سلام به همگی!
امروز بعد از چندین روز دوری از کیبورد در ویرگول اومدم تا احساسات خودم همین الان یهویی باهاتون به اشتراک بذارم!
اول این عکس پایینو ببینین!?
خب قضیه آشنایی با گنو/لینوکس از تقریبا یه سال پیش شروع شد! ?
میدیدم که دوستان نادیده ام همش دارن از لینوکس و این چیز میزا حرف میزدن(منم که کنجکاو) رفتم ببینم که چی و طبق معمول مثل همه اعضای کهکشان لینوکس از اوبونتو شروع کردم!
برای اولین بار رفتم که روی سیاره اوبونتو پا بذارم... ?
و البته چون هنوز دستگاه تنفسی ام با هوای اونجا سازگار نبود مجبور بودم هر از چند گاهی برای تجدید قوا برگردم به ویندوز ?
یه روز که داشتم ویژگی های جدیدی از این سیاره رو کشف می کردم یهو صفحه پر از نوشته های عجیب اندر غریبی شد و بعدشم بوم... باید با اوبونتو خداحافظی می کردم! ?
بعد از اون تلاش ناموفق دوباره برگشتم به زندگی روزمره توی ویندوز...
گذشت و گذشت و گذشت(نه دیگه اینقد هام نگذشت!) که دوباره فیلمون یاد اوبونتو کرد ?
این بار بیشتر مراقب بودم و به هر چیز و به هر جایی ناخونک نمی زدم ?
کم کم وابستگی ام به ویندوز کم شد و الان هم تنها چیزی که هنوز هر از چندگاهی به ویندوز میکشونه نرم افزار های ادوبی هست!
نسخه اوبونتوی که استفاده می کردم 20.04 بود و نسخه گنوم هم فکر می کنم 39
تا وقتی که فیلم های معرفی اوبونتو 22.04 و گنوم 42 رو میدیدم و هر روز حسرت و حسرت و حسرت! ☹️
آمـــــا چند روز پیش وقتی سیستم رو روشن کردم دیدم که بعـــــــــــله بالاخره آپدیت اوبونتو واسه ما هم اومد و منم که از خدا خواسته گفتم برو که بریم!
وستای آپدیت بعضی جاها همش به ارور میخورد و ... تا اینکه دیشب بالاخره بعد از 3 ساعت!!!
چیه نکنه فکر کردین دیشب خواب راحت داشتم?!؟
نه بابا آخرشم ارور داد و منم خسته و درمانده بی خیال آپدیت شدم و لپ تاپ رو خاموش کردم ⛔️
و امروز بعد از خوابی طولانی به صحنه ای عجیب مواجه شدم ?
برخلاف تصورم اوبونتو 22.04 و گنوم 42 نصب شده بودند و آپدیت تکمیل شده بوده ?
به محض دیدن صفحه لاگین و تغییرات گنوم اصلا در پوست خودم نمی گنجیدم و هر آن ممکن بود انفجاری درونی رخ بده! ?
دوست داشتم از تک تک صفحات و امکانات و ریزه کاری های جدید عکس بگیرم و بفرستم برای کل عالم و بگم منم اینجام! ✋