مشاور شرکت بیمه پارسیان
مشاور شرکت بیمه پارسیان
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

حکایت

مشاور شرکت بیمه پارسیان
مشاور شرکت بیمه پارسیان

« فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا می بودم، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.»

مشاور شرکت بیمه پارسیان
مشاور شرکت بیمه پارسیان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید