 7 صفحه آماده شده است؛ باید آستین ها را بالا بزنیم و با توجه به این نکات ریز و درشت، وارد فتوشاپ شویم. چقدر همه کارهایشان حساب و کتاب دارد! راستی یک عکس هم برایم فرستاده است؛ باید ببینمش:

باشد؛ به خاطر اینکه ما «نویسنده های عزیز» هستیم، بعد از سنجش کیفیت مقاله، مبلغ پرداختی را تعیین کن. سیستم امتیاز بندی!! چقدر خفن... باز هم شما را نمی دانم (چقدر من شما را نمی دانم ?) اما من اولین باری است که چنین سیستم جهان اولی و اروپایی را در ایران می بینم.

هر امتیاز در این سیستم معادل ده تومان است

ای جان ? حالا وقت آن رسیده تا به سیستم امتیازدهی و نحوه محاسبه پرداختی برسیم؛ برویم تا 150 امتیاز کسب کنیم و در گرید A++ لیموهاست جا خوش کنیم:

در این قسمت حرفی برای نوشتن ندارم، فقط یکبار دیگر می نویسم هر امتیاز معادل ده تومان!

کاری هم با آن سیاست صفر و یک این سیستم ندارم. (1 یعنی خوب بودی و کارت 20 است و 0 یعنی گند زده ای و همین صفر هم از سرت زیاد است!) این دیگر چه سیستم امتیازبندی سمی است که حتی حد وسط ندارد! ?

اصلا من اشتباه می کنم ها؟ به نظرم برویم از خودشان بپرسیم:

خنده دارترین بخش این عکس، دو عبارت «سقف» و «بله» است، امیدوارم زین پس مفهوم سقف برایتان دچار اخلال نشود. انصافا نیمه پر لیوان را هم ببینیم: با این برداشت از سقف، همه ما به ده ها برابر سقف آرزوهایمان رسیده ایم...

آن داستان «بله» که کمی قبل تر به آن اشاره ای کردم را خاطرتان هست دیگر؟ نه به آن «بله بله» گفتن پر از ذوق و شوق، و نه به این «بله» خشک و خالی! (این بله در آخر جمله هم به این معناست که تو عمرا 28 امتیاز بگیری)

شاید واژه «انصاف» به گوش مدیران لیموهاست نرسیده باشد؛ خدای من اگر اینطور باشد پس با مشتریان خود چگونه تا می کنند؟ باید فورا به سایت آبادیس سری بزنیم:

مترادف انصاف: داد، رحم، عدالت، عدل، مروت، نصفت

متضاد انصاف: بیداد

برابر پارسی: راستی، داد، دادگری، دادمندی

باید به حال همچون مدیرانی تاسف خورد؛ خجالت کمترین واژه ای است که باید به شما توصیه کرد.

دوست دارم صحبت‌هایتان را در مقاله مربوط به همین اتفاق در پست لینکدینی بنویسید که منتشر کرده‌ام. لینک مقاله: لیموهاست: «چگونه برده‌داری را متحول کرده‌ایم!»

در پایان

روی سخنم با خودت است که تا اینجا همراه من بودی و این داستان ترسناک را با دقت مطالعه کردی (خصوصا اگر در چنین مجموعههایی کار میکنی). تمام این ها مقدمه ای بود تا فقط برایت این جمله را بنویسم:

در ظلم، مظلوم نسبت به خود، از ظالم ظالم تر است...

این شرکت ها برای تبدیل شدن به مرجعی از محتواهای با ارزش، عمر، انرژی، استعداد و خلاقیت شما را مستبدانه و خون آشام مانند، می مکند و در آخر با منت امتیازدهی، شما را به سقف هایی می رسانند که زیر زمینی پست و نمور بیش نیست...

آزاد باش، رها و قوی! حق خود را بگیر و به هر حقارتی تن نده! تا به سعادت برسی و افرادی قدرشناس وارد زندگیت شوند. دنیای درون خود را بتکان تا دنیای بیرون زندگیت دگرگون شود.

به امید روزی که دیگر این چنین سیستم های ظالمانه را نبینیم و فقط دلم به حال نویسنده های عزیز لیموهاست، کباب است!


سئونویسندگیتولید محتواتجربه کاربریاستخدام
از زمان آشنایی با کاغذ و مداد، نویسندگی مهم‌ترین استعداد و باارزش‌ترین عشق من است!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید